نسیم دختر اهل حال

دیگه کم کم داشت ظهر میشد و وقت ناهار، هزار تا کار داشتم از اونورم خانوم مرادی از بیمه زنگ زده بود که علی بیا دفترچه بیمتو بگیر، یه زن 33-34 ساله با قد کوتا و یکم تپل، مشتری مغازه بود و کیلید کرد که برات بیمه رد کنم، گفتم برم بگیرم دفترچمو برگردم سریع و راه افتادم، تو راه پر بود از در و داف، هی چشممو میگرفتن، بعضی هاشون انگار فقط واسه سکس آفریده شده بودن،مثلا نگاه میکردم میگفتم جوووون این یکی چه هیکلی داره، کاش الان رو کارش بودم و اینا،هوا گرم بود و افتضاح اصلن یه وضعی، بیمه نزدیک بود واسه همین پیاده رفتم، یه نخ سیگار روشن کردم که یهو گوشیم زنگ خورد، حمید بود یکی از دوستام
 
ح : سلام علی کجایی؟
م: سلام کون گشاد سمت میدون سروم دارم میرم بیمه
ح: حاجی بیمه عنه؟ همونجا وایسا الان میام دنبالت بریم نسیمم برداریم یه حالی بکنیم امروز
م : بابا کار دارم بزار یوقت دیگه
ح: کار عنه؟ وایسا اومدم…
 
حمید یکی از دوستام بود که تو یکی از مهمونیا باهاش آشنا شده بودمو چون بچه یه محل بودیم با هم جور شده بودیم،چند بار دور دور رفته بودیم و مشروب خورده بودیم اما دختر بازیو اینا نکرده بودیم با هم، نسیمم دیده بودم یبار گذری، یه زن مطلقه ۲۵-۲۶ ساله ، هیکلش خیلی خوب بود، خلاصه تو همین فکرا بودم که این حمید نکنه کیری بازی دراره و اینا، کارام مونده و از این صوبتا که حمید رسید، نشستم تو ماشینو سلام علیک، گفت باس بریم از سئول برش داریم نسیمو، وسایل عشق و حال مثه مشروبو مزه رو هم باید بگیریم، تو راه یه چنتا ساقیو گرفتم که مشروب میخوایمو اینا، یکیشون گفت بیاید پاسداران، یکی گفت الام نیستمو خلاصه یکیشون گفت تا یه ساعت دیگه میارم برات، رفتیم تو یکی از کوچه های سئول و وایسادیم تا خانم بیاد، حمیدم داشت خوشحالی میکرد که حال میده و اینا و این نسیم خیلی خوبه و از این داستانا، شاشم گرفته بود پیاده شدم و یه گوشه کشیدم پایین، داشتم میشاشیدم که نسیم خانم از روبرو اومد، اوووف چه هیکلی چه قیافه ای، تیپش زیاد به دلم نشست ولی قد و هیکل و قیافه اش مشتی بود، تا نزدیکم شد هل شدم گفتم سلام، گف سلام شاشو :)))))
 
منم گفتم بشین الان میام و تو دلم گفتم امروز وقتی کردم تو کونت از دهنت در اومد میفهمی شاشو کیه، سوار شدیم و راه افتادیم، یکم صحبت کردیم و به اصطلاح با مزه بازی که جو خشک نباشه، یهو نسیم گفت من گشنمه، منم گفتم بزار برسیم خونه میدم بخوری  گفت به همین خیال باش ولی من منظورم غذا بود، خلاصه با همین شوخی خنده ها رسیدیم سر جایی که ساقی قرار بود بیاد، با اشکان رفتیم سوپر مارکت تا یه سری مزه و سیگار و اینا بگیریم و یه ساندویچم گرفتیم تا خانم کوفت کنه، ساقی رسید، یه پژو که یه پسر خوش قیافه و یه دختر از این برنزه ها توش بودن، از دختره شیشه مشروبو گرفتم و با خنده گفتم دمتون گرم شمام بیاید دور هم خوش میگذره، بعد تعارف و اینا پول و دادم و اونا رفتن، خب، حالا من و حمیدو نسیم موندیمو یه خونه و چند ساعت تا غروب تابستون، رسیدیم دم خونه حمید، این پسره کلا کارش عشق و حال بود یه ارث تپل بهش رسیده بود که باهاش ماشین خونه ی خوب گرفته بود و بقیه پولشم داده بود به یکی از فامیلاش که باهاش کار کنه و ماهیانه خیر میگرفت، پیاده شدیم و رفتیم تو آسانسور، نسیم کنارم بود یه بوی خیلی خوبی میداد، همونجا میخواستم از پشت بچسبم بهش و بکنمش، رفتیم تو خونه و تا رسیدیم پیرنمو در آوردم و با زیر پوش وایسادم جلو کولر، یکم که خنک شدم برگشتم تو آشپزخونه که یه آبی شربتی چیزی بخورم، نسیمو زیر نظر داشتم که با مانتو نشسته یه گوشه، بهش گفتم شربتی چیزی میخوری برات بیارم؟
 
ن: نه مرسی نوشابه خوردم الان
م: بابا تعارف نکن راحت باش، لباستم در بیار بابا ریلکس باش  میخواستم دراره اون گوهو ببینم هیکلش چه جوریه، خیلی آروم مانتوشو در آورد و باز نشست، از سفیدی بدنش کف کردم، کیرم همونجا نیم سیخ شد، یه جین آبی تنگ پوشیده بود با یه تاپ نیم تنه ی مشکی، برجستگی رونش و سفیدی سینه هاش واقعا عالی بودن، لیوان آبمو گرفتم دستم و نشستم روبروش، یه نخ سیگار روشن کردمو بهش نگا میکردم،تو همین فازا بودم که حمید گفت پا شین بیاین دم کانتر یه شات بخوریم،بلند شدم و دستمو بردم سمت نسیم، دستمو گرفت و بلندش کردم که با هم بریم، تا افتاد جلو چشم خورد به تتوی پشت کمرش، ۲تا چشم و ابرو بود با یه سری مخلفات، گفتم اووووووف چه تتوی خوبی داری، یه نگا بم کرد و با عشوه گفت چشمای خودمه، منم گفتم خیلی سکسیه ولی چشای خودت خوشگلتره، یه خنده ی ریزی کرد و گفت نمک نریز بیا، نشستیمو چنتا پیک به سلامتی خودمونو شما خواننده ها خوردیم، مشروبش خوب بود و همراه با موزیکی که پخش میشد فاز خوبی برداشته بودیم…
 
همونجا جلوی کانتر بودیم که من نشستم رو کانتر و دستمو انداختم دور کمر نسیم، خودشم داغ شده بود و بهم چسبید، یه چشمک به حمید زدمو یه پیک رشتی رفتم بالا، یه بوس کوچیک از گردن نسیم کردم و گفتم اینم مزه اش گفتش از گردن تو که بدجوری مزه خوری کردن (چند روز پیشش پیش دوست دخترم بودم ولی ارزش داستان کردن و نداره ولی گردنم از دو طرف کبود بود) زدم زیر خنده و گفتم طرف ناشی بوده خوب نخورده :)))
واقعا مست الکل و بدنش شده بودم، شلوار جین پام بود و حسابی راست کرده بودم و داشتم اذیت میشدم
دو سه تا شات دیگه خوردیمو اومدم پایین دست نسیمو گرفتم و گفتم بیا برقصیم، موزیک پارتی از زدبازی پخش میشد و حسابی میتونستم بهش بچسبونم، یکم دیگه گذشت، هم من سرم گیج میرفت و هم نسیم یکی دو بار گفت نمیتونم برقصم، منم خندیدمو گفتم پس استعدادتو یه جا دیگه باید نشون بدی  گفت مثلا کجا که گفتم تو آشپزی دیگه:))))
 
به حمید اشاره کردم که چجوریه و اینا کی اول میره رو کار که بهم اشاره کرد الان ردیفش میکنم، حمید پیرنشو در آورد و با اون هیکل گنده و شیکم بزرگش خیلی خنده دار شده بود، به من گفت زیر پوشتو در بیار توام، بازوام زیاد بزرگ نبود ولی از بچگی شیکمم خیلی خوب بود و تیکه داشتم، در آوردم و به حمید گفتم سیکس پکو داری؟ جلوی نسیم بودم و خودش دست زد به شیکمم منم سفت کردم یکم، گفت خوبه ولی یکم لاغری، منم گفتم لاغر خوبه دیکه سکسیه
یه نگا به حمید انداختم و گفتم من میرم لب پنجره هوا بخورم اینجا پره دوده سیگاره، هوا هم از آتیشش کم شده بود یکم، رفتم تو اتاق خواب و یه چشمک به نسیم که تو هم بیا…
 
یکی دو دقیقه گذشت و سنگینی حظور نسیمو تو اتاق حس کردم، واقعا حال خوبی داشتم حتی اکه سکسم نمیکردم برام مهم نبود، ولی باید نمره قبولی از نسیم میگرفتم، برگشتم نگاهش کردم و چشاش خمار شده بود، از جلو پنجره اومدم اینور و جامو باهاش عوض کردم، با دستاش میله ها ی پنجره رو گرفت و من از پشت چسبیدم بهش و بازواشو گرفتم، دیگه داشتم دیوونه میشدم حرارت بدنش کصخلم کرده بود، یه بوس از گردنش کردم یه جیغ کوچیک زد و گفت وای سیخ شد، گفتم نه هنوز خودت باید سیخش کنی گفت بیشور موهای بدنمو میگم، گفتم قربون بدنتو یهو تو هم گره خوردیم، اتاق خواب حمید خیلی به هم ریخته بود و هی می‌خوردیم به خرت و پرتا، با لبای قفل شده تو هم انداختمش رو تخت، آخخخخخخ کل امروز منتظر یه همچین داستانی بودم و حالا ردیفش کرده بودم، اصلا حالم دست خودم نبود، تاپشو در آوردم ۲تا سینه ی سفید خووووب افتاد بیرون، زیاد بزرگ نبود ولی خیلی خاص بود، شکلش با تمام سینه هایی که تا حالا دیده بودم فرق میکرد،با نوکای صورتی و هم اندازه، یه جون گفتمو یه لب گرفتمو رفتم رو سینه هاش، با نوک زبونم نوک سینشو چن بار بالا پایین کردم آهش که در اومد کوصخول شدم سینه شو چپوندم تو دهنم جووووووون، واقعا خیلی خوب بود، یعنی عرق کرده بود یکم شور بپد ولی تو اون موقع بهترین لذت دنیا بود که داشتم میبردم، هم مست، هم تخت، هم یه کس خوب، آدم دیگه چی میخواد؟
 
یکم دیگه باهاش عشق بازی کردم ولی بیشتر لباشو خوردم یعنی طعم سیگار و الکل میداد خوشم میومد خیلی هم حرفه ای لب میداد توله سگ، دیگه شلوارمو در آوردم و این طفلی رو از حبس آزاد کردم،.بدنم یکم مو داشت اما پایینشو همون چند روز پیش که پیش سیما بودم تراشیده بودم، گرفت تو دستش زدم رو دستش و گفتم آ آ دست نزن استعدادت و نشون بده :)))))
اولش یکم با زبون زد به سرش و قیافه ی من رفت تو هم، پیش خودم گفتم ای بابا بهترین قسمتشو دارم از دست میدم، آخه میدونین من به شخصه عاشق ساک حلقومیم یعنی یه جورایی اصلا از سکس از کون و کس بیشتر بیشتر دوسش دارم شایدم همه دوست دارن یکی کیرشونو تا خایه بکنه تو دهنش، واقعا خوبه، که بهش گفتم بخور دیگه، اونم یهو کلا کیرمو کرد تو دهنش، یه ساک پر تف داغ مشتی، واقعا لذت بخش بود، هم از اینکه پذیرفته شدم و هم از نوع خوردنش واقعا لذت میبردم، میخورد و با اپن چشای خوشگلش بالا رو نگا میکرد و منم با موهاش ور میرفتم آقا عین فیلم سوپرا دیگه :))))
 
منم یه کیر معمولی دارم مثه خر نیست که کیر آدمیزاده، برام خوردو واقعا تمیز خورد، شیر مادرش حلالش اصلا دم حمید گرم، بلندش کردم و برش گردوندم، دست انداختم تو شلوارش،شرت نداشتش، کلا اومده بود بده انگار، کسشو لمس کردم، خیس شده بود و لزج، با چیزی به اسم مو و پشم هم برخورد نکردم، یکم ور رفتم و آخ آخشو در آوردم واقعا داشت لذت میبرد و خودشو از پشت بهم فشار میداد، با چوچولش ور میرفتم و جیغ میکشید، دکمه شلوارشو باز کردمو شلوارشو تا زانو کشیدم پایین، اوووووووف خدایا چی میبینم، یه کون تپل سفید اصلا برف، قمبل که کرد کس خوشگل و جیگرش زد بیرون یه سوراخ کون صورتی کوچولو هم چشمو قفل کرد به خودش، نمیدونم شوهرش چرا طلاق داده بود اینو، خب جنده بود دیگه کوصخول، برگشت گفت بکن تو بگو آخ جون، (الان لازمه بگم کاندم از رو دراور برداشتم زدم سر کیرم آیا؟ آقا بدون کاندوم سکس نکنید خوب) یه جون گفتم و کیرمو گذاشتم دم کوسشو یکم با دستام فشار آوردم رو کمرش، کونش که قلمبه شد فرو کردم توش، آخ کس میگم کس میشنوی چه کسی آخه، آخ آخ آخ تنگ و خیس و داغ، وای مردم دیگه، عقب جلو کردمو از تو آینه خودمو نگا میکردم، همه چی یادم رفته بود دیگه کار و جنس و مشتری و همه چی، فقط لذت بود، این تتوی نسیمم خیلی باحال بود اصلن چون چشماش بود من احساس میکردم دارم میکنم تو دهنش، واسه همین بیشتر فشار میدادم و اونم اوه اوه میکرد، واقعا خوب و عالی بود، فقط این کسکش حمید تختش صدا میداد و همین باعث شد پوزیشن و عوض کنم، خوابیدم رو زمینو اومد روم (مدل کابوی) موهاش ریخته بود رو سینه هاش و وقتی بالا پایین میکرد موهاشو میگرفتم و قربون صدقش میرفتم، یا شلاقه میزدم رو سینه هاش که جیغ میزد و جفتمون دیوونه تر میشدیم، اصلن نمیدونستم حمید کونکش کجاس ینی اصلن برام مهم نبود فقط نسیم تمام توجهم بود، یکم خسته شدم و پا شدم رو تخت نشستم، بش گفتم بخور برام، گفت نه نمیشه رفته تو کسم، کاندمو در آوردم و گفتم بخور عشقم اذیت نکن، یکی دو دقه خورد ولی بازم خوب بود، یکی دو تا پوزیشن امتحان کردیم، ولی بازم نشدم واقعا خسته شده بودیم، برگشت گفت میخوای بیخیال شیم تو اصلن نمیشی چرا؟
 
گفتم کس نگو زن الان ردیفش میکنم بخواب، من کلا آدم دیر انزالی هستم ولی مستی هم تاثیر داشت تو نیومدنم، یه بالش گذاشتم زیر کمرشو جفت پاهاشو گرفتم بالا و چسبوندم به هم که تنگتر شه، حس گرفتم و کردم تو کسش، تا تههههه، وای چقد خوب بود مشتی بود این یکی اصلن، یکم تلمبه زدم و واقعا تو فکر این بودم که ارضا بشم، شهوتم خیلی بیشتر شد و همین باعث شد که آبم بیاد، کشیدم بیرونو پاشیدم رو شیکمش، دیگه رو سینه هاش نپاشیدم فیلم سوپر که نیس که پلان داشته باشه که، بعد از اومدنم ولو شدم کنارشو سرشو کشیدم رو سینم، حمیدو صدا کردم و سیگار خواستم، یه نخ سیگار با هم کشیدیم، مهم نبود دهنش کیری شده بالاخره کیر خودم بود دیگه :)))
پا شدم رفتم دستشویی… به حمید گفتم که تو نمیکنی؟
گفت نه داداش من کیرم راست نمیشه و مشکل دارم  گفتم کس نگو مومن کس به اون خوبی کیر مرده رو هم راست میکنه، اما گفت نه و نکرد، هرچند تو دوران رفاقتم با حمید و بین این همه کس بازی فقط ۲بار راست کرد که بکنه، خوب کیر اونم این سیستمی بود دیگه، سیخ نمیشد زیاد، کیر خسته ای داشت در کل…
 
نسیمم برداشتیم بردیم انداختیم دم محلشون و با حمید رفتیم یکم چرخیدیم و رفتم خونه……
آقا این بود داستان من و نسیم دختر اهل حال تمام داستان هم واقعی بود و خودم هم یکم جنبه ی فان دادم تا از متن زیاد اذیت نشید، بازم مرسی که داستانمو خوندین، مرسی دوستان
 
نوشته: علیرضا

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

1 دیدگاه دربارهٔ «نسیم دختر اهل حال»

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا