رابطه ی پیچیده

سال 87 من تازه وارد دانشگاه شده بودم. سال اول رو دانشگاه بهمون خوابگاه داد.واحد ما 6 نفر بودیم وهر کدام از یه شهر، فقط یه پسره بود به اسم اشکان که با هم همشهری بودیم. اشکان پسر خوشتیپ و جذابی بود،خیلی با دخترا میپرید.اشکان تخت بالایی من میخوابید.یه مدت گذشت و من واشکان خیلی با هم صمیمی شده بودیم همش با هم بودیم هر شب بایکی حرف میزد دختر، زن. زیاد براش مهم نبود. پدر مادر اشکان از هم جدا شده بودند پدرش المان بود ولی مادرش تهران مونده بود وضع مالی زیاد خوبی هم نداشتند. بعد یه مدت همش داشت راجب یه دختره حرف میزد به اسم مریم که همکلاسیش بود. خیلی از مریم خوشش امده بود ولی جرات نمیکرد بهش پیشنهاد بده. دیگه شبا بحث من و اشکان همش مریم بودو مریم.بعد یه مدت من یه هفته دانشگاه رو پیچوندم امدم تهران. یه شب داشتم با گوشیم ور میرفتم که دیدم اشکان زنگ زد خیلی خوشحال بود گفتش که با مریم دوست شده و اوکی رو گرفته خلاصه گفت برگشتنی نهار رو مهمون منی و خدافظی کرد.

 

وقتی برگشتم کلی برام از مریم گفت واقعا دوسش داشت تصمیم گرفته بود فقط وفقط با مریم باشه. منو طبق قرار فرداش دعوت کردند. وقتی رفتم و مریم رو دیدم احساس کردم خوشکلترین دختری هست که تا بحال دیدم.راستش خیلی به اشکان حسودیم شد. مریم بچه تهران بود یه دختر فوق العاده خوشکل بود با اندام فوق العاده سکسی. اون روز تموم شد اشکان هر روزو هر روز با مریم بودش خیلی به هم وابسته شده بودند. ترم اول و دوم تموم شد و یه خونه اجاره کردیم، من واشکان با یه پسره به اسم ساسان که کرد بود دمش گرم ادم خیلی مشدی بود.یکی دو ترم گذشت، بعد یه مدت دیدم بینشون شکراب شده دارن بد جوری بهم میپرن نخواستم دخالت کنم ولی اشکان خودش یه شب امد درددل کردیم گفت که با مریم سکس داشتن اونم چند دفعه. گفتم خوب مشکل چیه؟ گفت که بار اخر خیلی حشری شدیم و پردش رو زدم. گفتم میخوای چکار کنی؟ گفت خودت میدونی که من میخوام برم المان پیش بابام ولی اینجوری نمیشه مریم نمیزاه. از طرفی هم خانواده ی مریم بفهمن چوب تو استینم میکنن اخه خیلی حساسن به این جور مسایل. گفتم داداش غمت نباشه یه فکری میکنیم. تصمیم گرفتیم سه نفری بشینیم و راجبش حرف بزنیم. مریم که فقط گریه میکرد. گفتم یه اشنای دکتر دارم ازش میپرسم شاید بتونه کاری برامون انجام بده.

 

باهاش تماس گرفتم و گفت که راه داره ولی هزینش یه ذره بالاست؟ اخه اون موقع این عمل تازگی داشت. میدونستم که نمی تونیم هزینش رو بدیم چون اشکان وضع مالی خوبی نداشتند منم خیلی از اون بهتر نبودم. باز امدیم سر خونه اول.شبش با اشکان حرف زدیم بهش پیشنهاد دادم یه ترم مرخصی بگیره و بره دنبال یه کار و بتونه یه پولی جور کنه. اول مخالفت کرد ولی بعدا پیشنهاد منو قبول کرد.با مریم حرف زدیم اونم استقبال کرد. ترم بعد رو اشکان مرخصی گرفت خیلی تنها شده بودم. یکی دو ماه گذشت یه شب مریم بهم زنگ زد داشت گریه میکرد گفتم چی شده، گفتش که اشکان جوابمو نمیده و میگه بمن هیچ ربطی نداره خودتم اندازه ی من مقصری. گفتم باشه حالا من باهاش حرف میزنم. زنگش زدم دیدم خیلی قاطیه، گفتم دادش کاریه که خودت کردی خربزه خوردی پای لرزشم بشین. یه کم با مریم حرف زدم گفتم باشه برا صبح دانشگاه میبینمت. صبح مریم رو دیدم، فقط گریه میکرد. گفتم زشته همه دارن نگامون میکنن بریم یه جای دیگه، قبول کرد رفتیم یه پارک جنگلی که از قبل میشناختم. خیلی درد دل کردیم بغض گلوشو گرفته بود گفتم اگه اشکانم بزنه زیر همه چیز من همه جوره پات وای میاستم ، ترسیدم ناراحت بشه گفتم اگه شده گدایی کنم گفتم بذار فکر بد نکنه.

 

اشکش سرازیر شد منم یه ذره به خودم جرات دادم دستم رو بردم جلو و اشکاش رو پاک کردم پوستش چقدر ظریف بود سرش رو گذاشتم رو شونه هام و بهش گفتم دوست خودمی تا من هستم نگران نباش. اون روز تموم شد شب همش داشتم به اتفاقات اون روز فکر میکردم تا صبح خوابم نبرد. هر روز با هم حرف میزدیم. یه روز اشکان بهش زنگ زده بود هرچی از دهنش در امده بود بهش گفته بود. اونم بمن زنگ زد و جریانوبهم گفت.گفتم ولش کن نامردویه ذره فکر خودت باش. گفتم بعد ظهر با هم میریم بیرون دعوت من، میریم سینما. گفت باشه. رفتیم سینما فیلم چپ دستو گذاشته بودند گفت ببین مردم برا عشقشون سرودست میشکونن اونوقت من؟ دیدم داره گریه میکنه، اشکاشو پاک کردم سرشو گذاشتم رو شونه هام یه بوس کوچولو از گونه هاش کردم. بد جوری نگام کرد. ترسیدم چیزی بگه گفتم رفاقتی بود همین، خندید چیزی نگفت. اون روز کلی با هم خوش گذروندیم و شبش تا صبح حرف زدیم. کار هر روزمون شده بود حرف زدن با هم. یه روز ظهر باهام تماس گرفت گفتش امروز ساعت دو کلاس داشتی چرا نیومدی دانشگاه؟ گفتم سرم درد میکنه حوصله هم ندارم، گفت الهی بمیرم الان برات قرص میگیرم میام دم در اپارتمان بهت میدم؟ گفتم لازم به زحمت نیست؟ قطع کرد.

 

بعد یه نیم ساعت زنگ زد گفت در باز کن رسیدم. در اپارتمانمو باز کردم در واحدم با گذاشتم امد تو. گفتم ناقلا خیلی امدی اینجا خوب بلدی؟ اخم کرد گفت بیا و خوبی کن؟ تعارف کردم بیاد تو گفت میرم. گفتم تا اینجا که امدی بیا یه کم بشین بعد برو. نشست کنارم گفت ببینم حال مریضمون چطوره؟ دست گذاشت رو پیشونیم. گفت تب که نداری قرصم خوردی الان خوب میشی؟ گفتم دستت معجزه کرد اصلا دستتو بر ندار بذار برا همیشه اونجاباشه. گفت یکی داره از دستم در میره یکی میخواد زیر دستم باشه؟ دوباره بغض کرد. اوردمش طرف خودم اشکش در امد. اشکاشو پاک کردم کشیدمش طرف خودم . سرش رو شونه هام بود لبمو گذاشتم رو گونه هاش بوسش کردم چیزی نگفت منم جراتم بیشتر شد لبامو نگه داشتم. بعد چند دقیقه لبامو اوردم پایین تر گذاشتم رو لباش یه زره لباشو خوردم بعد چند دقیقه دیدم داره همکاری میکنه. لب تو لب شدیم تا تونستم لباشو خوردم بعد دستمو گذاشتم رو سینه هاش از رو مانتو براش مالوندم حشری شده بود دکمه هاشو یکی یکی باز کردم مانتوشو در اوردم یه تاپ سفید قشنگ تنش بود دوباره دست گذاشتم رو سینه هاشو شروع کردم به مالوندن چشاشو بسته بود خیلی ناز شده بود.

 

تاپشو در اوردم یه سوتین یاسی تنش بود خیلی بهش میامد تا تونستم از رو سوتین خوردم سینه هاشو. بعد اروم سوتینشو باز کردم سینه هاش افتادن بیرون دست گذاشته بود رو سینه هاش بوسش کردمو دستشو اروم کنار زدم. چی میدیدم چقدر سینه هاش خوشکل بود زیاد بزرگ نبودند ولی قشنگ میافتاد تو دست. انقد خوردمشون که فکم درد گرفت.اروم امدم پایین تر دستم رو از رو شلوارش گذاشتم رو کسش یه اهی کشید که من داشتم خودمو خراب میکردم دکمه شلوارشو باز کردم زیپشو کشیدم پایین چشمم افتاد به شورتش با سینه بندش ست بودش. گفتم پاشو سر پا وایسا عاشق این صحنه ام که بالا تنه لخت باشه، سیر نگاش کردم بعد شلوارشو تا رو زانوش پایین کشیدم کسشو از رو شورت بوس کردم بعد اروم تا رو زانوش پایین کشیدم چقدر کس خوش تراشی داشت بدون یه دونه مو شروع کردم به خوردنش کسش اب افتاده بود بعد دستشو اوردم گذاشتم رو کیرم انگار منتظر این لحظه بود شروع کرد به مالوندن کیرم دکمه ی شلوارمو باز کردم کیرمو دادم دستش گفتم نوبت توست شروع کرد به خوردن زیاد بلد نبود ولی همینکه میدیدم کیرم تو دهن همچین دختر خوشکلی هستش تو اسمون بودم کلی با هم حال کردیم کیرم رو میمالیدم به کسش بعد گفتم اجازه میدی بزارم تو گفت دیگه تا همیشه مال خودته یه چند دقیقه باهاش ور رفتم تا کامل رفت تو چه کس باحالی داشت تنگ گرم نرم چند دقیقه ای همین جور کردمش بعد دمر خوابوندمش از پشت گذاشتم تو کسش حرارتش رفته بود بالا گفت پوزشین عوض کردم تمام بدنش داشت میلرزید پشت بازوهامو طوری چنگ گرفته بود که تا چند روز جاش مونده بود ولی من هنوز ارضا نشده بودم چند دقیقه تو کسش نگه داشتم بعد گفتم مریم من عاشق کونم بذار یه کم ازکون بکنم گفت که درد داره گفتم یواش میکنم قبول کرد

 

با کرم یه زره بازش کردم معلوم بود قبلا به اشکان از کون داده بود سر کیرم رو گذاشتم رو کونش یواش یواش هولش دادم رفت تو خیلی تنگ بود دردش گرفته بود داشت لباشو گاز میگرفت یه کم واستادم تا جا باز کنه بعد شروع کردم تلنبه زدن چند دقیقه تلنبه زدم گفتم مریم دارم میام گفت نریزی تو، ولی دیگه دیر شده بود تمام ابمو تا قطره اخر ریختم تو کونش. همین طوری روش دراز کشیدم بهترین سکس زندگیم بود. اون روز تا غروب با هم بودیم کلی خوش گذروندیم. از اون روز به بعد کار ما شده بود حرف زدن با هم. هفته ای دو سه بار با هم سکس داشتیم. بد جور به هم وابسته شده بودیم.ترم داشت تموم میشد بعضی وقتا اشکان بهش زنگ میزد مریم هم از و اجبار باهاش حرف میزد. ترم تموم شد واشکان برگشت دانشگاه ، همش دوروبر مریم بود این برای من خیلی سخت بود. بعد یه ماه، اشکان رفته بود تهران. مریم یه شب بهم زنگ زد گفتش اشکان نمی خواد بره المان پیش باباش و بهم پیشنهاد ازدواج داده، مادرش هم زنگ زده خونمون. اینو که گفت من داغون شدم. گفتم میخوای چکار کنی؟ گفت همه چیز دست تویه سیامک. تو لب تر کنی اشکانو دک میکنم هرچی توبگی من اون کارو میکنم…

 

اون شب گذشت من همش درگیر بودم خیلی دوستش داشتم براش میمردم ولی نمیتونستم با دختری که یه نفر دیگه پردشو زده ازدواج کنم. اخر تصمیم گرفتم که بهش بگم مبارکتون باشه. از اون روز به بعد زندگی من زهر مار شده بود.ترم اخر با هم نامزد کردن. شب نامزدیشون من تا صبح گریه کردم هرچند بعضی وقتا مریم زنگ میزد ولی دیگه فایده ای نداشت. بعد دانشگاه من رفتم سربازی سه چهار ماه از خدمتم گذشته بود یه شب برام اس امده بود(دزدکی همه گوشی داشتن) منو دعوت کرده بودن عروسیشون. نتونستم برم ولی تلفنی با هم در ارتباط بودیمهم با مریم هم با اشکان. اشکان هیچ وقت از این رابطه با خبر نشد.

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

3 دیدگاه دربارهٔ «رابطه ی پیچیده»

  1. من اشکانم … منتظر باش تا من بیام زنتو بکنم . توکه مریم کردی اونهم بیشتر از من . بهت پیشنهاد سکس ضربدری میکنم…

  2. ناشناس

    من هر روز میام تو اینجا اگه کاری ازدست من بر میاد حتما بگو

  3. متاسفانه تو مملکت خیلی ها هستند کنار هم زندگی میکنند اما فکرشون با یکی دیگه است…نمیدونم مقصر کیست؟؟؟؟

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا