سکس و بدشانسی

سلام .
اسم من افشین و الان 40 سال دارم . قضیه مربوط به 2 سال پیشه…

***

ب خاطر شرایط کاری تو یکی از شهرهای جنوبی ساکن شدم و تو ی اپارتمان ی خونه رهن کردم و طبقه ما 2 تا واحد داشت و تو واحد بغلی ی خانواده بودن که ی بچه 3 ساله داشتن حقیقتش من اولش اصلا تو نخ زنه نبودم چون خیلی با خانمم دوست صمیمی شده بودن و شوهرش هم تو ی جزیره کار می کرد و هر 2 ماه مرخصی میومد بعد از حدود 4 ماه که آخرین روز پاییز بود و شبش شب یلدا خواستیم واسه نهار بزنیم بیرون که من ب خانمم گفتم ب مهسا و پسرش امیر بگو بیان چون شوهرش رضا سر کاره و گناه دارن تنهان که اونم قبول کرد اون تازه فهمیدم چه گوشتی بیخ گوشم بوده و من غافل بودم خلاصه اون روز کلا تو نخش بودم و شب هم خانمم دعوتش کرد که شب یلدا رو با ما باشه . اونا هم واسه بعد شام اومدن و من همچنان از دیدن مهسا خانم لذت میبردم اما نمیشد زیاد برم تو برش چون بدبختانه خانمم خیلی تیزه همین هم همیشه شده باعث بدبختیم.

 

 

بعد رفتنشون ی اس نوشتم و ازش بخاطر اینکه شبو با ما بوده ازش تشکر کردم (شمارشو از تو گوشی خانمم برداشته بودم) و با هزار شل کن سفت و استرس ارسالش کردم که در کمال ناباوری جواب داد و بخاطر پذیرایی تشکر کرد و من دوباره ج دادم اگه بیداری من میخوام در مورد خانمم باهات صحبت کنم. من منظورم روزای اینده بود و درباره رژیم و افسردگیش حرف بزنم که با جوابش چشام 4 تا شد که مگه خوابیده؟ جواب دادم الان میخوابه گفت نفهمه که جواب دادم نه خوابش سنگینه .به خانمم گفتم بچه های همکارام گفتن ساعت 12تا 2 شب سالن فوتسال وقت گرفتن بیا . چون سابقه نداشت باور نکرد اما به رو خودش هم نیاورد و دراز کشیده بود بخوابه که من رفتم و با اولین تقه مهسا در باز کرد و نشستیم در مورد خانمم حرف زدن با فاصله 3یا 4 متر از هم با همون لباس بیرونش بود و موقع برگشتن دیدم لای در خونمون بازه و خانمم نشسته پشت در و از لای در تمام مدت که حدود 1/5 ساعت شده بود کشیک میداده و با اینکه ندیده منن برم اونجا بعدا گفت که حسم بهم گفت که از اینجا میای بیرون و همش دعا میکردم حسم دروغ اشتباه باشه.

 
خلاصه بعد دیدنش خایه هام چسبید ب سقف و تو اولین حرکت مخ مزنی ب گا رفتم . رفتم اینقد استرس داشت و عصبی بود مثل بید می لرزید که با قسم و ایه که فقط در باره تو حرف زدیم و روزها بیاد پیشت تا با هم از تردمیل اسفاده کنید و حس رقابت تا وزنتو بیاری پایین که با بدبختی قبول کرد و برا اینکه بش کامل ثابت بشه کاری نکردم ب زور التماس ی سکس توپ هم داشتیم . خودم که باورم نمیشد بتونم قضیه رو جمعش کنم ساعت 1/5 شب از خونه ی زن تنها بیای بیرون ( خودتون فکرشو بکنید چ کاری سختی داشتم) و مهسا هم شاخ دراورده بود و می گفت بابا تو دیگه کی هستی . خلاصه تا 3 روز فقط ب هم اس میدادیم و کم کم بحث رو ب سمت سکس کشوندم و قرار گذاشتیم صبح روز 4 ساعت 6 صبح من مستقیم برم خونشون و اون روز رو از قبل مرخصی گرفتم و لحظه موعود فرا رسید من واقعا پوست کلفت بودم که با اون گند قبلی نمیتونستم از خیر مهسا بگذرم. خودش از قبل درو واسم باز گذاشته بود با حداقل سرو صدا ومثل دفعه قبل با کفشهام رفتم تو که اثار جرم بیرون نباشه و ب محض ورود چنان لباشو خوردم که جفتمون بی حس شدیم وهر چه بیشتر میخوردم بیشتر حریص میشدم و مهسا هم که حدود 45 روز بود که رنگ کیر ب چش ندیده بود از من بدتر بود . خواستم لختش کنم که نذاشت و گفت بخاطر رضا اصلاح نکردم و روم نمیشه و حولشو برداشت و رفت حمام ومن در حال انتظار ی سکس توپ همراه با استرس و عذاب وجدان از اینکه در فاصله چند متر اونطرف تر خانمم هس و فقط ی دیوار بین ما بود و من در تدارک ی خیانت کثیف و دلچسب بودم و واقعیتش عذاب وجدانم رو اینطور گول میزدم که چون خانمم خیلی حسش قویه باید دورش بزنم که مطمئن بشم میتونم. بله مهسای زیبا توی ی حوله تن پوش نارنجی اومد و من با تمام وجود بغلش کردم و در آغوشش کشیدم وحوله رو با کمی شرم از تنش دراوردم…

 

وای چه بدنی داشت قد175 وزن 70 و سایز سینه 70و حدود 29 سال سن داشت و شروع کردم ب خوردن از لب و گردن و کم کم اومدم پایین تا رسیدم ب کوسش عجیب ترین چیز چوچولش بود مثل ی غنچه گل که هنوز شکفته نشده (من حدود 300 گیگ فیلم سکس دارم و همشون با دقت دیدم اما هیچکدوم شکل چوچول اون نبود) واقعا لطیف و ناز بود انگار تا حالا رنگ کیر ندیده . وقتی کوسشو میخوردم مثل مار ب خودش می پیچید و ارضا شد و ازش خواستم واسم ساک بزنه که قبول نکرد ومن چون نمیخواستم اول کاری از دستش بدم بیخیالش شدم و ی کاندوم کشیدم رو کیر 20 سانتی و تقریبا کلفتم و ی حال اساسی دادم ب کوسش که دوباره لرزید ب خودش ک فکر کنم دوباره ارضا شد . ی ساعت بغل هم خوابیدیم بعد ی صبحانه توپ با هم زدیم و حدود ساعت 11 از خونش زدم بیرون و نیم ساعت چرخیدم و بعد برگشتم خونه خودم بعد از اون 2 بار دیگه هم با هم سکس عالی داشتیم و بعد بخاطر اینکه یادم رفت چن تا از اس ام اس هاشو از تو گوشیم که خوشبختانه محتوای سکسی نداشتن رو پاک کنم و خانمم دیدشون و رابطمون کلا قطع شد و 9 ماه بعد نقل مکان کرد . بهر حال ببخشید اگه نتونستم قسمت سکسشو با اب و تاب تعریف کنم . اما بیشتر قضیه گند کاریش مد نظر من بود . تشکر که وقت گذاشتید امیدوارم همیشه شاد و کیرتون تو کوس باشه مداوم.

 

خوش باشید
نوشته: افشین

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون
پیمایش به بالا