خواهر زنی که از جلق نجاتم داد

با سلام.

 

29 سالمه و هفت ساله ازدواج کردم… یه خواهر زن دارم از خودم ۲ سال کوچکتر و از نظر سکسی مثل زنم بود و فرقی نداشت داستان من از زمانی شروع شد که بعد از گذشت ۳ سال از ازدواجم زنم مشکل عفونت کس پیدا کرد و هر کاری هم کردیم رفع نمی شد و اوایل بهم میداد ولی براش خیلی دردناک بود و میگفت کسم خیلی می سوزه کم کم منم چون خیلی دوسش داشتم سکسامون شده بود لاپایی و موقع سکس من اونو ارضا می کردم و بعد کیرمو میزاشتم لای پاش و ارضا می شدم اما چون طعم کس رو چشیده بودم نمیتونسم تحمل کنم و چون خیلی دوسشم داشتم فکر خیانت به سرم نزد ولی تحت فشار بودم تا اینکه کم کم رو آوردم به خودارضایی و با خودارضایی خودمو یه کم تخلیه می کردم…..

 

زنم با خواهرش راحت بود و من هم کم کم داشتم به خواهرش نظر پیدا می کردم یه بارم گفت که به خواهرش همه چیزو گفته خواهر زن منم که اسمش ستارس کم کم باهام مهربون تر شده بود و بیشتر اطراف من میچرخید…….. یه بار زنم یه جایی کار داشت نزدیک خونه باباش اینا بود به من گفت اگه می خوای برو اونجا بعد بیا دنبالم منم رفتم سرزده و در زدم یه کم طول کشید ولی ستاره دروباز کرد و قضیه رو گفتم گفت بفرمایید رفتم تو متوجه شدم کسی نیست فهمیدم رفتم جایی و ستاره تنهاس اومد نشست پیشم و سر اختلاط باز شد یه کم بهش مشکوک بودم ولی باورم نمی شد کم کم وارد مشکلات شد و ازم پرسید با خواهرم مشکلی نداری منم گفتم نه گفت راستشو بگو و اصرار گفتم هیچی گفت ولی من می دونم گفتم چیو گفت اینکه نمی تونین با هم رابطه داشته باشین و عفونتو هر کاری کردین رفع نشده منم تعجب کردم بع یهو گفت میخوام کمکتون کنم ولی نمیدونم چجوری کاش یه کاری از دستم بر میومد بعد گفت از زنم پرسیده از نظر سکسی همینجور راضیه و ارضا میشه و خیلی بهش حال میده و یهو گفت من فکرم شمایی شما هم راضی هستی؟

 

منم خجالتو گذاشتم کنار و گفتم چون اولش طعمشو چشیدم الان نمیشه دیگه بهم یه کم فشار میاد یهو گفت عزیزم الهی من فداتون بشم اومد نزدیکتر و دستمو گرفت گفت میخوام کمکت کنم فقط ازم بخواه منم ترسیدم گفتم شاید تلس دیدم خیلی حشریه گفتم میخوام ولی شاید تو هم مشکل داشته باشی تو که بار اولته گفت حالا امتحان می کنیم منم گفتم باشه گفت فقط من خواهرمو دوست دارم دارم براش این کارو میکنم چون میترسه تو ولش کنی بهت میدم بیا هرچی میخوای منو بکن ولی اونو دوست داشته باش و همیشه باهاش باش منم گفتم باشه اونم گفت من در اختیارتم میدونم بدنم شبیه زنته پس فکر کن زنتم و هرکاری میخوای بکن منم گفتم از جلو که نمیشه تو دختری هنوز گفت از ما خونوادگی همه حلقویه مگه زنت نبود گفتم چرا گفت پس خیالت راحت منم شروع کردم به لخت شدن تا کیرمو دید گفت جوننننننن چه کیری داری و گرفتش شروع کرد به خوردن میخواست سنگ تموم بزاره داشت آبم میومد فهمید گفت بزار بیاد که بعدش بیشتر حال کنی …

 

منم گذاشتم اومد و ریختم رو سینه هاش و لباسش اونم لباسشو در آورد ولخت شد با خواهرش مو نمیزد فقط یه کم لاغرتر بود بهش گفتم گفت میدونم خودت پرم کن شروع کردم به خوردنش قشنگ انگار زنم بود وقتی کسشو دیدم ندیک بود آبم بیاد خیلی بهش رسیده بود اینقدر کسشو خوردم که به التماس افتاده بود میگفت بکن توش جرم بده کیرتو میخوام چه خوب شد کیرت مال منم شد و ارضا شد منم رو حساب عادت گفتم تموم شد که کیرمو گرفت و گذاشت دم کسش گفت مشکل اصلی رو بچسب بکن که میدونم چند ساله نکردی منم آروم حول دادم رفت تو یه آهی کشید که انگار به آروزش رسیده نگاه کردم خونی ندیدم خیالم راحت شد شروع کردم به تلمبه زدن صداش در اومد و همش ازم تشکر می کرد یه با دیگم ارضا شد منم داشتم میومدم بهش گفتم گفت هرجایی دوست داری بریز منم ریختم رو شکمش اونم با دستش با آبم بازی کرد و بلند شد خودشو تمیز کرد و رفت حمام منم رفتم دنبالش گفت بسه دیگه میترسم به من وابسته بشی یاد قولت باش فقط برای کمک به توس و اینکه تو الان از نظر قانونی هم میتونی خواهرمو ول کنی ولی من نمیخوام هر وقت کس خواستی بیا پیش خودم بین خودمونم باشه منم قبول کردم از اون موقع دیگه مشکلی ندارم هر وقت هوس می کنم میرم اونجا یا اونو میارمش خونمون و دیگه جلق زدن و خود به خود یادم رفته ……

 

 

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

7 دیدگاه دربارهٔ «خواهر زنی که از جلق نجاتم داد»

  1. داستان خوبت رو خوندم و خیلی حال کردم و آفرین به این خواهرزن خوبت که این چنین هوای خواهر و شوهر خواهرشو داره . به این میگن خواهر زن . باور کنید دهنم اب افتاد . دوستان عزیزم سعی کنید بیشتر و بیشتر از این نوع داستان های واقعی خواهر زن بذارید اینجا . بازم ممنونم . منتظر داستان های بعدی تون هستم [email protected]

  2. خدا نصف پدرش رو بیامرزه اگه همچین خواهرزنی هست پیام بده یا تمای بگیره09359848301

  3. چه خواهرزن مهربونی، من نیز تو کف خواهرزن هایم هستم. بالای هر سه تایش کار کرده ام و یه مقدار نتیجه گرفته ام، یعنی تا حد بوسه و دستمالی پیشرفته ام، ولی متأسفانه موقعیت جور نمیشه که باهاشون عشق و حال کنم. یه چیزو میگم و اون اینکه تقریبأ هر خواهر زنی را میشه نوش جون کرد. و خیلی هم باحال هستن و آدم واقعأ کیف میکنه. به نظر بنده خواهرزن یعنی زن دوم، سوم و…

  4. مسعود تهران

    دم خواهر زنت گرم چه سالاره اون ديگه ايول از اين خواهر زنا نسيب بعقيه بشه صلوات

  5. رامین بلوچ

    بابا میشه یکی به ما بزنگه همین خواهر زنهای که شما دارین یکیش میشه برای من بزنگه من قربون صدقه اش میشم با کیر کلفت 85 سانتی درخدمت خانم های اهل سکس هستم 09334909068

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا