نمی خواستم ، اتفاق افتاد . اما خوب شد که اتفاق افتاد!

سلام ، من تکتم هستم و این جریان در 23 سالگی من و یکسال پس از ازدواج ام اتفاق افتاد . اول از خودم بگم که دختری هستم با چهره قشنگ اما معمولی و هیکلی لوند با سینه های خوش فرم ، قد کوتاه هم نیستم. من از زمان راهنمایی سر گوشم می جنبید و پسرها هم دستمالی ام می کردن بخصوص از طرف یکی از پسردایی هام که سرانجام هم برای اولین بار با اون سکس از پشت داشم . اواخر دبیرستان هم دوست پسرم اوپن ام کرد و از اون به بعد روابط سکسی داشتم مخصوصا تو دوران دانشجویی ، خلاصه گرچه زیاده روی نکردم اما تو اون مدت شش هفت سال حال خودم را برم ، چون واقعا سکس رو دوست داشتم. من تو خانه هم خیلی شر شور داشتم و همیشه با همه شوخی می کردم.
 
بریم سر ماجرا ، بله سال آخر دانشگاه تازه شروع شده بود که یکی از دوستان قدیمی و صمیمی پدرم بعد مدتها از خارج برگشت و به دیدن ما آمد و کم کم رفت و آمدمان زیاد شد ، آنها سه پسر داشتند که دوتاشون با آنها در کانادا زندگی می کرد و پسر سوم بنام سهیل در دانشگاه مشهد داشت فوق لیسانس می گرفت . خانواده دوست بابام خیلی ثروتمند بودند و سهیل هم قرار بود بعد از روشن شدن وضعیت سربازی اش بره کانادا. خلاصه یک روز آنها خواستند که به خواستگاری من بیایند . من هم بعد از یکم وقت گذروندن جواب دادم که بیایند . بابا و مامانم به من گفتن که تصمیم با خودته اما بنظر ما سهیل کیس خوبیه هم تحصیلات داره هم پولداره هم که چندسال دیگه میره خارج که تو خیلی دلت می خواد بری . من هم دیدم مورد خوبیه و باید نان را چسبوند .خلاصه خواستگاری صورت گرفت و من هم جواب مثبت دادم و چون جفتمون درس میخوندیم یک شیرنی خوردیم و مراسم عقد و عروسی را در پایان درس ما مقرر کردیم.
 
اینجا زمانی بود که من دیگه بایستی پسربازی ها را کم کم خاتمه می دادم و از همه مهمتر چون با سهیل بدون دوران رفاقت به مرحله ازدواج رسیده بودیم میترسیدم اوپن بودن من براش مهم باشه ، از دستش بدم و آبروریزی بشه پس باید بفکر ترمیم پرده می افتادم . خلاصه تو دوماه اول رابطه با دوست پسرم را بهم زدم و بعد با پرس و جو یک دکتر در کرج پیدا کردم که با پرداخت مبلغی بیشتر از عرف بازار بکارت منو حسابی جفت و جور کرد . خلاصه با گسترش رابطه ام با سهیل کم کم بیشتر بهش علاقمند شدم . پسرباحال و آدم خوبیه و بلاخره هم کارمون به سکس کشید و این بار اون پرده ام رو زد . با خودم هم فکر کردم که من که عشق و حالم را تو این چند سال کردم ، سهیل هم که پسر خوبیه پس دل بدم به زندگی زناشویی و دیگه چشم و دلم نجنبه .
بعد از پایان درسمون در یک مراسم مجلل در خانه باشکوه پدر سهیل عروسی کردیم ، مراسمی که همه فامیل و دوستام را انگشت به دهن کرده بود و هنوز از آن یاد می کنند. رابطه من با سهیل خیلی خوب بود و هیچ کمبودی احساس نمی کردم بخصوص که سهیل هم از نظر جنسی بد نبود و ما از نظر سکسی مشکلی نداشتیم . شش ماه از ازدواجمون گذشته بود که خانواده سهیل برای انجام یکسری از کارهای تجاریشون باز آمدن پیش ما و چون من و سهیل در خانه پدریش زندگی می کردیم آنها هم پیش ما آمدن . روزها می گذشت و ما بیشتر با هم قاطی می شدیم و بقول خودشون من جای دختر نداشته آنها را پر کردم. پدر و مادر سیهل خیلی آدم های خوب و البته شوخی بودن و من باهاشون خیلی احساس راحتی می کردم ، تمدید زمان ماندن آنها در تهران بدلیل ادامه کارهای تجاری باعث عمیق تر شدن روابط ما شد . چند وقت بعد عموی سهیل هم برای همان کارهای تجاری آمد تهران . عموعلی در نوجوانی رفته بود خارج و نزدیک سی سال بود که خارج زندگی می کرد
 
. مردی 44 ساله که کمتر بنظر می رسد، قد بلند با چهره بسیارگیرای مردانه.کمی ترش رو ، کم حرف و جدی بود با هیکل لاغر ولی ورزشکارانه و همیشه سرش را ماشین میکرد درست عکس برادرش که خیلی شوخ و بگو بخند و خپل بود .عموعلی هم در خانه بزرگ ما مستقر شد. کلا آدم آرومی بود و فقط درموارد جدی و یا وقتی ازش سوالی می شد صحبت می کرد و همیشه وقتی من با پدرشوهرم شوخی می کردم اون چپ چپ نگاه میکرد ، اما بعضی وقت ها نگاهش عوض می شد و من حس می کردم داره با چشم چرونی منو نگاه می کنه.
 
روزها همینطور می گذشت تا اینکه خرید خدمت سهیل نهایی شد و فقط باید میرفت دوره آموزشی و رفت به شیراز . هفته دوم بعد رفتن سهیل خیلی دلم براش تنگ شده بود برای فرار از دلتندگی رفتم با دوستانم آرایشگاه و بعد خرید و آمدم خانه ، مامان و بابای سهیل کلی از سر و وضعم تعریف کردن و پدر سهیل گفت : تکتم جون باز چی خریدی برو بپوش ببینیم . من هم رفتم پوشیدم و امدم کلی خودم را لوس کردم براشون ، پدر سهیل با خنده گفت : سلیقت مثل همیشه خیلی عالیه اما من وقتی مثل دختر بچه ها موهاتو خرگوشی درست می کنی و لباس های دخترنه می پوشی بیشتر دوست دارم. من هم گفتم : چشم بابا جون می پوشم برات و زدیم زیرخنده. من رفت بالا و موهامو خرگوشی دودسته کردم روی هر گوشم و روبان پاپیونی زدم بعد یه جوراب ساق بلند تا بالای زانو راه راه سفید صورتی پوشیدم با شلوارک جین و یک تی شرت استریج راه راه سفید و صورتی مثل جورب هام و یک کفش پاشنه بلند سفید و رفتم پایین یهو پریدم تو اتاق ، بابا و مامان از دیدن من زدن زیر خنده و من هم ادای دختر بچه ها رابراشون درآوردم. داشتیم الکی شوخی می کردیم و می خندیدیم که چشمم افتاد به عموعلی که داشت از راه رو رد می شد و یک نگاه به من انداخت ، نگاهی شیطنت بار ! و رفت طرف آشپزخانه ، ما هم یک چشمک به هم زدیم زدیم زیره خنده .
 
تمام شب عموعلی فقط برای شام آمد پایین و سرمیز هم مثل همیشه ساکت بود و زودتر از همیشه رفت بالا تو اتافش . بابا و مامان هم رفتن بخوابن و من نشستم پای تی وی و ساعت یک رفتم بالا که کم کم بخوابم . از جلوی در اتاق عموعلی رد شدم که چراغش خاموش بود ، بعد از جلو اتاق بابا و مامان رد شدم که دیدم چراغ مطالعه روشنه دری زدم سرم را بردم تو دیدم بابا داره کتاب میخونه و مامان هم داره ناخون هایش را مرتب می کنه . باز شکلکی درآوردم شب بخیر گفتم و رفتم تو اتاق خواب .آباژور روی میز کنار تخت را روشن کردم و شلوارک جین را درآوردم که یک دفعه صدای بسته شدن در رو شنیدم برگشتم که دیدم عموعلی تو اتاق ایستاده ، سریع شلوارک رابرداشتم و جلوم گرفتم و گفتم : ترسیدم عمو علی! چیزی شده ؟ عموعلی بدون اینکه چیزی بگه آمدم بطرف من و رو در روی من واستاد و با نگاهی حوسبار سراپای منو برانداز کرد و بعد شلوارک منو گرفت و از دستم کشید و انداخت روی تخت ! من که فهمیده بودن جریان از چه قراره زبونم بند آمده بود . عموعلی دو دستی بالای رون های منو گرفت و باز همینطور منو با شهوت نگاه می کرد ! من با لکنت گفتم : عمو چیکار می خواهی بکنی ؟ گفت : هیچی ، نترس توکی جون ! تا حالا اینجور صدام نکرده بود ، صدای دورگه مردون اش وحرارت بدنش رو تو عمق وجودم احساس کردم . بعد عموعلی دست چپشو برد لای پام ! گفتم: نکن عمو ! نکن توروخدا ! عمو گفت : نترس ، فقط میخوام برات بخورم ! اجازه می دی ؟ فقط کوست رو بخورم ! هان گنجیشکک ام !؟ گفتم : نه عمو ، این چه حرفیه ! درست نیست ! گفت : چرا ؟ من فقط میخوام برات بخورم ، کار دیگه نمی کنم فقط لیس و مک و خوردن !؟ هنوز دستش لای پام بود و هیچکاری نمی کرد ، با اون نگاه نافضش خیره شده بود تو چشمام و مثل همیشه جدی اما با شهوت می گفت فقط میخورم !
 
من محکم پاهام را به هم چسبونده بودم و دل تو دلم نبود ، می دونستم دروغ میگه و می خواد منو بکنه ! اما جدی داشت میپرسیدو نگاهم می کرد و اگر می گفتم نه برمی گشت می رفت اما من ناخودآگاه گفتم :آخه صدامون رو میشنون اگر بیان تو ، آبرومون میره ! از این جواب خودم متعجب شدم ! و فهمیدم شهوت قدیمی من بیدار شده و داره به من غلبه می کنه ! جواب من مثل اینکه عمو را مصمم تر کرد و آروم منو نشوند روی مبل راحتی کنار تخت ! و بعد آروم جلوی پام نشست روی زمین و همینطور که به چشمام نگاه می کرد زانوهامو از هم باز کرد ! گفتم : نه عمو ولم کن ، نه ! عمو گفت: نترس عزیزم و شروع کرد به بوسیدن پاهام از روی جوراب تا رسید به جای لخت بالای زانوم و با طرز خاصی لبای داغشو می کشید روی کاشاله هام و بعد بوسه های آتشین از کشاله رون هام گرفت که از هیجان و ترس و شهوت داغ و نمناک شده بودن ! صدای نفس های منقطع ما در روشنایی کم آباژور و سایه ما روی دیوار فضای نفسگیری رو بوجود آورده بود ! تو مخ من گرداب بود از یکطرف فکر سهیل و وجدانم نهیب می زد که از خودم دورش کنم و از طرف دیگه ترس از بیدار شدن و بابا و مامان و رسوایی به من دستور میدادن که این ریسک و دیونگی رو پایان بدم و از طرف دیگه شهوت دیرین دل و تنم رو فرا گرفته بود ! بی اراده احساس کردم شورتم خیس شده !
 
عموعلی پاهامو از هم باز کرد و باستن منو کشید تا لب نشیمنگاه مبل جلو و به بوسه های داغش بطرف کفل ها و کوسم ادامه داد ! وااای هر بوسه ای که روی کشاله های رون ام میزد و به کوس ام نزدیک می شد من احساس ضربان بیشتری دور و توی کوس ام می کردم و کون ام بوود بوود می کرد ، دیگه شهوت کاملا به من غلبه کرده بود ! عمو شروع کد به بوسیدن های داغ نسبتا طولانی تر از کوس ام از روی شورت و با زبونش آب لجز کوسم رو که شورتم رو خیس کرده بود به دهنش کشید ! واااش ! می اختیار گفتم : دیووونه ! عمو نگاهی با تبسیم به من کرد و آروم شورتم را از روی کوسم کشید کنار ! و همینطور بهش نگاه می کرد ! نگاهی از روی تحصین به من انداخت و بعد آروم سرش برد پایین و با تعنی با همه زبانش از بالای سوراخ کونم تا سر چوچولم یک لیس کامل زد و همه آب لجز کوسم را به دهان کشید !وای سوراخ کون ام دیگه از بوود بوود و عرق داغ داغ شده بود و دلم میرزید ! بعد آروم باستنم رو داد بالا و شورتم را کشید روی زانوهام و با دید اطمینان دهنده ای از یکی از پاهام خارج کرد و دوباره پاهام رو از هم کاملا باز کرد و با آرامش گذاشت رو دسته های مبل ! حالا کوس من کاملا مثل یک هلوی رسیده دربرابر صورت عمو بود ! عمو سر تازه تراشیده خوش فرمشو برد لای پام و با دستاش پاهای منو کاملا از هم باز کرد !
 
حس کشش شهوتناک عضلات کشاله رون و کفل هام که با کرختی حشرییت از هم باز شدن را تو زندگیم تا اونوقت اینقدر عمیق و دیوانه کننده حس نکرده بودم. عمو همانطور که یک نگاهش به من و یک نگاهش به کوس ام بود با نوک زبون لای کوسم را تک می زد تا کوسم باز آب انداخت و شروع کرد به خوردن کوسم از پایین ! مغز من دیگه تو کوسم بود و با احساس حشریت تمام منتظر بود که کی چوچولم را می خوره ! عمو دست راستش را دور رون ام انداخت و برای اولین بار دست به کوسم زد و بالای لب های کوسم را از هم باز کرد تا چوچول من که باد کرده بود بهتر بیرون بزنه ! و شروع کرد به بازی با تک زبونش و چوچولم ، فک بزرگ و مردونش را تند و تند تکون می داد و چوچول منو تحریک می کد ! وااای ناخن های من داشتن دسته های مبل را پاره میکردن !!! درحالی که نمی تنستم چشم از کوس و چوچولم و زبان عمو بردارم ناخودآگاه تیشرت ام را بالا زدم و دست انداختم به سینه چپ ام !!! وااااای ، نفس ام در نی آمد !!! داشتم میلرزیدم و تو مبل قرار نداشتم ، کمرم دور محور زبون عمو چرخ های خفیف میزد ! داشتم به اوج میرسیدم عمو تک های تند تر میزد و ناگهان همه چوچولم را مکید تو دهنش و به مکیدن ادامه داد !! واااشششش هاهاها، ها ، ها ، ها آآآآآآآآآآآآآآ ، آ،آ ! ها، ها ، ها ، آی آی ! آبم آمد و برای اولین بار تو عمرم مثل یک جوی بارک از کوسم به طرف سوراخ کونم بیرون زد و راه افتاد !!عمو منو کشید پایین تر طوری که دیگه کمرم روی نشیمن گاه بود ، بعد پاهام را همونطور باز با آرامی جمع کرد تو شکمم ! من با دستام پاهم رو تو هوا نگهداشتم و می خواستم همه کوس و کونم را بچپونم تو دهن عمو ! عمو لبخنی از رضایت و پوزیشن من زد و دو دستی کون منو از هم باز کرد اول آب کوسم رو لیس زد و بعد شروع کرد به زبون زبون کردن دور سوراخ کونم و لیس زد کوسم از پایین !! جووون باز شروع شد!!
 
عمو کم کم زبونش را میکرد تو کوس ام و بالا و دور سوراخ کونم را تک میزد ، وای سورخ کونم مثل برق بوود بوود می کرد و دلم میخواست زبونشو بکن توش اما اینکار را نمی کرد ، و باعث دیوانگی بیشتر من می شد !! عمو دستم رو گرفت و بلندم کرد و برگردوند پای چپ رو هدایت کرد روی مبل و قمبلم کرد و زانو زد پشتم روی زمین و شروع کرد چاک کون و کوسم را از پشت خوردن و با دست چپش چوچول ام رو مالیدن ! واااش !حرکت سر تراشیدش که جوری تو لای چاک من فرو رفته یود که فقط فرقش رو می تونستم از پشت کمرم ببین خودش باعث می شود حشری تر بشم ، حالا دیگه کل کوسم را تو دهنش می کشید و می میکید و زبوش با سرعت نو کوس ام می چرخید و با دو انگشتش چوچول ام را می مالید !!! تو همین حین انگشت شستشو آروم آروم تو سوراخ کون ام میچرخوند و فرو میکرد !! آه آه اف اف ها جون جوون ! آه آه آآآآآ ها ه آآآهآآآ داشتم اوج میگرفتم و فقط منتظر بودم کی میخواد پس ترتیبمو بده ! که یک دفعه بلند شد و همانطور که داشت با دست راستش هنوز کوسم رو میمالید چند بوسه از کمرم گرفت و منو راست کرد ، صورتم را برگردوندم چونه منو با دستای بزرگش گرفت و با ملایمت تمام گونه ام را لیسید ! جفتمون آکنده از شهوت و لذت تو چشم هم نگاه می کردیم که لب های منو به لب گرفت و زبونش با زبونم گره زد و بعد سرش برد عقب و گفت : مرسی عزیزم ! و یک قدم گذاشت عقب و گفت : شب بیاد موندنی بود ، تبسمی کرد و چرخید طرف در و گفت: من دیگه بیشتر مزاحم نمی شم شب بخیر !! من هاج و واج و در اوج شهوت رفتم طرفتش و برش گردوندم و گفتم : کجااا؟ چیکار می کنی؟ خیلی جدی گفت : گفتم نترس فقط میخواهم بخورمت ، خوب خوردم، مگه بدت اومد ؟ گفتم : بازی درنیار تو باید تا آخرش ادامه بدی .
 
گفت : ببین عزیزم .. که من ناخودآگاه برشگردندم و انداختمش روی مبل .گفت : مجبور نیستی ! گفتم : حالا هرچی ، تو نمی تونی منو تو این حال ول کنی و بری !! و بند شلوار راحتی شو شل کردم و کیرشو از شورتش کشیدم بیرون ، بلند شد اما دست گذاشتم روی شکمش و نگهش داشتم !! کیرش کمی شل شده بود اول آبی که از ترشح کرده بود را از سر کیرش خوردم و بعد شروع کردم با ولع از بالا تخمش تا سرش لسیدن !!! جون کیر کیر مردونه ! کم کم کیرش بلند شد حالا کیرش رو بالا گرفته بودم و تخماشو کشیدم تو دهنم و با چشمام بهش گفتم : آره من هم شگردای خوبی بلدم عمو جون نازنین!! نفسش ، عمیق و منقطع شده بود ، دستشو زده بود به کمرش و همه کیرشو داده بود تو دهنم ، من هم با ولع تا ته اش میکرم تو حلقم و از زیر تا جایی که میشود زبونم را دراز می کردم که بالا تخماشو تک بزنم ، اوق می زدم و عمو هم کم کم دیونه می شد سر منو روی کیرش فشار میداد ، و زیر لب ناله می کرد ، یک دفعه سرم رو کشید کنار و کیرشو گرفت رگهای گردنش زده بودن بیرون و با شهوت بی پایان تو چشمام نگاه کرد ، بلندم کرد ،شلوار و شورت و تیشرتش را کند و نشست روی تخت و منو کشید طرف خودش روی تخت آروم کیرشو جلوی سوراخ کوسم میزون کرد و با با دستاش آروم گذاشت بشینم رو کیرش و فقط تا ختنه گاه میزاش بره تو و منو بالا پایین میکرد ،داغی کیرش واای که چه حالی می داد، کوسم می خواست تا ته بکنه تو اما اون فقط آروم و پیوسته تا ختنه گاه میکرد و درمیاورد و باز میکرد و درمی آورد !!!
 
خدایا اگر این گاییدن پس من تاحالا داشتم بچه بازی میکردم !!! خیلی با تجربه و کارکشته بود برای بردن آدم به اوج !! هر دفعه می برد پایین من منتظر بودم کیرش تا عمق گوشت و پوست کوسم بره اما باز من تشنه رو از لب آب برمیگردوند و باز لب چشمه می برد تا کوسم حسابی آب انداخت بعد یه دفعه ولی آروم تا دسته کرد توم ! آخ جووون ، بکن بکن ادامه بده !!باز من را جوری هدایت می کرد که از ته تا سر کیرش بالاپایین بشم عین اسب سواری ، آروم و پیوسته و با دستاش چاک کونم رو جوری ازهم می کشید که فکر می کردم الان که درز کونم از هم باز بشه !!! اوم اوم اوووم اوووم وااای جون ! بزن دیگه تندتر بکوب دیگه !!! عمو روی تخت دراز کشید و منو رها کرد تا خودم بکنم ،و دست برد به پستون هام و بردشون تو دهنش ! و من هم از خدا خواسته شروع کردم سواری روی کیرش ،چلپ چلپ چلپ و تپ وتپ ، جون جون جووووون ! آه مرررسی که منو کرددددددی جوووووون !! اینکه نمی تونستم صدامو بلند کنم و همه جیغ و داد و لذتم را با صدای خفه بهش می گفتم بیشتر حال میداد! این گایش و سکس کاملا ممنوع و یواشکی در حالی که تو اتاق بغلی بابا و مامان خوابیده بودن بیشتر منو حشری می کرد !! از فکر اینکه الان در باز بشه و ما رو تو اون حالت ببینند خنده هیستریک گرفتم و با دل و جون به دادن به عمو ادامه دادم ، دلم میخواست کیرش رو تا اعماق وجودم حس کنم . بعد عمو بلند شد و منو خوابوند لب تخت و پاهام را انداخت روی بازوهاش و کیرش رو کرد تو کوسم و شروع کرد تلمبه زدن آروم و آروم از سر تا ته و کم کم سرعتش زیادشد و پاهای من را داد بالا و بالاتر جوری که با دو دستش پاهمو تو تخت فشار می داد وتقریبا عمودی دیوانه وار می کوبید تو کوسم!!
 
من چنگ انداختم و رو تختی رو کردم لای دندونام تا دادم درنیاد ! ووووو وووووو هاها ها ها هااااااااااااا فوفوفوفوفوفو جوووووون صدای تخت داشت در می امد که عمو منو برگردوند و به حالت سگی کف اتاق و کرد تو کوسم و باز تپ تپ دیوانه وار می کوبید !!! و با دست دیگش چوچول ام رو میمالید !!!! بگااااااااااا بگااااااااااا جووووون ، کوسکش جووون ،،، و بعد ایستاده ادامه داد از پشت پستون چپ ام رو تو یک مشتش داشت و با دست دیگش کمرم رو سفت گرفته بود و می کوبید احساس می کردم الان کیرش می خوره تو مغزام ، سرمو برگردوندم و چشم تو چشم می دادم و می کرد ، لب رو به دندون گرفته بود و می خورد ، میخواستیم فریاد بزنیم . نفاسش تند شده بود و سرتاپاش عرق می ریخت . تخماش می خورد زیر کفل و کوسم ، تاپ تاپ تاپ . آه آه جووون جوون بگاااااااا جوووووون آه لعنتی جوووووون جووون جون نن و از ته دل ارضاع شدم عمو هم ناگهان کشید بیرون و من رو نشوند جولوش و کیرشو به طرف صورتم گرفت و ناگهان صورتم زیر حجم آبش داغ شد ، با ولع کیرشو و آبشو لیسیدم . نفس ما بریده بود . عمو دست بکمر به آسمون نگاه می کرد و من روی زمین ولو شدم ، منو بلند کرد و با تی شرتش صورتمو پاک کرد و در آغوش کشید . و برای اولین بار صداش درآمد گفت : مرسی تکتم از اول می دونستم باید خوش سکس باشی و من گفتم : و تو می خواستی این سکس عجیب رو از من دریغ کنی ؟
 
گفت : خوب شد که نگذاشتی برم عزیزم . بعد چند دقیقه نوازش من بلند شد و شب بخیر گفت و رفت . بعد از رفتنش توی تخت افتادم و در حالی که کوسم را نوازش می کردم به این سکس بی نظیر باورنکردنی فکر می کردم ! ها واقعا من بهترین سکس عمرمو با یک مرد که جای پدرم می تونست باشه انجام دادم و وقتی خوب نگاه می کنم می بینم که سکس های قبلی من دربرابر این شب بچه بازی بیش نبوده . البته ما تا عمو در تهران بود چند بار دیگه سکس داشتم و لذت سکس را بعدها در کانادا هم باهاش ادامه دادم تا بلاخره تونستیم از این رابطه صرفه نظر کنیم . از اون به بعد من فقط با سهیل می خوابم ، اما عموعلی یه چیز دیگه بود.
 
 

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

6 دیدگاه دربارهٔ «نمی خواستم ، اتفاق افتاد . اما خوب شد که اتفاق افتاد!»

  1. سلام.یکی از زنهای متاهل اگه تمایل داره بزنگه برا دوستی .ممنون میشم.09357058422

  2. ازبابلسرهستم 26 ساله ومجرد عاشق رفاقت بازنهایم متاهل هستم یکی بزنگه باهم باشیم09375440667

  3. عالی بود خوشم امد طوری نوشته بودی که من احساس کردم خودم دارم میکنمت واقعا عالی بود 100 ای ول داره کاش به جای عمو من بودم

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا