داستان سکس من با دختر داییم

سلام دوستان. این داستان سکس من با دختر داییمه که امیدوارم ازش خوشتون بیاد…

***

من اون موقع یه پسر ۱۸ ساله بودم که به خاطر والیبال بازی کردنم قدم
۱۸۴ سانتی متر و وزنم شصت و نه کیلو بود و یه کیر بزرگ به نسبت سنم،
۱۹ سانت طول و ۴/۵ سانت عرض .دختر داییم هم به نسبت سنش خیلی خوش اندام بود. سینه هاش تقریبا ۷۰ بود. یه کون بزرگ که هر موقع میومد خونمون داشت شلوارشو جر میداد و یه کس گوشتی ( که البته تا قبل از سکس ندیده بودمش) و اندام نرم و سفید.

داستان از اونجایی شروع شد که یکی از رفیقام به من جق زدن و یاد داد و من به مدت دو سال هر روز جق میزدم و افتاده بودم تو کارای ناجور و دختر بازی و این حرف ها. دو ماه قبل از سکسم بود که تصمیم گرفتم مخ دختر داییم رو بزنم و باهاش سکس کنم.

و شروع شد و هی توی تلگرام ازش تعریف میکردم. البته نمه نمه. چون یه مقدرای بچه ننه بود و میترسیدم بره به باباش بگه حالا خر بیار و باقالی بار کن. هر دو روز یه بار تو تلگرام گیرش میاوردم و باهاش حرف میزدم. سعی میکردم ازش زیاد سوال بپرسم و اون بیشتر حرف بزنه. یکی دو بار هم قبل سکس اومدن خونمون و سعی کردم بیشتر طالبش کنم و هی به پر و پاش نگاه می کردم و به صورتش. یه دفعه هم به بهونه ماساژ مالوندمش که حیلی بهم حال داد.

یه هفته قبل از سکس بود که بحث سکس رو پیش کشیدم. البته نه این که بیام بهش بگم بیا با من سکس کن. ازش اول یه سری سوالای سکسی پرسیدم و وقتی دیدم چراغ سبز نشون داد، پیشنهادم رو بهش دادم. گفتم نظرت چیه ما هم امتحان کنیم؟ و اون هم قبول کرد و قرار گذاشتیم تا دفعه بعدی که اومدن خونمون باه هم سکس کنیم.

من تا اون موقع فیلم سوپر زیاد دیده بودم و داستان زیاد خونده بودم و میدونستم باید چیکار کنم تا حسابی برا سکس آمادش کنم. مطمئن بودم که تا حالا سکس نداشته و خیلی تنگه.

 
بگذریم… بریم سر روزی که اومدن… من تو خونه منتظر بودم و یکمی استرس داشتم ولی حسابی به خودم رسیده بودم. پشمام رو زده بودم، حموم رفته بودم، عطر زده بودم. به یکی از هم باشگاهی هام هم گفته بودم برام یه بسته کاندوم ردیف کنه. همیشه میخواستم دختر بکنم ازش کاندوم میگرفتم. خلاصه… نزدیکای ساعت یازده صبح بود که اومدن و بعد از کلی خوش و بش. من و دختر داییم رفتیم تو اتاق ولی در و باز گذاشتیم، مادرم و زن داییم رفتن تو آشپز خونه و پدرم و داییم هم رفتم صفا سیتی. منم اول یکمی باهاش صحبت کردم و اعتمادش رو جلب کردم و ازش خواستم خیلی تابلو نشه. بعد رفتم از مادرم به بهانه این که بریم یه ذره دور و برو نشونش بدم – مثلا حوصلش سر رفته بود- اجازه گرفتم و زدیم بیرون.

فکر همه چیرو کرده بودم، سریع رفتیم خونه خالی یکی دیگه از رفیقام که رفته بودن با رفیقاش شمال و به من کلید داده بود. ما هم رفتیم تو ،
بهش گفتم بشینه رو مبل تا براش یه شربت بیارم. رفتم چسبیدم بهش و با هم شربت خوردیم. شربتامون رو که خوردیم بهش نزدیک شدم، دستام رو دور گردنش حلقه کردم و ش وع کردم به لب گرفتن. من لباش رو میخوردم ولی اون بلد نبود چطور این کار و بکنه و فقط منو محکم بغل کرده بود و لباشو رو لبام فشار میداد. منم هی لباش رو میخوردم و آروم، زبونم رو میکردم لای لب هاش و رو لب هاش میکشیدم.

کم کم از لباش اومدم بیرون و شروع کردم به لیس زدن گردنش تا کامل برای سکس آمادش کنم. گردنشو لیس میزدم و میخوردم. وای که چه گردنی داشت. هیچ کدوم از دوست دخترام به گرد پاش هم نمیرسیدن.
بعد از اون گوشاشو خوردم و رفتم پایین تر. یه مانتوی تنگ تنش بود که دکمه هاش رو باز کردم و گذاشتم اون ور و شروع کردم به خوردن سینه. چقدر برای سینه هاش صبر کرده بودم. داشتم از شهوت میمردم. سینه های بزرگ و با نوک دراز که قرمزی دورش به دوسانت میرسید. با هر دو دستم سینه راستشو گرفته بودم و میخوردم و اونم همونطور که پیش بینی کرده بودم دفعه اولش بود و داشت از شهوت آه آه میکرد. منم انگیزم بیشتر شد و تند تند با لبام نوک سینه هاشو مک میزدم و یه صدای باحالی در میومد ازش. داشتم میخوردم که احساس کردم آبم داره میاد. دیگه از سینه اش دست کشیدم و رفتم سراغ کسش. شلوار لیش رو کشیدم پایین.

 

به به. چی میدیدم. یه کس خوشگل بدون مو و خط و خش با گوشت اضافه که ازش اومده بود بیرون. افتادم به جون کسش. میخوردم و زنم رو از پایین به بالا و برعکس میکشیدم. بعضی اوقات هم زبونم رو میکردم توش و میچرخوندم. کم کم آه آهش تبدیل به جیغ شد و فهمیدم داره ارضا میشه. تند تند میخوردم و زبونم و میکشیدم لا کسش که یهو با یه جیغ بلند، آبش – که البته خیلی کم بود – از کسش ریخت بیرون.
با دستم ابشو جمع کردم و کسش رو مالیدم. اونم هی نفس نفس میزد.
فهمیدم بی حاله. یه ذره ماساژش دادم و یه چیزی براش اوردم تا بخوره و دوباره جون گرفت، حالا نوبت اون بود که به من یه حالی بده. قبل از اینکه شروع کنه یه سری سوال ازم پرسید که جوابش رو دادم و بعد ازش خواستم که کیرم رو برام ساک بزنه. گفت：چجوری گفتم دهنت رو بذار روش و عقب جلو کن و با زبونت لیس بزن.
اولش یکم گشاد بازی درآورد ولی بعد شروع کرد ساک زدن با اون لباش. اووووف چه حالی میداد با اینکه ریدمانی ساک میزد کم کم راه افتاد و بلد شد. تند تند عقب جلو میکرد و بعضی موقع ها تا ته میکرد تو گلوش و می آورد بیرون کلاهک کیرم رو لیس میزد. کیرم حسابی تف مالی شده بود و داشتم عشق میکردم و تو فضا بودم و هی بهش میگفتم، جووون از الان دیگه مال خودمی و اونم تند تر ساک میزد. ولی بعد از بیست دقیقه خسته شد. بهش گفتم برگده و دستاش رو بذار رو مبل. اونم پرسید براچی؟ منم گفتم بذار میفهمی. کیرم خیس خیس بود. برای اولین بار کونشو میدیدم و داشتم از شدت حشریت میمردم. چه کون سفیدی. هر کدومش اندازه توپ فوتبال بود! فقط سوراخش یکم مو داشت. که من خودم یه ذره بدم میومد. دیگه از لیس زدن راخش صرف نظر کردمو رفتم سراغ کونش. میگرفتم تو دستمو باهاشون ور میرفتم، اونم خوشش اومده بود هی تکون میداد.

 

دیگه وقتش بود که بکنمش. کانددوم رو کشیدم رو کیرم و بهش گفتم تکون نخور که باید کیرمو بکنم تو کونت. یه تف پر کردم و انداختم سر کیرم و با دست، پخشش کردم دور کلاهک کیرم و آروم ر سوراخش فشار دادم. اولش دردش اومد و گفت نکن، ولی من با صحبت آرومش کردم و گفتم وفتی تند تند انجام بدم دردش میره. اونم آروم شد و منم کیرمو ذره ذره کردم تو کونش. سرش که کامل رفت تو جیغش رفت هوا. حالا نوبت بقیش بود ولی اون هی تکون میخورد و میگفت نکن که پستون هاشو گرفتم و شروع کردم به مالوندن که حواسش پرت شه و زیاد زر زر نکنه.
بعد یه مدت کل کیرم رفت تو سوراخش که دیگه دیدم نفسش بالا نمیاد و به گریه افتاده. منم دیگه حالیم نبود شروع کردم به عقب جلو کردن و اونم شروه کرد به آه و اوه کردن و وای دارم میمیرم و از این حرفا. منم دیگه خودمو گم کرده بودم و داشتم عین خر تلنبه میزدم.اگه بدونید کردن اون کون چه لذتی داشت. از برخورد خایه هام با کونش صدای شالاپ شولوپی که من عاشقش بودم در اومده بود و اونم دیگه داشت جیغ میزد که دهنشو گرفتمو روع کردم به لیسیدن گردنش. بعد از نیم ساعت دیدم ابم داره میاد. که در اوردم و ریختم رو دستمال کاغذی بعدش یکم کونشو مالیدم چون داشت گریه میکرد و برای دفعه اول بد کرده بودمش. خلاصه دوباره از هم لب گرفتیمو برگشتیم خونه. تو راه هم براش بستنی گرفتم و کلی باهم حال کردیم. از اون سال تا حالا دو باره دیگه فرصت شد و کردمش…

 

 

امید وارم خوشتون اومده باشه.