کردن نامادریم

سلام خدمت دوستای خودم .

 

من میلاد هستم و این دفعه میخوام گاییدن نامادریم رو براتون بگم بچه ها اینو هم بگم تموم داستانام همش واقعی هستش .زیاد حرف نمیزنم میرم سر داستان.داستان من از اونجایی شروع میشه که پدر و مادرم از هم طلاق گرفتند و من و خواهروبرادرم پیش مادرم بودیم تا چند سال بعد از چند سال دادگاه هزانت مارو داد به بابامون .توی دادگاه بابام نیومده بودم تحویلمون بگیره بجاش نامادریمون اومده بود .نامادریم حدودا ۱۵۰قدش بود وزنشم ۱۱۰بود موهای بور و چشم عسلی خوشکل بود ولی بخاطر سن زیادش چاق شده بود ولی اون استیل بانمکشو داشت .خودمم ۱۹۰قدمه۷۰وزنم.خلاصه اومد دنبالمون رفتم خونمون من اون وقت ۹سالم بود زیاد از اب کیر و شهوت چیزی سر در نمی اوردم با نامادریم خیلی خوب بودیم بعضی موقع ها وقتی من میرفتم حموم واسه اینکه کیرمو ببینه میگفت بیا موهای پشت گردنتو بزنم منم با شرت میومدم جلوش یه با گفت بیا موهای پشت گردنتو بزنم منم بدون شرت رفتم جلوش تا دودقیقه به کیرم نگاه میکرد که یهویی با لب خند گفت بیشعور برو شرتتو بپوش منم گفتم شرتم خیسه با دستم جلومو گرفتمو نشستم روی چهار پایه زیر چشمی تو اینه به سر کیرم که از لای انگشتم در اومده بود نگاه میکرد منم خودمو اون راه میزدم که راحت نگاه کنه از اون وقت ها دیگه شیطونیم شروع میشد مثلا چند بار میرفت دستشویی در بسته نمیشد مجبور میشد در رو کمی باز بزاره منم از لای در نگاه میکردم

 

کوس وکون گندشو میدیدم کپ میکردم وقتی که میرید همش به سوراخ کونش دقت میکردم یا با شلنگ میکرد تو کونش که بقیه رو بیاره بیرون(یوبوست داشت)وقتی هم بلند میشد روبه در دوبار کونو تکون میداد که اب هاش بریزه یه موجی میزد که زود پژمان (اسم کیرمه)براش بلند میشد .و وقتی هم میومد بیرون شب به یادش با شورت های کثیفش که گزاشته بود بشورشون من باهاشون جق میزدم وضعیت ما همین منوال گذشت تا چند بار موقعه خواب بدون شورت دامن میپوشید (اینوهم بگم که فهمیده بود که من با لباساش حال میکنم ولی به روم نیوورد.)
خوابشم سبک بود یعنی مورچه خره کیه باید با نوک پنجه راه میرفتی وقتی هم میخوابید کسی خونه نبود فقط من بودم پاهاشو دراز یا M میشد ولای پاهاش قشنگ میشد ببینم .یک بار از کوسش عکس گرفتم و شب ها به یادش حال میکردم تایه روز خواب بودم کنار کمد واونم با کمد کار داشت دامن هم پوشیده بود اومد که درو باز کنه سر من زیر دامن بود چشممو باز کردم سوراخ قهوه ای رنگش با کوس صورتیش معلوم بود دستم رو به کیرم زدمو وقتی شق شد از روی پتو معلوم بود اصلا حواسم نبود که داره نگاه میکنه وقتی فهمیدم قلبم مثل گنجشک میزد خودمو خواب زدم بعد دیدم رفت منم خوابم برد.عصری بابام با داداشم رفته بودن بازار چون تو بازار کار میکردن وخواهرم هم دبیرستان بود منم از خواب بلند شدمو وقتی دوباره نامادریمو دیدم کپ کردم سه دقیقه زل زده بودم بهش رفتم دست شویی بعد اومدم روی مبل نشستم نامادریم تازه از سر کار اومده بود یعنی من خواب بودم اومد جلوی تلویزیون ماهواره رو روشن کردو نشست پاش منم مشغول دیدن بودن که سریال ترکیه ای شروع شد یا تبلیغات سوتین یا سورت میکردن نامادریم خیلی دقت میکرد چند بارم که من بلند شدم میرفتم دستشویی یا کار داشتم به کیرم نگاه میکرد

 

اومدم نشستم نامادریم گفت بلند شو برو ویکس رو بیا بمال به پاهام(پا درد داشت من براش مالش میدادم)رفتم اومدم دیدم روی شکم خوابیده و دامن هم تا بالای کونش رفته بالا یه ذره به دستم مالیدم و مثل همیشه می مالیدم وقتی دست زدم بهش خیلی داغ بود وتا بالای رونش میمالیدم هر چند باری نگاهش که میکردم میدیدم چشماشو بسته زبونشو داره به لب هاش میماله دستمو چند باری روی کونش میکشیدم یکی دیگه دستمو هم میمالیدم به کیرم دیدم گفت بیا کمرهم بمال پیراهنشو دادم بالا دامنشم بالا بود شلوارمو کندم با یه شورت نشستم روی کونش و کمرشو میمالیدم کیرم قشنگ روی کونش بود دستام که به کمرش میمالیدم چون شک نکنه بدنمو تکون میدادم و کیرمو میمالیدم به کونش شرت پوشیده بودا .یه لحظه میخواستم گردنشو بکشم یه ذره خم شدم که یهویی کیرم رفت لای چاک کونشیه لحظه به صورتش نگاه کردم دیدم چشماشو بسته منم به خودم جرعت دادم و مالیدن گردن و جلو عقب کردن توی چاک کونش شروع کردم شورتش چسبیده بود به کونش از عرق همین جوری که میمالیدم یهویی ابم اومد ریخت وسط کونش من سرخ شدم از جام تکون نخوردم که ضایع نشه درحال مالیدن نفساش تند شده بود وناله های خیلی ارومی میکرد مطمعن شدم که اونم دلش میخواددستمو با ترس بردم زیر لباسش کنار سینه اش با یه دست دیگه ام کمرشو میمالیدم سرمو بردم جلو ولاله ی گوششو زبون میزدم و زبون میکشیدم به گردنش و بوسش میکردم دستام هم همینجوری حرکت میکردبالا پایین روی رون پاهاش سر سینه هاشو با دستام میمالیدم و با یه دست دیگه ام کرده بودم توی شرتش و دستمو به لای پاهاش میکشیدم و چاک کونشو ناز میکردم بعد از خوردن گردنش لباشو با وهم خاصی میخوردم ارمو اروم اومدم پایین سینه های مثل هندونه بود

 

سرمو بردم چاک سینه هاشو لیس میزدم سینه هاشو همشو میکردم تو دهنم اونم با اه هایی که میکشید منو دیوانه میکرد موهامو گرفته بود و صورتمو به سینه هاش میمالید من از روی کمر خوابیدم روی زمین اونو کشیدم روی خودم بدن دوتاییمون لخت لخت داغ و نرم بود کیرم هم لای پاش گزاشتم سینه هاش به بدنم چسبیده بود ولب های همدیگه رو میخوردیم منم تلمبه میزدم لاپاهاش چون یه با ابم اومده بود این دفعه دیر میومد تا بعد از خوردن لب هاش بلندش کردم بصورت سگی خوابید این کونشو به کیرم میمالیددسناش روی مبل بود کرم مالیدم به سوراخ کونش یه ذره هم مالیدم به کیرم این کونی که هروز تو دستشویی میدیدم به یادش جق میزدم الان روبروی من بود کلاهک کیرمو کردم توی کونش ارومو اروم کردم که تا اخر کیرم رفته بود تو لبهاشو گاز میگرفت چند دقیقه ای گزاشتم عادت کنه بعد سینه هشو گرفتم و روی کمرش زبون میکشیدم بعد تلمبه رو شروع کردم ده دقیقه ای زدم در اوردم تو کونش کردم تو کوسش اونقدر داغ و لیز بود که توصیفش نمیتونم بکنم مثل دیوانه ها تلمبه میزدم سه بار لرزید و اب از کنار کیرم میریخت روی فرش سینه هاشو فشار میدادم ودیوانگی تلمبه میدادم قربون صدقه کیرم میرفت و میگفت جرم دادی و فوش میداد از این بخ بعد کیرت مال منه تو مال منی و جیغ میکشید

 

ابم داشت میومد که فهمید که ابم میاد کمرمو چسبوند به خودش که نزارم کیرمو در بیارم همه ابمو ریختم تو کوسش و میگفت اخ سوختممممم انگار روح از تنم جدا شده بود دوتایی ول شدیم روی همدیگه و لبهای همدیگه رو میخوردیم میخواست یه بار دیگه بکنمش ولی من مخالف کردم یه لب محکم گرفت و تشکر کرد باهم رفتیم حموم اونجاهم اونقدر خودشو مالید به من با کف هاش اونجا هم کردمش دیگه هروقت خونه خالیه میشه باهم حال میکنیم دیگه هم خونه مامانش زیاد نمیره انگار من شدم همه چیزش الانم که ازش جدا شدم اومدم پیش مامانم ولی یه ماه سه بار میرم میکنمش راستی برام یه پراید ۱۱۱هم خریده روز تولدم انگار زن وشوهریم با بابام هم طلاق گرفته جمعه ها هم اگه من وقت کنم میرم میگردیم دستای همدیگه رو میگیریم ….

 

ممنون که داستان منو خوندین اومید وارم خوشتون اومده باشه ببخشید اگه کم یا کسری داشت به بزرگی خودتون ببخشید داستان های دیگه با نامادریم مینویسم براتون…شاد باشین

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

3 دیدگاه دربارهٔ «کردن نامادریم»

  1. عه فکر میکردم فقط ما کیرمون اسم داره من خودم اسم کیرم هیتلر چند تا از دوستامم اسم کیرشون چنگیز زءوس و غلامه

  2. یه خانم ۳۵ ۴۰از یزد برا دوستی میخام پیام بده لطفاا۰۹۳۳۵۷۷۹۵۰۱

  3. 09101898579
    سلام دوستان
    البته میدونم کسی بما زنگ نمیزنه
    ولی اگه خانومی هست برای دوستی واقعی(دوسداشتن)
    وسکسی که تا حالا تو عمرش تجربه نکرده باشه
    پیام بده.
    از کرمانشاه یا هر جای کشور فرقی نداره

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا