سکس عاشقانه با خواهر زنم

سلام به همه.

 

من حسام هستم و 29 سالمه و چهار ساله که ازدواج کردم همسرم 24 سالشه و اسمش مژده هست و یک خواهر بزرگتر از خودش داره که اسمش شراره و 27 سالشه و مامان و بابای مژده از هم جدا شدن. همسر من اصفهانی هست و من مشهدی و ما مشهد زندگی میکنیم ….
شراره جونه من که داستان سکسمو باهاش میخوام واستون تعریف کنم یک ازدواج ناموفق با پسر عموش داشته و الان مجرد هست….
شراره جلوی من راحت هست و با تیشرت و شلوار اندامی میچرخه….
خیلی هم من و دوست داره و حتی باعث ازدواج من و همسرم هم شراره بود ….
اون اوایل شراره حتی گاهی اوقات جلوی زنم میومد رو پای من مینشستو از این کارا که خیلی تحریکم میکرد اما من هیچ وقت تو این افکار نبودم که بخوام باهاش رابطه داشته باشم ….
حتی یک بار که ما رفته بودیم اصفهان با مژده و شراره و مامانش رفتیم باغ داییشون که استخر داشت و گن و زنم رفتیم شنا من و زنم با مایو بودیم و شراره هم خواست که با ما شنا کنه که از من خواست رومو دون طرف کنم تا مایو بپوشه و بیاد تو آب مثلا دیگه تو آب نمیشد دیدش …

 
جاتون خالی وقتی با مایو (یک تیکه) دیدمش چنان کیرم راست شده بود که از آب نمیتونستم از آب بیام بیرون چون آبروم میرفت….
.بدن سفید و لطیف ….
قد 170 و وزن تقریبا 55 سینه ها 70 یا 75 واز کونشم هرچی بگم کم گفتم….
داستان از اونجا شروع شد که زن من حامله شد و شدیدا ویار داشت حتی به من واسه همین شراره و مامانش اومدن مشهد تا ازش نگهداری کنن …زنم تقریبا چهار ماهه بود و.من تقریبا چهار ماه بود که کیرم کس ندیده بود و حسابی حالم خراب بود….
.این شد که به شراره جونم یکجور دیگه نگاه کنم و برم تو نخش ….
چند بار تو اتاق در حال عوض کردن لباس دیدش میزدمو گاهی هم که تو اتاق در حالی که مثلا خواب بودم و لخت و فقط با شرت بودم میدیدم که میاد تو اتاق و دیدم میزنه….
منم واسه همین شلوارک تنگ میپوشیدم و یکجوری جلوش مینشستم که کیرم خود نمایی کنه و بهش دقت میکردم که ببینم نگاه میکنه که میدیدم انگار اونم بدش نیومده از کیر من….
من هفته ای یک شب با دوستام میرم والیبال چون هممون کاسب هستیم ساعت 11:30 میریم تا 1 شب ….
یک شب که از والیبال اومدم خونه و طبق معمول همه خواب بودن رفتم حمام تا دوش بگیرم در حالی که داشتم س و صورتمو میشستم و صورتم کفی بود و چشام بسته بود (در ضمن حموم و دستشویی خونمون یکی هست) صدای باز شدن در حموم رو شنیدم که بلافاصله هم بسته شد ….
پرسیدم کیه ؟؟؟؟ هیچ کس جواب نداد که زود کفای صورتمو شستم و درو باز کردم که ببینم کی بوده دیدم هیچ کس نیست ….

 
اینکه هیچ کس جواب نداد حسم گفت که شراره بوده….
خودمو شستم و اومد بیرون و حوله لباسیمو پوشیدم و یک سیگار روشن کردمو بعدشم نشستم شاممو خوردمو خواب از سرم پریده بود و داشتم تلویزیون نگاه میکردم که دیدم در اتاقی که شرارهو مامانش اونجا میخوابیدن باز شد (از جای در دستشویی یک راهرو هست که یک طرفش به سمت اتاق شرارهو مامانش میره و اون طرف دیگه میاد داخل حال) دیدم که شراره رفت تو دستشویی مطمین شدم که شراره بوده در حموم رو باز کرده و منتظر بوده که من برم بخوابم تا بره دستشویی و دیده که من نرفتم بخوابم مجبور شده که بره دستشوییمنم یکم حولرو از رو پام دادم کنارو پاهومو باز کردم تا کیرم دیده بشه و تحریکش کنم که در دستشویی باز شد و اومد بیرون اما اصلا منو نگاه نکردو یک راست رفت سمت اتاق و یکم با مکث در اتاق رو بست….
منم که حسابی ضد حال خورده بودم هوس کردم فیلم سوپر نگاه کنم و یکم با کیرم ور رفتم….
چراغا خاموش بود و حال با نور تلویزیون روشن شده بود….
چند دقیقه گذشت من کاملا لخت رو مبل داشتم با خودم ور میرفتم که یکهو یک صدا از توی اون راهرو شنیدم (داخل اون راهرو از جایی که من نشسته بودم دیده نمیشد) پاشدم تا ببینم صدای چی بوده که یکهو در اتاق باز شد و دیدم شراره داره وانمود میکنه که داره از اتاق میاد بیرون اما داشت طبیعیش میکرد چون از اون وقت توی اون راهرو داشت منو دید میزد و در اتاق و بسته بود که من فکر کنم که رفته تو اتاق و خوابیده…
با یک نیش خند اومدم نشستم رو مبل و اونم رفت تو آشپزخونه و آب خورد و اومد که دوباره بره تو اتاق که بهش گفتم شراره تو بودی که من تو حموم بودم درو باز کردی ؟؟؟؟؟ با یکم مکث و با استرس گفت آره..گفتم منو دیدی؟؟؟؟ گفت نه دیدی که زود درو بستم گیج خواب بودم نفهمیدم تو توی حمومی…

 
همه وجودمو شهوت گرفته بود و دلو زدم به دریا و پاشدم رفتم یکم نزدیکترش و دستشو گرفتمو با یک خنده معنی دار به راهرو اشاره کردمو گفتم ولی اونجا که خوب دید میزدی….
فهمید که تابلو شده و دیگه جوابی نداشت که بده….
بهش گفتم بیا بشین شراره کارت دارمنشست کنارم رو مبل و گفت چی میگی ..گفتم ببین شراره من الان چهار ماهه که نزدیکی نکردمو خوب میدونی خیلی روم فشاره ….
دستش تو دستم بود و یکم هم دستشو با دوتا دستم میمالیدم که دستش میلرزید….
خواستم بیشتر تحریکش کنم چند ثانیه از فیلمی که تو موبایلم داشتم نگاه میکردمو بهش نشون دادمو گفتم ببین مجبور شدم چی نگاه کنم!!! تو این مدت که داشتم باهاش صحبت میکردم پامو میمالیدم به پاش و چشام لای سینه هاش که از زیر تاپ سبز خوشکلش که سوتینم نبسته بود خود نمایی میکرد کار میکرد اونم مقاومتی نمیکرد…
احساس کردم که دیگه وقتشه که وارد عمل بشم …
صورتمو نزدیک صورتش کردمو به لباش خیره شدم و لبامو گذاشتم رو لباش و میبوسیدمش و زبونمو کردم تو دهنش ….
با دماغش نفس میکشید و صدای نفساش تحریکم میکرد با دست چپم سینشو میمالیدم و گاهی نوک ممه هاشو که سیخ شده بودو لای انگشتام میگرفتم…

 
به دسته مبل تکیش دادم و افتادم روش و دستمو کردم زیر تاپش و سینهاشو میمالیدم و اونم گاهی آه و اوه نازی میکرد ….
همینطور که مشغول بودیم کیرمو فشار میدادم رو کس نابش ….
کم کم تاپشو دادم بالا و سینه هاشو میخوردم و با دستم اون یکیشو میمالیدم که یکهو صداش رفت بالا که دستمو گذاشتم رو دهنشو با انگشتم بهش اشاره کردم ساکت….
خوب که سینه هاشو خوردمو مالیدم حسابی دلم خواست کسشو بخورم ….
پوست سفیدو لطیفش خیلی داشت بهم حال میداد خیلی هم بوی خوبی میداد….
کمکم میومدم پایین و شکمشو زیر شکمشو میلیسدم و با دست شلوارو شرتشو دادم پایین که یکم مقاومت کرد و گفت حسام میخوای چیکار کنی ؟؟؟؟ دم گوشش آروم گفتم نگران نباش و فقط حال کن و یکم گوششم خوردمو زبونمو یکم توی گوشش چرخوندم….
خیلی داغ شده بود چشاش خماره خمار بود ….
شلوارشو با شرتش دوتایی با کمک خودش تا بالای زانو کشیدم پایین و واییییییییی چه کسی ….سفید و بدون مو و فوق العاده خوش بو و البته خیسه خیس….

 
تو اولین حرکت زبونمو انداختم لای لاله های کسش که موهامو گرفته بود و میکشیدشون….و کسشو فشار میداد به دهنم چوچولشو لای لبام میگرفتمو گاهی هم با زبونم باهاش بازی میکردم و دستامم سینه هاشو میمالیدم و زبونمو چند بار تا وسطاش کردم تو کسش که خیلی هم من حال کردم هم اون خیلی خوشش اومده بود و کم کم انگشت گاییدنو کردم تو کسش که یکهو کسشو داد بالا و سرمو با فشار زیاد فشار میداد رو کسش و لرزید که فهمیدم ارضا شده ….
خوووووب حالا دیگه نوبت کیر من بود که به نوایی برسه ….
چند لحظه تو بغلم گرفتمشو دیدم که خودش کیرمو تو دستش گرفت و باهاش بازی میکرد ….
منتظر بودم تا ببینم میخواد چکار کنه که دیدم رو زانوهاش جلوم و لای پاهام رو زمین نشست ….
از اینکه بلد بود چکار کنه خوشحال شدم ….
اول زیر کیرمو و کلاهشو چند بار لیسید و بعد کرد تو دهنشو با دستشم پوست کیرمو بالا پایین میکرد ….
وای حالی که اون لحظات داشتمو با کلمات نمیتونم منتقل کنم ….
همینطور گاهی تخمامو میکرد کو دهنشو میمکیدشون ….
آب دهنشو قورت نمیداد و همشو میریخت رو کیرم ….
کیرم حسابی خیسو لزج شده بود و دیدم اینطوری پیش بره زود ارضا میشم ….
واسه همین آووردمش بالا و گفتم بسه شری ….
گفتم بیا بشین روش که یکم منو من کردو گفت حسام الان بیدار میشن بدبخت میشیم که راستش واقعا منم خیلی میترسیدم اما دلم نمیخواست که نیمه کاره ولش کنم یا زود ارضا بشم و میخواستم حسابی کسشو جر بدم….
گفتم بی صرو صدا بیا شری هیچی نمیشه…

 
.انقدر کسش دوباره خیس شده بود و کیر منم که پر تف بود همین که نشست روش با اینکه اصلا گشاد نبود خیلی راحت تا ته رفت تو و هردومون یک آه محکم کشیدیم ….
وای چقدر تنگ و داغ بود ….
چند لحظه هردو بی حرکت شدیم ….
دستمو زیر کونش گرفتمو سر سینشو کردم تو دهنمو با دستام بالا پایینش میکردم چندتا تلمبه همینطوری با همکاری خودش نزده بودم که شری جونم یکهو محکم گرفتم تو بغلو بی حرکت شد و دوباره ارضا شد ….
منم که پاهام زیر وزنش درد گرفته بود آووردمش پایین و دوباره از لباش بوسیدم….
داشتم از استرس میمردم از شدت استرس اینکه الان یکی بیدار بشه اصلا نمیتونستم ارضا بشم….
واسه همین گقتم شری بیا بریم تو دستشویی اینطوری بهتره گفت واسه چی گفتم بیا اونجا بهتره ….

 
شلوارشو داد بالا و تاپشو کشید رو سینهاش و رفت تو اتاق خواب ما تا ببینه زنم خوابه و بعدم رفت از مامانش یک سر زد تا خیالش راحت بشه و بعد اومد تو دستشویی و چراغو که من روشن کرده بودمو خاموش کرد و چسبید بهم و دوباره لبامونو گذاشتیم رو هم و همینطور حولرو که تنم بودو جلوش باز بود و داد کناره و با کیرم یکم بازی کرد و نشست رو توالت فرنگی و کیرمو تا ته کرد تو حلقش….
.منم به خاطر فاصله ای که افتاده بود دوباره از اول حال کردنم شروع شد و مدت بیشتری میتونستم حال کنم ….
یکم که کیرمو خورد و منم باسینه هاش ور رفتم به دیوار تکیش دادم و پاهاشو دادم بالا و انداختم رو شونم ….
.وای تازه کسشو با نور کمی که از تو حال میومد تو دستشویی خوب دیدم ….
تپل و سفید و لبه هاشم صورتی ….
بدون مقدمه یکهو کیرمو تا ته کردم تو شروع کردم به تلمبه های وحشیانه زدن ….
صدای خوردن رون پاهامون به هم با اینکه خیلی خطرناک بود اما خیلی بهم حال میداد ….
بعد چند دقیقه تلمبه زدن تو این حالت احساس کردم که دارم ارضا میشم که کیرمو در آووردم و بلندش کردمو خمش کردمو از پشت کردم تو کسش اما راستش کونش خیلی چشمک میزد ….
فوق العاده سفید ناز بود….

 
روش خم شدمو در گوشش آروم گفتم شری جونم اجازه هست از عقب بکنم ؟؟؟؟؟؟ اونم با بیشتر خم شدنش جواب مثبتو بهم داد ….
که یک تف مشتی زدم سر کیرمو یکی هم در سوراخ کونش که مطمین بودم فابریک فابریک بود ….
اول یکم انگشتمو کردم تو داشتم بازش میکردم که دیدم انگار خیلی داره درد میکشه دیدم اینطوری نمیشه کیرمو بکنم تو واسه همین دست به دامن شامپو شدم و یکم ریختم رو سوراخ کونش و یکمم زدم به کیرم و با دستم کیرمو خوب کفی کردم و گذاشتم دم سوراخش با یک فشار آروم سرش تو کونش جا گرفت و بقیشم با فشار بعدی جا شد ….
.تنگ ترین سوراخی بود که کیرم تا حالا به خودش دیده بود ….
دو دستمو گرفتم تو گودی کمرشو انتهای کونش شروع کردم به تلمبه زدن ….
صداش در نمیومد حسابی داشت پاره میشد ….
بیشتر از 10 یا 15 تا تلمبه نزده بودم که احساس کردم دارم ارضا میشم و تلمبه هارو سریعترو محکمتر کردم تا آبم اومدو همشو تو کون ناز شری جونم خالی کردم ….
بلافاصله بوسش کردمو با حوله کیرمو تمیز کردمو از دستشویی زدم بیرون و درو بستم ….
اولین کاری که کردم رفتم تو اتاقا سرک کشیدم ….
خیالم که راحت شد صبر کردم تا از دستشویی بیاد بیرون ….
خودشو که شست اومد بیرونو دوباره از هم لب گرفتیم….

 
انگار دلمون نمیخواست از هم جدا بشیم و دوست داشتیم تا صبح تو بغل هم باشیم اما حیف که نمیشد ….
بوس کردمو رفتم تو اتاق و در رو بستم و رو تخت خوابیدم ….
اس ام اس داد: حسام جونم خیلی دوست دارم امشب بهترین شب زندگیم بود خیلی خوب بودی….
راستی دوباره هم ارضا شدم اما تو دیگه نفهمیدی….
پس دوبار بهت بدهکارم که جبران میکنم واست بوس بوس خوب بخوابیمنم زدم: منم دوست دارم عزیزمتو خیلی بهتر از مژده بودی …

 
واقعا هم بهتر بود چون زنم نه واسم ساک میزد نه از عقب میداد….
امید وارم که خوب تعریف کرده باشم و خوشتون اومده باشه.

 

نوشته: حسام

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

3 دیدگاه دربارهٔ «سکس عاشقانه با خواهر زنم»

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا