حال کردن خاله جونم با من

سلام  به همه دوستان.

 

من اسمم محمدطاها و 19 سالمه ساکن یکی از محله های تهرانم دانشجوی رشته عمرانم پدر و مادرم کارمندن داستانی که میخوام براتون تعریف کنم واسه زمانیه که بچه بودم من یه خاله دارم الان 30 سالشه و ازدواج کرده از خالم بگم که خیلی مهربون و مودبه قیافش خوشگل و بانمکه من که خیلی دوسش دارم اونم منو خیلی دوس داره خالم همیشه با من بازی میکرد…

 

من یادمه 9 سالم بود کلاس چهارم بودم اینو بگم که چون پدر و مادرم کارمند بودن و بعد از ظهر میومدن خونه خالم میومد تا من تنها نباشم یه روز که از مدرسه اومدم خونه داشتم با خالم بازی میکردم که خالم یهو دودولمو گرفت و گفت این چیه منم خجالت کشیدم چیزی نگفتم خالم گفت میخوام دودولتو ببینم گفتم نه خاله زشته گفت نه به کسی نمیگم خالم شلوارمو کشید پایین و به دودولم دست زد و باهاش بازی کرد منم خوشم اومد بعش خالم شلوارشو درآورد و گفت نانازمو ببین منم دیدم سفید و تمیز بود بعدش یباسشو درآورد چه سینه هایی داشت با اینکه خالم 20 سالش بود سینه هاش بزرگ بود به من گفت سینه هاشو دست بزنم سینه هاشو گرفتم تو دستم و باهاشون بازی کردم تا اینکه کارمون تموم شد و لباسامونو پوشیدیم ساعت 3 شد مامانم اومد و خالم رفت.

 

فردا تو مدرسه فقط دیروز تو ذهنم بود دوس داشتم خالم بازم باهام از این کارا کنه.مدرسه تموم شد و اومدم خونه که طبق معمول خالم خونمون بود رفتم پیشش یه بوس از صورتم کرد و گفت عزیزم دیروز خوش گذشت گفتم آره خیلی گفت دوست داری بازم از این کارا بکنیم گفتم آره.خالم منو برد حموم اول کس خودشو با شامپو بدن شست بعد دودول منو از حموم اومدیم بیرون خالم منو تکیه داد به دیوار و خودش نشست جلوی من دودولمو گرفت دستش و باهاش بازی کرد گفت میخوام دودولتو بخورم گفتم چرا گفت الان خودت میبینی چه حالی میده …

 

خالم دودولمو کرد تو دهنش بعد از چند لحظه دودولم سیخ شد حدود 6 سانت بود همینجوری داشت میخورد دودولم کوچیک بود راحت تو دهنش میچرخوند و لیس میزد منم حس خاصی داشتم احساس میکردم رو ابرا بودم کارش تموم شد و گفت حالا نوبت توئه گفتم باید چیکار کنم گفت باید نانازمو لیس بزنی دراز کشید زمین و رفتم وسط پاهاش شروع کردم به لیس زدن کسش خیلی نرم بود 5 دقیقه خوردم که یهو دیدم خالم داره میلرزه یه مایع سفید رنگ از کسش اومد بیرون با دستمال کاغذی پاکش کرد بعدش هردومون لباسامونو پوشیدیم.

این بود داستان سکس خالم با من.

 

نوشته:‌ محمد طاها

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

5 دیدگاه دربارهٔ «حال کردن خاله جونم با من»

  1. خاله منتظرتم بزنگ….
    هر خاله كه تو تهران ميخواد بده بزنگه…
    ٠٩٣٠٣٣٨١١٩٧

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا