استاد آکادمی زبان

 
سلام من نگارم و 17 سالمه … تو یه شهرستان کوچیک زندگی میکنم و تقریبا همه همدگیرو میشناسن…آدم فوق العاده سکسی هستم و همیشه دوس داشتم سکسو تجربه کنم … اما بخاطر کوچیکی شهر نمیتونستم با هر کسی رابطه ایجاد کنم بخصوص این که خانواده سر آمدی دارم و ….
 
 
داستان برمیگرده به سه ماه پیش که من تو آکادمی زبانمون داشتم ترمای آخر رو میگذروندم ، جدیدا برامون یه استاد از تهران فرستاده بودن که فاملیش جوادی بود و تیپ یه استادو نداشت بیشتر به این پسرای اهل دختر بازیو عشق و حال میخورد ( خیلی به مد روز رفتار میکرد) منم دختر تپل مپلیم و با اینکه سن و سال زیادی ندارم اما بخاطر گودی کمر باسنام بزرگتر از حد معمول نشون داده میشه و خب به تبع دیدم تو مهمونیا پسرای فامیل بانگاه میفهموندن بهم که تو کفم هستن… اما من رو نمیدادم، خلاصه این استاد خوشگل ما شد استاد کلاسمون و ما هم کلاس مختلطی داشتیم … مثل همیشه خیلی درس میخوندم و چون عاشق زبانم براش همه چیمو میذارم اینطور شد که شدم سوگولیش و حتی یه مواقعی 15 دقیقه کلاسو میذاشت در اختیارم… اواخر ترم یه پروژه باید آماده میکردیم و همه ازش سوال میپرسیدن … یه مشکلی تو این پروژه برام پیش اومد و تصمیم گرفتم استاد خوشگلو در جریان بذارم … استاد هم که گیر افتاده بود تو این سوال تصمیم گرفت فرداش که چک کرد بهم بگه و ایمیلمو بهش دادم که برام جواب رو بفرسته…
 
 
فردا شب ایمیلمو باز کردم که فرستاده بود برم یه دیکشنری ازش بگیرم و اینطوری خودم مشکلمو رفع کنم … و شمارشو گذاشته بود که باهاش تماس بگیرم … بهش اس ام اس دادمو و اونم گفت عصر ساعت 5 برم دم در خونه ای که موسسه بهش داده بود اون کتابو بگیرم … یه حسی مور مورم میکرد و منم یه تیپ خفن و تو دل برو زدم و با تاکسی رفتم اونجا ، زنگ خونه رو که زدم دیدم اف افو برداشتو گفت بیام تو … دل من پر کشیدو و رفتم تو یه حیاط کوچیک که شامل خونه میشد و نشستم کنار باغچه که گفت : سلام نگار خانوم … خوش اومدی … بیا داخل تا برات توضیحات کتاب رو هم بدم … یه چیزی ته وجودم بدجور قلقلکم میداد و میدونستم فرا تر از کتابه رفتم تو و رو مبل نشستم دیدم اوهو آقا فرهاد چه کردن شربت خوش رنگ آلبالو و میوه چند دقیقه بعد سروکلش پیدا شد و یه کتاب گنده دستش بود و منم داشتم شربت میخوردم اومد جلوم نشست یه پیراهن زرد و قهموه ای تنش بود با یه شلوار کتون و موهاشو داده بود بالا و ته ریشو صد البته یه سیبیل لاتی خوشگل که امروزا شدیدا بازارش تو بورسه. خندیدم و اونم خندید … گفتم : خب من حاضرم برام توضیح بدید که باید با این سوال چیکار کنم ؟ دیدم بلند شدو اومد رو مبل کنارم با یذره فاصله نشست و شروع کرد به چرت و پرت گفتنای استادی بی پرده یدفه گفت : چه ادکلنی زدی؟ گفتم : ژیلت مال داداشمه … گفت : اوهوم پس داداش داری تازه ادکلن خوش بو هم که میزنه
 
یه خنده همرام با عشوه چشم و ابرو و اومدم و گفتم : بله داداشه منه دیگه دیدم اومد نزدیکم و تو چشام زل زدو گفت : ولی این ادکلن داره بوش منو خفه میکنه ، بدجور داره میکشتم یه ذره ترسیدم اما خب بروز ندادم و نفسمو دادم بیرون که انگار فرهادو آتیشی تر کرد و دستشو گذاشت رو رونم و شروع کرد به کشیدن روی پاهام کثافط حشرم زد بالا و میدونستم دیگه حالی به حالی میشم اومد جلوتر و صورتشو نزدیکم آورد و گفت : بدجور تو کفتم شاگرد به این لوندی مث تو نداشتم و از این حرفا که داشت دیوونم میکرد و کسمم داشت شرتمو خیس میکرد…
 
 
لباشو گذاشت رو لبامو و شروع که به خوردن سیبیلش اذیتم میکرد اما حس خوبی که داشتم از همه چیز بالاتر بود دستشو آورد روی سینه هامو و میمالوند و لبامو بیشتر تو دهنش میکرد و میخورد چشمامو بسته بودم و فقط اجازه میدادم کارشو بکنه دیدم داشت دکمه های مانتوی صورتیمو در میاره و منم نگاش میکردم مانتونو که در آورد شالمم در آورد و با یه حرکت کلیپسمو باز کرد و موهای لختم ریخت روی شونه هام نگاهی کرد و گفت : وای موهاتم آدمو دیوونه میکنه و سرشو کرد تو موهام … تی شرتمو در آورد و نگاهی به سوتینم انداخت و داد بالا که سینه هام افتاد بیرون و دیدم وحشتناک شروع کرد به لیسیدن و وسطش هم میگف : اوممم جووووون عجب سینه هاییههه … این پرتقالای خوشگل مال منههه و منم دیگه داشتم میرفتم تو اوج و شروع کردم به آه و ناله های لطیف حشری … سوتینمو در آورد و به نوک سینه هام بوسه میزد و دستشو برد سمت کسم و گقت : اوفففف خانوم هم که بدحور خیس کرده و منم گفتم : آرهههه شلورام زیپ نداشت و با یه حرکت کشید پایین که شرتمم اومد پایین … شلوارو در آورد و منو خابوند و پاهامو باز کرد و رفت لای پاهام و گفت : این چوچول و کس خوردن داره و بی مکث کلشو کرد لاشو شروع کرد به لیسیدن و خوردن و منم که این تجربه رو نداشتم آه و اوهم شروع شد و شهوت وجودمو گرفت زبونشو میکشید روی کسم و منم بی اختیار ناله میکردم و کیف میکردم و سرشو گرفته بودمو بیشتر به کسم فشار میدادم و وسطش فرهاد میگفت : جووووونم دوس دای عزیزم ؟؟؟ آرههه ؟؟؟ منم میگفتم : آره… دووووس دارم … میخوووووام و اونم وحشی تر میخورد میدونستم دیر ارضا میشم پس نگران نبودم ( خود ارضای خوبی بودم ) بلند شد و لباساشو در آورد …
 
 
کیرش خیلی جذاب بود و حسابی شق شده بود و با لبخند گفت : میخوری ؟ چون دفه اولم بود نمیخواستم زده بشه واسه همین گفتم نه …یه چشمک زد و اومد روم خابید و جوری کیرشو تنظیم کرد که لای کسم قرار گرفت و داغیش داشت آتیشم میزد و سراسر عشق و حال میشدم توی صورتم نگاه کرد شروع کردیم به لب دادن و همزمان دیدم که کیرشو وسط پاهام عقب و جلو میکنه و منم حسابی حال میکردم خیلی دلم میخواست میکرد تو کسم اما خب دختر بودمو نباید خودمو به راحتی به گا میدادم اما خب کونم هیچ اشکالی نداشت انگار اونم متوجه شد و گفت : عزیزم اجازه میدی بکنمت ؟ گفتم : از کونم آره ولی از جلو نه اومد یه چشـــــم کشداری گفت و اومد پایین و رفت یه کرم آورد و یکمشو مالید سر کیرش و منم با حالت سگی بودم و یکمشو مالید به کونم و دستشو یذره کرد تو کونم که یه آخ کوچولو گفتم و باخنده گفتم : جااااانم بدجور حالت خرابه … اومد روم و دیدم کیرشو آروم آروم داره میکنه تو کونم و درد داره همه جامو میگیره انقد بهم حال داده بود که دردش مهم نبود و هر دفعه که کیرش میرفت تو کونم منم آخ و واخ میکردم و فرهادم دم گوشم میگفت اووووم چیه خانومی … جوووووونم داری کیف میکنی … استادت داره میکنتت کیر استادت تو کونته اووووف و منم با این حرفا نالمو بیشتر میکردم
 
 
وقتی کیرش رفت تو شروع کرد اروم تلمبه زدن و منم با صدای نازک شهوت فرهادو بیشتر میبردم بالا و خودمم که دیگه تو اوج بودم فرهاد تلمبه میزد و با یه دستش میزد رو باسنم و میگفت : دوس داری خوشگلم دوس داری بکنمت … آرههههه این کون کردن هم داره آرههههه … آهههههه و دستشو بیشتر میزد رو باسنم و کیرشو تند تر میکرد تو کونم حالتو عوض کردیم و اومد روم خوابیدو و سینه هامو گرفت تو دستاشو شروع کرد به مالیدن و تلمبه هاشو بیتشر کرد … صداش وحشیانه خونه رو پر کرده بود .و منم زیر لبی میگفتم : وایییییی چه حسیه اوووووم میخوام همش اینطوری باشه و اونم میگفت همش همینطوریه جونم … حسابی داری باز میشی … اوفففففففففففف میدونستم حالاس که ارضا بشم صدامو دادم بالا و گفتم : جااااااان تند تر تند تررررررر منو بگا … منو بکنننننن آخخخخخ فرهااااااد عزیزم تند ترررررر دادم زیر کیرت جون میدمممم و اونم خیلی تند منو میکرد لحظه ارضا شدنم بود و با یه لرزش ارضا شدم فرهاد کیرشو در آورد و گفت میمالیش ؟ گرفتم تو دستمو شروع کردم به مالیدن و دیدم چند لحظه بعد آبش ریخت روی سینه هام واقعا دیگه حال نداشتیم و ده دیقه کنار هم خوابیدیمو و من بلند شدم با یه دستمال خودمو تمییز کردم و لباس پوشیدم فرهاد هم شرتشو پوشید و اومد کنارمو گفت : خیلی حال دادی خوشگل خانوم منم خنده ای کردم و گفتم : شما که بیشتر حال دادی استـــــــاد … خندید و بعد از رو بوسیو این حرفا کتابو برداشتم و رفتم خونه…
 
 
الان سه ماهه از این قضیه میکذره و من هنوزم با استاد خوشگلم در ارتباطم و هر از گاهی با هم سکس داریم و چند هفته پیش هم از شدت حشر پردمم زده شد اما خب به سکس باهاش می ارزید… امیدوارم نصیب شمام بشه از این استادا…

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

4 دیدگاه دربارهٔ «استاد آکادمی زبان»

  1. منوعشقم دوتایی

    کوفتت بشه من یه عمره تو کف استادمم ولی لامصب خیلی بچه مثبته اصلا به هیشکی نخ نمیده

  2. علیرضا

    کاشکی منم استاد بودم!!!
    میدونمم ا گه استاد بودم شانس نداشتم که یه همچین دخترایی گیرم بیاد…

  3. سلام من متاهلم دنبال یه خانوم 22 سال به بالا جهت دوستی وسکس محرمانه ورازدار ازاراک واطراف هستم بااین شماره تماس یا اس بدید 09351603186

  4. رضانامجو

    جالب بود خوشم اومد من استاد طراحی کامپیوتر هستم پیشنهاد میکنم حالا که دوستت نیست یک سری بیای پیش من هم طراحی یاد بگیری هم بیاد اون وقتها یه دوست با احساس پیدا کنی . [email protected]
    ادمین: تو گه خوردی که استاد طراحی کامپیوتر هستی‌ به اندازه گاو هم از کامپیوتر سرت نمیشه مردیکه ی بزغاله ایمیلتو خودت گذاشتی‌ تو کامنت بعد میگی‌ تو گوگل سرچ می‌کنم این کامنت میاد بالا؟ خوب معلومه گاگول! ایمیلت که تو باکس ستاره دار ایمیل باشه منتشر نمیشه نه تو کامنت! اینقدر خری؟ استاد طراحی کامپیوتررررررررر؟ واقعا که ترررررررررر! پاک نمیکنم تا جونت در بیاد

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا