بهترین حس زندگیم

سلام دوستان

.من نازنینم 22 سالمه قدم 168وزنم 63 اگه از خود تعریف نباشه بعد از عمل بینی چهره زیبایی دارم و هیکلمم به قول همسرم کاملا رو فرم و شوهرمو همه کسمم زیبایی مردونه ی خودشو داره و قدو هیکل بسیار جذاب. ما یک ساله که ازدواج کردیمو قبل اونم یک سال نامزد بودیمو زندگیه بسسار عاشقانه ای رو با هم داریم و عشق من روزبه روز بیشتر میشه .سرتونو درد نمیارم ما تمام مدت نامزدی با هم بودیم و کنار هم میخوابیدیم و اینم بگم که شوهرم تنها مردی بود که دستش به من خوردو من هیچ رابطه جنسی نداشتمو این باعث میشد که کشش من بیشتر باشه و مایل بودم همهچی رو کنار تنها عشقم بچشم .تمام دوران نامزدی من از کون باهاش سکس داشتم که اوایل خیلی سخت بود اما بعد از یک ماه دیگه مثل اوایل درد نداشتم و همیشه میخواستم دختر بودنمو تا شب عروسیم حفظ کنم حالا از اینا بگذریم میخوام همین اشب از زندگیمو واستون بگم..

 

البته شوهرم نمیدونه که من دارم داستانمو مینویسم و امیدوارم اونم راضی باشه.امشب مثل همیشه شاممو پختم اپیلاسیون رفته بودم دوش گرفتم ست قرمزمو پوشیدمو یه پیرهن کوتاه موهامم باز گذاشتمو ارایش کردم تا بیاد امروز صبح سر یع موضوع الکی قهر کرده بودم باهاش و منتظر بودم تا بیاد و منت بکشه.اومد و کلی،ازم تعریف کرد و منت کشید اما من ناز میکردم اینجوری،لذتش بیشتر بود اما هر وقت نگاش میکردم دلم هری میریخت داشتم له له میزدم واسش تا تو بغلش باشم بلاخره صبرش تموم شدو اومد سراغم لباشو گذاشت رو لبامو بغلم کرد و برد منو تو اتاق گذاشت رو تخت منم دیگه نرم شده بودم لبامو کلی خوردو بعد تو چشام نگاع کردو گفت من طاقت قهر تورو ندارم منو ببخش منم با تمام احساس لباشو خوردم اومد پایین سینه هامو میخورد نوکشو لیس میزدو منم داشتم میمردم واسش اومد پایین تر شکمم پهلوام رونام انگشتای پام همرو لیس میزد اومد نزدیک کسم وااااااااای که حسی داشتم کسمو لیس میزد از بالا تا پایین سوراخ کونمو میخوردو قربون صدقم میرفت انگشتشو کرده بود تو کسمو با زبونشم چوچولمو لیس میزد…

 

بعد چند مین ابم اومدو همرو خورد داشتم نفس نفس میزدم عجب حس خوبیه حالا نوبت من بود لباشو لاله گوشو گردنشو لیس زدم نوک سینشو زبون زدم اومدم سراغ کیرش کلی بوسش کردم بعد تا ته کردم دهنم تخماشو میخوردم وای که من حتی عاشق کیرشم هستم بعد تف کردمو رو کیرشو نشستم روشو گذاشتم لای کسم بالا پایین کردم بعد پاشدم گذاشتم تو کسم خودم بالا پایین میکردمو محسن داشت لذت میبردو قربون صدقم میرفت میگف لامصب دیونمکردی با این کارات بعد من خوابیدمو پاهامو باز کردمو عشقم گذاشت تو کسم تو چش هم نگاه میکردیمو بهترین لذتو میبردیم تند تند تلنبه میزد بعد برم گردوندو از پشت گذاشت تو کسم تا ته میکرد توش کمکم داشت ابش میومد همرو خالی کرد تو کسم خوابید رومو بوسم کردو تشکر کرد واقعا ما باهم بهترین لذتو میبریم .این یه،شب از زندگیمون بود اگه دوس داشتین بازم میزارم مرسی به امید شبایی که شماهام بهترین لذتو ببرین.

 

نوشته: نازنین

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

7 دیدگاه دربارهٔ «بهترین حس زندگیم»

  1. عزیزم داستانت خیلی عالی بود خوش به حالت.من 2ساله ازدواج کردم اما شوهرم زیاد بهم حال نمیده دوست دارم بهم امیل بزنی و بگی چکار کنم تا دیونش کنم.ممنون[email protected]

  2. خوشبحالت.منم یکساله ازدواج کردم.ولی شوهرم خیلی سرده .اندامم خوبه.از همهمهمتر باسن بزرگ و خوشگلی دارم.ولی هر وقت میرم کنارش واسه سکس خودشو بخواب میزنه.نمیتونم بی سکس تحمل کنم.نمیخوام هم خیانت کنم.قدرشو بدوووووون…………

  3. مریم جان و سوسن خانم به من زنگ بزن بگم چیکار کن شوهرت دیونت بشه.09377332748

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا