جنده ی دروغگو

سلام.

خاطره من برمیگرده به سال ۹۱ من بچه روستایی هستم ولی بخاطر نزدیک بودن روستامون ب یکی از شهرهای استانمون (بوشهر)بیشتر وقت فراغتم با دوستام میرفتیم شهر. بعد از درس خوندنم(گرفتن فوق دیپلمم)راهی خدمت شدم از شانس خوبم بعد از اموزشی افتادم همون شهری که نزدیک روستامون بود بوشهر…

***

اواخر خدمتم بود و چون من حوصله نداشتم هرروز برم روستا بعد از پایان وقت روزانه خدمتم (چون درس خونده بودم از ساعت ۶تا ۱۵تو پادگان بودم)میرفتم خونه داییم تا فردا صبحش که باز برم پادگان یه روز از قضا من ۲ساعت مرخصی گرفتم رفتم خونه داییم چون میخواستم برم سالن فوتسال بازی کنم ماشین داییم خونه بود منم ازش اجازه گرفتم رفتم خلاصه تو اواسط راه ساعت حدود ۱۳:۴۵ دقیقه دیدم یه داف داره تند تند قدم ور میداره منم یه بوق زدم نیگا کرد گفتم خانم عجله داری برسونمت اونم پررو سوار شد! منم چون ساعت ۲بازی داشتم فحش ب خودم میدادم خلاصه یه دختر حدود ۲۰ساله قد تقریباً ۱۷۰ مو مشکی رنگ پوستش تقریباً سفید با چشمای عسلی(بعد فهمیدم لنز گذاشته بود کسکش) سوار ماشین کردم گفتم کجا میرین؟! گفت:نوبت ارایشگاه دارم دیرم شده گفتم ادرسش کجاس گفت فلان جا ک خدا رو شکر تو مسیره سالنم بود.

 
خلاصه یه ۵دقیقه ای تو راه بودم تا رسوندمش ازش اسمشو محل زندگیشو تحصیلاتش پرسیدم اونم گفت لاله خونشون تهران (جنده بازم دروغ گفته بود)چون اینجا دانشگاه دولتی قبول شده بود اومده بود بوشهر!!! رسوندمش در ارایشگاه گفتم کارت تموم شد بیام دنبالت گفت کارم ۲ساعت طول میکشه منم گفتم خوبه منم ۲ساعت سالن هستم خلاصه شمارمو گرفت گفت زنگ میزنه منم رفتم سالن تو راه گفتم این بمن زنگ نمیزنه هیچی رفتیم سالن با خفت ۵ب۲باختیم
۱/۳۰ سالن بودم گوشیم در اوردم دیدم یه شماره اس داده ۳۰مین دیگه دره ارایشگاه باش لطفاً تا من دیدم فهمیدم حدود ۱۰مین پیش فرستاده زود رفتم دوشگرفتم تو حموم سالن لباس ورزشی تنم بود رفتم در ارایشگاه اس دادم دم درم ج نداد کسکش یه ۵دقیقه گذشت زنگ زدم ج داد گفت دارم بند میندازم الان تموم میکنم میام گفتم اوکی خلاصه اومد سوار شد گفتم کجا میری برسونمت (چون داییم ماشین میخاست باید زود ماشین میبردم خونه)گفت خوابگاه گفتم ادرس گفت صلح اباد!!بوشهریا میدونن ک خابگاه دخترونه دانشگاه ازاد صلح اباد نداریم چ برسه ب دولتی. اقا هیچی من شک کردم خلاصه رسوندمش یه ۲،۳روزی باهاش حرف میزدم (بعد از اینکه از تو پادگان بیرون میومدم)

 

تا اینکه مخشو زدم بیاد باهام خونه خلاصه روز جمعه بود داییم اینا رفتن روستامون منم نرفتم گفتم باید برم پادگان امروزم خلاصه قرار گذاشتم ساعت ۱۱بیاد خونه برج ۲بود هوام تقریباً داشت گرم میشد گفتم با اژانس بیاد ادرسم بش دادم اومد. اومد تو نشست چندتا کس شعر من گفتم چندتاکس شعر اون جوابم داد رو زمین نشسته بود رفتم کنارش نشستم گفتم ماساژم میدی؟! گفت اگه توماساژم بدی اره من ماساژت میدم منم قبول کردم خلاصه منم یه ۵دقیقه ای ماساژ داد بعد گفت حالا نوبت توئه گفتم باشه اقا مانتوشو در اورد چشتون روز بد نبینه یه فیافه سکسی سکسی خدایی قشنگ بود منم مث کس ندیه ها نگاش میکردم خلاصه دراز کشید منم کنارش نشستم با دس ماساژش میدادم کیرم زنگ(شق)شده بود راستی یادم رف بگم یه شلوار لی با یه تاپ سفید تنش بود بعد از اینکه مانتوشو در اورد اقا ما همینجور شق درد زده بودمون و ماساژ میدادیم همینطوری ک داشتم ماساژ میدادم دس کردم زیره تاپش ماساژ میدادم اونم چیزی نمیگفت منم از خدا خاسته خلاصه بعد از ۱۰دقیقه ک کونم پاره شد از ماساژ دادن رو ب بالا دور خورد منم نیگاش کردم دیدم یه جوره شده حالش نگو حشری شده منم جنگی بغلش خابیدم دس تو موهاش کردم(مث سیم ظرف شویی بود!)

 

باانگشت اشاره رو لپش میکشیدم دیدم اونم دس رو شیکمم میکشه دیگه از خود بیخود شدم سریع سرشو چرخوندم چشامو بستم ازش لب گرفتم(جنده مقاومت نکرد!!!!)همینطوری داشتم لب میگرفتم پاشم گذاشتم بین پام تا کیرمو حس کنه خودم یواش یواش داستمو بردم طرف سینش مث مرده تکونم نخورد یه کم با سینه هاش ور رفتم دیدم چیزی نمیگه گفتم پایه حال حول هستی یا نه؟!گفت از جلو نه گفتم اوکی اقا شلوارشو در اورد منم لباسایه خودمو در اوردم لخت مادرزاد تو بغلش خابیدم داشتم سینشو میخوردم دیدم اصلا این جنده خانم رو زمین نیس تو فضاست منم از فرصت استفاده کردم برش گردوندم(بدم میاد واسم ساک بزنه کسی یا کس لیسی کنم خودم)نیکا کونش کردم خدا بده برکت مث توپ فوتبال بود قاششو باز کردم یه سوراخ قهوه ای بود منم بلا فاصله کیرو یه تف زدم گذاشتم در کونش ک گفت نه وایسا کار دارم اقا بلند شد رفت تو کیفش پماد اورد(لیدوکایین)گفت اینو بزن دم سوراخم بعد از چن دقیقه بکن گفتم چرا گفت بی حس کنندس (عجیباً غریبا!!)خلاصه زدم بعد از ۲دقیقه ک بی حس شد سرشو گذاشتم در کونش یه فشار دادم مث موشک رفت تو کسکش یه اخم نگفت منم گفتم سگی شو سینشو گرفتم از زیر کیرمم تو کونش سینشو فشار دادم ک جیقش در اومد یه ۵دقیقه ای تلمبه زدم ابش اومد ریختم تو کونش اونم نه گفت منم میخام ارضا بشم منم چیزی نگفتم یه ۲۰دقیقه بعدشم پیشم بود بعدش زنگ زدم باز اژانس اومد بردش یه ۳روز بعدش باهاش حرف زدم ولی کات کردم ۲ماه بعد با دوستم تو خیابون دیدمش گفتم من اینو کردم گفت اینطور ک معلومه همه این جنده رو کردن بجز من گفتم چطور گفت این ب همه داده خونشونم صلح اباده!!منم مث سگ پشیمون شدم از کردنش تا ۲هفته میترسیدم ایدزی هپاتیتی چیزی گرفته باشم ک مثل اینکه خدارو شکر چیزیم نشد …

 

نوشته: شاهو

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

2 دیدگاه دربارهٔ «جنده ی دروغگو»

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا