سکس سامیار و الناز

با سلام سامیار( اسم مستعار) هستم الان 31 ساله ام مـتاهل هستم، توی یه شرکت خصوصی توی عسلویه کار میکنم چهره نسبتاً معمولی و قد متوسطی دارم رو هم رفته قابل تحمل برای خانوما هستم
اول بگم کسایی که تو عسلویه کار میکنند میدونند که چون کارگر و مهندس توی عسلویه زیاده و زن و دختر خیلی کمه خیلی زید بازی کم اتفاق می افته داستانی که میخوام بگم واقعی هست و برمیگرده به نوروز 93 الناز دختری بود که تو لامرد (شهر اطراف عسلویه) باش آشنا شده بودم و از آشنایی ما یکسالی می گذشت تو این مدت من بعد از تایم کاری (شب) هرچند ماه یکبار میرفتم به لامرد و اونو سوار ماشین میکردم و میچرخیدم و دستمالیش میکردم و بعضی وقتا تو ماشین سکس هم داشتیم ارتباط تلفنی من هم با اون موقعی بود که توی سایت بودیم و من وفتی توی استراحت بودم سیم کارت تلفن و رو خاموش میکردم ( گوشی همراه من دو سیم کارته است) از الناز بگم دختری سبزه با موهای رنگ شرابی و دماق ریز و سربالا( عمل نکرده ) قدی تقریباً 160 اندامی تو پر داشت آخرش نفهمیدم مطلقه بود یا بیوه سنش هم 26 ساله بود. بریم سر اصل داستان سرکار بودم و نیمه دوم عید بود گوشیم زنگ خورد الناز بود شاکی بود که خبری ازت نیست و گوشیت خاموشه

 

بعد از کلی قربون صدقه فهمیدم از بوشهر می خواد بره لامرد تو همون لحظه فکری کردم گفتم سر راه پیاده شو نهار رو با هم بخوریم خودم میبرمت لامرد اول قبول نکرد بعدش نرم شد گفت دامادمون میاد عسلویه ساعت 3 عصر باشه اگه زودتر رسیدم بهت زنگ میزنم میدونستم هر طوری شده قبول میکنه حالا من باید یه فکری میکردم که چه جوری کار رو به پیچونم برم دنبالش رفتم پیش رئیسم گفتم پسر عموم با زن و بچه نزدیکای کنگان با ماشین تصادف کردن اگه اجازه بدید من میرم سراغشون زن و بچه رو بیارم کمپ تا ماشین شون رو روبه راه کنند رئیس دوست داشتینی من هم با اطمینان کامل از من اوکه را داد ماشین کارگاه را برداشتم و رفتم کمپ پیش زمینه سازی کردم واسه نگهبان کمپ که ماجرا از این قراره و خانواده پسر عموم تصادف کردن و…

 

دوتا غذا گرفتم و گذاشتم توی خوابگاه یه قرص سیلد نافیلد خوردم با خوردن قرص حالم یه کم بد شد رفتم سرجاده منتظرش وایستادم چندبار زنگ زدم تا رسید وقتی داشت از ماشین پیاده میشد باورم نمیشد اون النازی که من هرشب دست مالیش میکردم همون باشه چنان جذاب شده بود که خودمو جلوی اون کوچیک میدیدم وقتی بهش رسیدم بهم دست داد و روبوسی کردیم با بوی عطرش دیونه ترم کرده بود سکوت من زیاد شده بود گفت نمیخوای کرایه راننده رو بدی تازه فهمیدم رفتم حساب کردم وسایلش رو گذاشتم توی ماشین بهش گفتم خانم دکتر خوبی؟ گفت مرسی( نفهمیدم خانم دکتر از کجام در اومد) وقتی رسیدیم توی محوطه کمپ گفت منو مسخره میکنی بهم میگی خانم دکتر؟ گفتم نه جدی میگم خیلی شبیه دکترا هستی وقتی احساس کرد جدی میگم یه برقی تو چشماش بود که میشد راحت دیدش رفتیم توی اتاق خودم توی کمپ خودش فوری چسبید بهم یه لب ازم گرفت و رفت نشست روی تخت من هم رفتم بشینم احساس خستگی وخشکی دهان داشتم حالم خوب نبود گفتم تو بشین نهار بخور تا من برم یه دوش بگیرم

 

وقتی برگشتم 10 دقیقه بیشتر طول نکشید حوله دورم پیچیده بود دیدم نهار نخورده و هنوز رو تخته پرسیدم چرا نمیخوری گفت با هم میخوریم رفتم کنارش خوابیدم و اول با موهاش بازی کردم بعد شروع کردیم به لب گرفتن حوله رو باز کرد و کیرم تو دستش بود مانتوش رو یواش یواش باز کردم پرتش کردم رو زمین و لباسش رو همین طور سوتین نداشت شلوار لی پاش بود که با مکافات با شرت کندمش حالا با هم مساوی بودیم با تمام وجود بغلش کردم و سینه های خوش فرمی داشت سرم رفت رو سینه هاش و خوردن من شروع شد با دستش پتو رو کشید رو جفتمون گفتم نمیخواد گفت نه حتماً باید زیر پتو باشه من هم اصرار نکردم سینه میخوردم و اون ناله های ریز میکرد یواش یواش رسیدم به کوسش خیلی کوس لیسی نکرده بودم که جیقش در اومد میخواستم تا کف پا لیسش بزنم ( میدونستم اگه امروز خوب باش حال نکنم فردا پشیمون میشم)

 

یه دفعه منو کشید رو خودش میخواستم زیر پتو کیرم رو با کوسش هماهنگ کنم که یه دفعه زور زد و منو انداخت زیر و خودش افتاد روی من دیدم داره میبوسه و میره پایین تمام این مدت زیرپتو هستیم، رفت زیر پتو و کیرم رو گرفت و کرد تو دهنش کیرم 16 -17 سانت و تقریباً باریکه ( کسایی که امتحانش کردن گفتن) تا ته تو دهنش کرده بود خون تو تمام وجودم جریان پیدا کرده بود گفتم الناز تو که هرگز کیر نمیخوری گفت مطمئن هستم که حموم کردی و شستی کیرتو، بعدش هم خانم دکترا که میدونن چیکار کنن !
تو دلم گفتم دوست داره بهش بگم خانم دکتر فهمیدم دکمه کنترلش کجاشه!!!

 

داشت میخورد خودم گفتم بسه کشوندم رو خودم و روی تخت چرخیدم حالا اون زیر ومن رو بودم کیرم که شده بود یه تیکه چوب رو گرفتم کشیدم رو کوسش و چوچولش ، تو حس بود ناله هاش سریعتر شده بود میخواستم خودش بگه زیاد طول نکشید که خودش کیرم با دست گذاشت جلوی کوسش و خودشو کشید پایین تر و کیرم تا ته رفت تو کوسش حالا نوبت من بود با حرف های آخ جون و فدات و… اشتیاق گاییدن الناز رو به رخش میکشیدم وقتی میگفتم خانم دکتر جرت میدم و تو فقط مال منی خانم دکتر خر کیف میشد بعد یه 20 دقیقه ای فکر کنم آبم اومد خالی کردم رو دستمال کاغذی داشتم هنوز نفس نفس میزدم گفتم خانم دکتر شما ارضاء نشدید؟ با خنده گفت : سه بار ارضاء شدم گفتم پس چرا من متوجه نشدم گفت من اینجوریم لخت رو تخت حرف میزدیم و منم با موهاش بازی میکردم اونم داشت با کیرمن بازی میکرد همش تو دستش بود بهش گفتم قول میدی هیج موقعه منو ول نکنی همیشه با هم دوست باشیم حتی موقعی که ازدواج کردی گفت خودت چی من با اطمینان کامل گفتم حتماً ولی اون قبول نکرد (هرچند من متأهل بودم بنده خدا نمیدونست)

 

کیرم تو دستش بود که دوباره آماده کار شد بهش گفتم میخوای گفت نه دیگه جون ندارم گفتم خانم دکتر میخوام اگه اجازه بدی از کون بکنمت گفت من تا حالا ندادم با چندبار خانم دکتر خانم دکتر گفتن راضیش کردم حالت سگی مونده بود ولی هی میگفت سامیار تورو خدا یواش اگه درد داشته باشه جیق میزنم نمیزارم بکنی گفتم باشه توف انداختم روی سوراخ کونش چند بار انگشت کردم دیدم وقعاً کون نداده دلم سوخت بی خیالش شدم همون حالت سگی دوباره کیرم رو کردم توکوسش گفت پشیمون شدی گفتم نمیخوام اذیت بشی گفت : مرسی!!! پتورو دیگه از رو خودمون کنار زده بودم تا جایی که امکان داشت کونشو دادم بالا نمیتونید تصور کنید باسن ژله ایش تازه میشد روئیت کرد تازه احساس کردم که خدا منو چقدر دوست داشته که همچین تیکه ماهی رو نصیبم کرده بود با تمام وجود تلمبه میزدم تون اون حالت خیلی زود ارضا شدم 10 دقیقه ای بیشتر نشده بود ابم امد ریختم توی دستمال کاغذی همون جا ولو شدم…

 

الناز زود بلند شد لباساس و پوشید داشت ارایش میکرد گفتم خانم دکتر همه جوره میخوامت جواب داد وظیفته !!! نهار رو داشتیم با هم میخوردیم که که گوشی الناز زنگ خورد داماد محترمشون بود که اومده بود سراغش توی شهر عسلویه نگاه کردیم به ساعت 3:15عصر بود سریع جمع و جور کردیم و سوار ماشین شدیم به تاخت رفتم توی شهر پیداش کردم و از دور مواظبش بودم که اتفاقی براش نیفته یا کسی اذیتش نکنه که دامادشون سوارش کرد و رفتن لامرد
تو راه اس امد خیلی خوش گذشت
نوشتم دوستت دارم خانم دکتر
الناز هنوز هم با من دوسته ولی فاصله ها زیادن من هم متآهل نمیشه زیاد واسش وقت گذاشت
به امید اینکه پسندیده باشید …

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

3 دیدگاه دربارهٔ «سکس سامیار و الناز»

  1. عاشق سکس باخانمهای ۲۶_۴۰ساله ام رفاقتی یاصیغه هرجورراحتی ازارومیه واطراف.استان
    09148615282

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا