حال کردن ما با ندا و مریم

سلام.
علی هستم.داستانی رو که مینویسم برمیگرده به 3سال پیش
اون موقع باشگاه میرفتم قدم 182 و وزنم 80 تا بود البته الان خیلی وزن کم کردم
بعداز ظهر از سر کار اومدم و رفتم باشگاه.داشتم وزنه میزدم که دیدم گوشیم زنگ میخوره.پسر خالم بود
بله.
یه صدایی میشنیدم ولی واضح نبود دوباره گفتم بله.علو ولی بازم درست متوجه نمیشدم گوشیرو قطع کردم.دوباره زنگ زد.سریع اومدم دم در باشگاه چون صدای موزیک خیلی بلند بود
گفتم اشکان بلندحرف بزن من تو باشگاهم نمیفهمم چی میگی.
 
با صدای خیلی آروم گفت نمیتونم درست حرف بزنم فقط گوش کن یکی از دوست دخترای قدیمیم رو دیدم سوارشون کردم یه گوشت خفنیم باهاشه زود لباس عوض کن بیا بیرون
بزار بعد باشگاه
نه زود بیا بیرون امروز هرطوری شده باید اینارو بکنیم
چرا
طرف 100 تومن از من گرفت بعد گوشیشو خاموش کرد الان میگه گوشیم سوخت شمارتو سیو نداشتم
الان کجان
تو پمپم دارم بنزین میزنم اونا تو ماشین نشستن
 
گفتم باشه نیم ساعت دیگه دم باشگاه باش.سریع رفتم لباس پوشیدم و یه آبی به دست و صورت زدم و اومدن.منم سوار شدم
پسر خالم یه زانتیا نقره ای داره و وضع مالیشونم بد نیست دستشون به دهنشون یکم زیادی میرسه بگذریم.اون دوتا عقب نشسته بودن و من جلو نشستم سلام کردم و اشکان شروع کرد به معرفی.پسر خالم علی دوست دخترم مریم و دوستشون ندا.از همون اول مریم شیطونی میکرد و گرم گرفت ولی ندا خودشو خیلی ان کرده بود البته من اونموقع درست ندیده بودمش چون دقیقا پشت سر من نشست بود ولی بعد که دیدمش خداییش خوب گوشتی بود شاسی بیست بگذریم
گفتم برنامتون چیه کجا میخواین برین که مریم سریع گفت ما یه شلوار نشون کردیم بریم بخریمش و بعد یه چایخونه بریم و بعدش ما بریم خونه. داشتیم میرفتیم سمت مغازه من یه پیام دادم به اشکان گفتم پس برنامت چیه برای کردن.جواب داد بزار شلوارو بخرن فعلا
اشکان و مریم پیاده شدن و رفتن داخل مغازه و من سر صحبتو باز کردم
چه خبر ندا جان؟ چند سالته؟ همیشه انقدر ساکتی؟ دوستید با مریم یا فامیلین؟
چیزی دیگه به ذهنم نمیرسید یکم صحبت کردیم و کسشعر گفتم تا یکم یخش باز شد و اون دوتا اومدن مریم گفت خب حالا کدوم چایخونه بریم که گیر بازار نباشه اشکان جواب داد چایخونه هتل علی
منظورش خونه من بود.داخل یه سوییت تنها زندگی میکنم.پدرم فوت شده و مادرمم با خواهرم و دامادمون زندگی میکنه
هتل علی کجا هست؟
خونه علی رو میگم
نه ما خونه نمیایم چه فکری کردین درباره ما
 
من گفتم فکر بدی نکردیم گفتی میخوایم راحت باشیم که اونجارو پیشنهاد داد بهتون که یهو ندا گفت من خونه نمیام اگر دوست دارید یه چایخونه بیرون بریم
منو اشکان همدیگرو نگاه کردیم ولی چیزی به فکرمون نمیرسید راه افتاد.مریم گفت حالا کجا میری
یه چایخونه بیرونه شهره جاش خیلی دنجه و دیگه مخالفتی نشد.هوا تقریبا تاریک شده بود.پیام دادم برنامه ای داری جواب داد نه بیخیال بریم چایخونه یه سری دیگه . تو مسیر همه ساکت بودیم و به آهنگ گوش میکردیم که یهو یه بوی بدی اومد دیدم مریم پاشو از کفش درآورده و از عقب دراز کرده پیشه ترمز دستی.جوراباش بوی گربه مرده میداد.سرم رو برگردوندم با تشر گفتم
پاتو جمع کن
جمع نکنم
میام عقب کونتو پاره میکنم پررو
اونم نامردی نکرد و زد تو گوشم. تو گوش من میزنی.داد زدم و گفتم مادر نزاییده بزنه تو گوشه من ( البته تا اون لحظه غیر از معلم راهنماییم دومین نفری بود که میزایید)
 
اگر من امشب تورو نکردم مریم از خودت کمترم.مادرتو میگام.ندا گفت علی آقا آروم باش تورو خدا یه غلطی کرد.مریم میخکوب شده بود حرف نمیزد.آروم باشم یه آرامشی بهتون نشون بدم.مگه بی احترامی بهتون کردم.به اشکان گفتم برو سمت فلان جاده (جاده خاکی بود).اشکانم از خدا خواسته قفل ریموتو اول زد و پیچید.گوشیمو درآوردم شماره رفیقمو گرفتم
سعید کجایی؟
خونه
باغه کی؟
کسخلی.باغ کجا بوده میگم خونم.
کیا اونجان؟
هیشکی با خونواده.
بچه ها رو رد کن بساتم جمع کنین من با مهمونام میام اونجا
احمق تازه دوزاریش افتاد.باشه بیاین منم تا فهمیدم گرفته مطلبو گوشیو گذاشتم رو بلند گو گفتم یه ریع دیگه اونجاییم
تا کی میمونیید
تا صبح
باش.بیاین.
 
قطع کردم و دوتاشون زدن زیر گریه آقا ببخشیدو التماس.ما باید شبو خونه باشیم بیا بزن تو گوشم هر کاری میخوای بکن مارو اونجا نبر.ندا گفت علی آقا مارو اونجا نبر بخاطر من.گفتم بخاطر تو یه راه داره
چی؟
همون عقب ماشین مریمو بکنم
مریم گفت نه تروخدا غلط کردم.ندا گفت بیا منو بکن مریمو کاری نداشته باش ولی قول بده بعدش بزاری بریم.منم ساکت شدم یعنی دارم فکر میکنم.گفت باشه قول میدی.گفتم باشه
رسیدیم دمه جاده خاکی اشکان پیچید تو جاده و زد کنار.گفتم احمق حرکت کن تو حرکت میکنیم.آروم راه افتاد و من رفتم عقب پشت راننده نشستم.مریم و فرستادمش جلو نشست.تو ماشین تاریک بود و سکوت.ندا آروم در گوشم گفت اگر قول بدی دختر بودنم نگیری ازم تا یه حال توپ بهت بدم.همین حرفش کیره منو بدجور راست کرد.گفتم باشه.آروم زیپم رو باز کرد و از تو زیپ کیرم رو دراورد. سر کیرم یکم خیس بود گفتم شاید بدش بیاد ولی اول دوتا لباش رو گذاشت سر کیرم آبو مکید و خیلی آروم کرد تو دهنش.خیلی حرفه ای دهنشو بازمیکرد.میکرد تو دهنش لباش میبست و آروم در میاورد.همینطور ساک میزد که گفتم دهنتو باز کن میخوام بکنم تو حلقت دهنشو باز کرد و ولی تا نصفه که میرفت داخل دستشو میذاشت رو پام سرشو فشار میداد بالا و دوتا سرفه میکرد.دوباره هل دادم تو حلقش که دیدم تفش سرازیر شده رو کیرم و چکه میکرد رو تخمام.خیلی داشت حال میداد که اشکان گفت داریم میرسیم به جاده اصلی چکار کنم گفتم همین مسیر رو برگرد هی برو و بیا
 
گفت پس توام زود باش
باشه.ندا خودش شلوار و شرتشو کامل در آوردو گفت زود باش.چه رونای سفیدی داشت.با خودم گفتم کاش تو خونه بودم و وقت داشتم لیسشون میزدم.منم شلوارمو کشیدم پایین یکم خودمو دادم جلو که بتونه بخوابه رو صندلی.روی شکم خوابیدو چون قدش بلند بود پاهاشو جمع کرد منم نشستم رو باسنش.مانتوش روی باسنش بود تا زدم کنار چی میدیدم یه باسن سفید و بی نقص که تو خوابم نمیدیدم تو این وضعیت بخوام بکنم توش.
یکم کیرمو کشیدم رو خط باسنش و گفت تروخدا آروم.سر کیرمو با تف خیس کردم و سرشو گذاشتم دم سوراخش.سفت کرد باسنشو.گفتم شل بگیر تا آروم بکنم داخل گفت خودم میام عقب تو تکون نخور.خوابیدم روش و منم پاهامو جمع کردم تو کمرم و پاهاشو قفل کردم تو هم.آروم آروم اومد عقب که حس کردم سوراخش صفت دور کلاهک کیرمو گرفته.چند ثانیه ای تو همون حال تکون نخوردیم خودش شل گرفتو منم تا ته هل دادم داخل.جیغ بدی کشید.از صدای جیغش دیدم مریم زد زیر گریه و میگفت آجی ببخشید.گذاشتم آروم بشه و تکون نمیخوردم.بعد چند ثانیه شروع کردم به تلمبه زدن.حالا دیگه باز شده بود منم لای باسنشو باز میکردمو جلو عقب میشدم.گفت ترو خدا بیار دیگه.گفتم
اونموقع که فردین شدی فکر الانو میکردی.از تو سو راخش آروم کشیدم بیرون.اندازه قطر کیرم سوراخ باز مونده بود.تف زدمو دوباره کردم توش.اینبار راحت رفت.شروع کردم کردن
 
بعد چند دقیقه داشت آبم میومد که دوتا مچاشو گرفتمو خودمو تا جایی که میشد فشار دادم بهش آبمو تا ته خالی کردم داخل.بعد چند ثانیه بلند شدم و شلوارمو کشیدم بالا.ندا اومد بلند بشه گفتم بخواب نوبته اشکانه.
ندارو میگی.نه ترو خدا بسه دیگه.گفتم میخوای مریمو بکنه.گفت نه فقط ترو خدا زود.
زد کنار و جامونو عوض کردیم.
آروم راه افتادم که تو آییه دیدم اشکان هول تفو زدو خوابید رو ندا.اشکانم بد کیر.صدای جیغ ندا ماشینو برداشته بود.دیدم مریم گوشه در سمت شاگرد کز کرده آروم ناخناشو میخوره منم که از صدای جیغای ندا دوباره شهوتی شدم از تو زیپ در آوردم و به مریم گفتم زود باش
من پریودم
منم نخواستم بکنم ساک بزن
قرار شد ندارو آره که منو نه
ندا جای خودش. میخوری یا برم طرف باغ
 
باسنشو داد طرف درو خوابید رو ترمز دستی و کرد تو دهنش.ناشی بود ولی بیشتر از ندا میکرد تو دهنش.سرشو فشار دادم پایین و گفتم زبونتو بچرخون.خو دش کیرمو از تو دهنش درآورد و نوک زبونشو میکرد تو سوراخ کیرم.چه حالی میداد از یه طرف کیرم تو دهن مریم بود از طرف دیگه صدای ناله ندا دیوونم میکرد.شروع کرد دوباره خوردن منم نامردی نکردم و دیدم داره آبم میاد سرشو فشار دادم پایینو ریختم تو دهنش.داشت حالش بد میشد که آبو خالی کرد رو شلوار خودم.
دیگه بی حال شده بودم گفتم اشکان زود باش زیاد رفتیم و اومدیم تایلو میشیما که دیدم صدای اه و اوه اشکانم اومد و شروع کردن شلوار پوشیدن.
آروم راه افتادیم سمت جاده اصلی.اشکان ول کن نبود شروع کرد لب گرفتن از ندا .و گفتم مریم دیگه پررو بازی در نیاریا واسه یه پسر باشه.با یه مظلومیتی میگفت باشه.رفتیم پیادشون کردیم و دیگه ندیدمشون.ولی الان که چند سال گذشته یکم پشیمونم.هر چند این همه سکس داشتم تاحالا کسی مثل ندا نکردم.
 
payan
 

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

1 دیدگاه دربارهٔ «حال کردن ما با ندا و مریم»

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا