سلام به دوستای خوبم میخام خاطره سکس خودمو با منیر زن داداشم براتون تعریف کنم.
***
اول از خودم بگم اسمم ایمان ۲۷ سالمه و بدن سبزه ای دارم تقریبا هیکلم خوبه.منیر هم ۳۰ سالشه هم قد من و سفید.بریم سر اصل مطلب رابطه من با منیر رابطه ی صمیمانه ای داشتم ینی خیلی راحت بودیم با هم نه اینکه جلوی من ازاد راه بره یا مثلا همدیگرو لمس کنیم ولی در کل راحت بودیم و خیلی بت هم حرف میزنیم.قرار شد مسافرت بریم شمال.من چون ماشین داداشم خالی بود بیشتر توی ماشین اونا بودم.توی مسیر که داداشم میخاس بخابه منیر میومد جلو که من هنگام رانندگی خابم نبره و با هم صحبت میکردیم.همش ازم پرسید دوس دختر داری منم میگفتم نه.برای اولین بار لپمو کشید گفت راستشو بگو منکه میدونم داری و هیچی به من نمیگی منم میگفتم نه بخدا راست میگم ندارم.خلاصه قرار شد بریم نمک ابرود تلکابین.نزدیکی ظهر بود که رسیدیم نهار خوردیم و قرار شد برام سوار تلکابین بشیم.مامانم اینا با یک کابین رفتن زودتر منو داداشمو منیر هم قرار شد با بعدی بریم که یهو داداشم گفت من حال تهوع دارم میترسم بیام توی تلکابین خالم بد شه شما دو تا برین.ما هم سوار شدیم رفتیم نمیدونم چی شد منیر ازینکه داداشم نیومد خوشحال شد و از همون اول کنار من نشست.یک ذره که کابین تکون میخورد دستم ناخودآگاه گرفت.ولی من عادی رفتار کردم.
کم کم کیرم داشت سیخ میشد.که منیر ازم پرسید اگه دوس دختر نداری پس با این چکار میکنی؟منو میگی داشتم شاخ در میاوردم گفتم با چی یدفه کیرمو نشون داد با اینی که کم کم داره میاد بالا داشتم میمردم از خجالت گفتم منیر زشته این حرفا نزن گفت حالا که تنهاییم چ عیبی داره.گفت میخام بدونم اگه دوس دختر نداری چجوری به این حال میدی که یدفه دستشو بر روی کیرم گفت نمیاد چیزی بگی من خودم از خجالتش در میام منکه مونده بودم چی بگم خودمو وا داده بودم اونم کیرمو از تو شلوارم دراورد داشت میمالوندش و میگفت وای ایمان چ کیر نازی داری و شروع کرد به ساک زدن داشت اب میومد که رسیدیم خودمونو جمع و جور کردیم .خلاصه دوباره موقع برگشت با هم اومدیم دوباره شروع کرد به مالیدن کیرم خیلی حشری شده بود منم که جراتم بیشتر شده بود دستمو بردم لای پاش و کسشو میمالوندم.ابم وسط راه اومد.اب میروم با دستمال تمیز کرد و لبم بوسید و بهم گفت توی یک فرصت خوب باید جبران کنی.اگه خوشتون اومد بقیشم براتون بعدا تعریف میکنم…
نوشته: آب یخ خور