سکس با جنده ی خودم زهرا

باسلام خدمت دوستان .

اسم من رضاست 24 سالمه وبوشهرزندگی میکنیم،خاطره ای که میخوام تعریف کنم واقعیه،تازه سربازی تموم شده بود ومنم که توخدمت هیچ سکسی نداشتم توکف دختراب ودم توفامیلمون یه دخترخوشگل ومامانی هستش بنام زهرا ،منم بدجوررفته بودم تونخش،خلاصه به هزار بدبختی شمارمو بهش دادم اونم بعداز3 روززنگ زدوباهم حرف زدیم بهش گفتم که میخوامت وازاین کس شعرا،اونم باورکرد یه یک ماهی به همین منوال گذشت تااینکه یه روزخونمون خالی شدبهش زنگ زدم گفتم بیاخونه تا درموردآینده حرف بزنیم اونم ناچارا قبول کرد وگفت تانیم ساعت دیگه میاد..

 

دقیقا 40 دقیقه بعداومدنمیدونید چقدخوشگل شده بودرفتیم توخونه وبغلش کردم دیدم هیچی نمیگه رفتیم پای کامپیوترگفتم دوست داری فیلم سکسی نگاه کنی؟اونم باخنده گفت چراکه نه،یه فیلم سوپربراش گذاشتم وخودم رفتم بیرون بعدکه اومدم دیدم داره خودشومیماله،رفتم کنارش دستموگذاشتم روپاش خوشش اومداونم فورادستش بردطرف کیرم ومحکم گرفتش،خوابوندمش روتخت ومانتوش رودرآوردم یه تاپ قرمزتنش بوداونم به همراه سوتینش درآوردم ازچیزی که میدیدم تعجب میکردم واقعا سینه های محشری داشت باتمام وجودسینه هاش میخوردم اونم بدجورآخ واوخ میکردتامن مشغول خوردن سینه هاش بودم اونم دکمه های شلوارش روبازمیکرد شلوارش رودرآوردم وکسش روبراش میخوردم که دیدم یهولرزیدوارضاء شد.

 

گفتم حالانوبت تویه،کیرم ازتوشلوارک درآوردشروع کردبه خوردن وای که چقدرعالی میخوردبهش گفتم بسه به پشت بخواب میخوام ازکون بکنمت،اونم باعشوه گفت رضامیترسم دردکنه،گفتم نترس خوابیدومنم کیرکلفتم وآماده ورودبه کونش کردم یه تف زدم سرش وگذاشتمش راست سوراخ کونش با هزار زحمت سرش روخیلی آروم فرستادم توگفت درش بیارمردم،من که گوشم به این حرفا بدهکار نبودبایه فشارتموم کیرم روفرستادم توکون تنگش چقد توش گرم بودبیچاره یه جیغ زدودیگه آروم شدمنم شروع کردم به تلمبه زدن بعدازچند دقیقه گفتم مدلشوعوض کنیم قمبل کردودوباره کیرم روفرستاده تووشروع کردم زدن براش وحشیانه میزدم اونم مثل خرکیف میکردومیگفت محکمترتاته بزن جرم بده کیرم کشیدم بیرون سوراخ کونش که نگاه کردم شده بودمثل سوراخ جنده های فیلم سوپر،دوباره کیرم روفرستادم تودیگه خسته شدم بودداشت آبم میومد بعدازچندتاتلمبه زدن آبم روتاقطره آخرش توکونش خالی کردم اونم ازم تشکرکردازاون به بعد خیلی کردمش چه خونه خودمون چه خونه خودشون…

نوشته: بچه ی جم