تمایل به زن بودن

من از 14 سالگی #زنپوش هستم . تمایل به زن بودن داشتم و دارم . این حس رو تو همون سن در خودم پیدا کردم . 23 سال هست که دارم با خودم #پنهانی زندگی میکنم . از این 23 سال 18 سال رو با بهترین دوستم گذروندم . اون تمایل من رو میفهمید و درک میکرد و بهش احترام میزاشت . درکم میکرد و در حقیقت نقش شوهرم رو داشت . کنارش به تمام اون چیزایی که در فانتزی زنانه ام دنبالش بودم میرسیدم . یک زن واقعی بودم کنارش . اونم شوهرم بود . زمان گذشت و ما از هم دور شدیم . دیدار هامون به چند هفته یک بار و بعضی وقتا چند ماه یک بار خلاصه شد . سخت شد همه چیز . انقدر دور شدیم که دیگه همو نداشتیم . شنیدم ازدواج کرد . منم تموم کردم کل ماجرا رو .
از زن بود همسر بودن رو تجربه کرده بودم تو این 18 سال . دلم میخواست فاحشه بودن رو هم تجربه کنم . کار #آسونی هست این روزا . یه اکانت فیس بوک لازم داری . یه اکانت تو این سایتا . آشنا شدن ها و …

 

هیچوقت جرات اینو نداشتم به کسی از گرایشم بگم. به میلم به زن بودن . به مفعول بودن و حس قشنگ زنونه داشتن . سال ها گذشت و من سنم بالا و بالاتر رفت و رابطه های مختلفی رو تجربه کردم . تو این سن دیکه فقط علاقه به رابطه با مردای سن بالا داشتم . مردایی که جدا شدن یا کسی تو زندگیشون نبود . برای من علیرضا بهترین گزینه بود . خیلی باهام شوخی میکرد . یکی دوبار لمس کرده بود منو به شوخی . دست به سینه هام زده بود . با خنده و شوخی ولی چیزی نمشد فهمید ازش.
زنش 4ـ 5 سال پیش فوت کرده بود. با هم همکار بودیم . شبا بهم مسیج میداد شوخی و خنده . تو عالم #شوخی وانمود میکرد #مالک منه (نمیدونم میشه اسمش رو شوهر گذاشت یا نه ) یکی دو بار هم به شوخی کردنم با بقیه تو شرکت گیر داده بود . گیج بودم . تو خیالاتم اونو همسر خودم میدونستم ولی نه جرات حرف زدن در موردش رو داشتم باهاش نه میدونستم چجوری باید شروع کنم . یه شب که تو خونه بودم داشتیم با هم چت میکردیم و خواستم یه کم شیطونی کنم . شلوارک تنم بود . یه عکس فرستادم که یه بخشی از رون پام معلوم بشه توش .
تو تنهایی ؟
ـ آره ….. چطور مگه؟
نبینم اونجوری لخت پیش کسی نشستی .
نقشه ام گرفته بود . چیزی که میخوستم رو از زبونش شنیده بودم. برای چندمین بار . شاید یه حسی بود . قدم بعدی ؟
فرداش تو شرکت در مورد چت دیشب چیزی به روی هم نیاوردیم . از عمد پیش بقیه میرفتم و باهاشون شوخی میکردم .سنگینی نگاهش رو احساس میکردم روی خودم . خوشم میومد سر به سرش بزارم .
من قد بلند و هیکل خوبی دارم . باسن کاملا زنونه ورون های خوش تراش و ساقی که خیلیا ازش تعریف کردن . (تو شهوانی پروفایل دارم میتونین ببینین )
دو سه روزی گذشت و خبری از چت های شبانه مون هم نبود . منم چیزی به روی خودم نمیاوردم . سه شنبه شب مسیج داد گفت بچه هاش رفتن شمال خونه تنهاست . نمیدونم انتظار داشت چی بشنوه ازم . به روی خودم نیاوردم .

 

بعد از چند دقیقه سکوت نوشت :
ـ شب بیا با هم یه درینکی بزنیم
تو این هوای سرد میچسبید و تجربه با هم تنها شدن هم بود …….. وسوسه شیرین و هوس انگیز .
ـ لوکیشن بفرست با اسنپ میام .
ـ خودت ماشین داری که
ـ نمیخوام مست پشت فرمون بشینم .
ـ حالا بیا شاید شب برنگشتی
تمام حرفاش نشونه داشت . به روی خودم نیاوردم . اماده شدم . نمیتونستم لباس خاصی بپوشم و تابلو باشم . شلوار جین . یه سویشرت و کاپشن . البته زیرش شرت زنونه رنگی پام بود . موقعی که داشتم بوت رو پام میکردم یهو به ذهنم رسید بدون جوراب کفش بپوشم . من پاهای خیلی قشنگی دارم . ناخنای بلند که همیشه بهشون میرسم . ( تو پروفایلم معلومه )
این میتونست یه نشونه باشه براش .
اینو هم بگم که بدن سفیدی دارم . رسیدم به خونه اش . سمت چیتگر بود . یه کم استرس داشتم . هنوز همه چیز برام مبهم بود و نمیدونستم چی میشه .
زنگ زدم . تو آسانسور خودمو ور انداز کردم . یه تیپ پسرونه (نه مردونه ) پاهام #یخ زده بود . هوا سرد بود . در رو باز کرد. دست دادیم و روبوسی کردیم . چسبیدم به شوفاژ داشتم خودمو گرم میکردم . انقدر تو فکر اسپرت پوشیدن بودم که یادم روفته بود اورکت تنم کنم .
ـ دچرا نمیشنی ؟
ـ سردمه … پاهام یخ زده
ـ جوووون . بیا جیگر من یه پیک بزن گرم شی.
پیک اول رو به سلامتی رفتیم بالا .

 

از تو داغ شدم . خوب بود …. پیک دوم و سوم. دیگه تقریباً بهم چسبیده بود روی کاناپه .
ـ من سرم داره گیج میره میخوام دراز بکشم .
گوشه کاناپه نشست .و من سرم رو گذاشتم روی پاش . از عمد بالاتر خوابیدم . روی کیرش بود سرم . یه تکونای کوچیکی رو حس میکردم زیر شرتش .
صدای قلبم رو میشد شنید . سیگارشو روشن کرد و با دستش داشت با نوک سینه‌هام بازی میکرد . با اون حنده های ریزش .
اروم داشت نوک سینه هامو میمالید .
داغ کرده بودم . شاید از مشروب بود شاید هم از هیجان زیاد . پا شدم سویشرتم رو کندم . رکابی خالی تنم بود . به حالت قبلی برگشتم . دستش رو از زیر رکابی رسوند به نوک سینه‌های سفیدم . معلوم بود از دیدن این بدن سفید و بی مو هم تعجب کرده هم به وجد اومده .
ـ نکننننننن علی دیوونه دردم میاد(با عشوه گفتم)
محکم نوک سینه‌ام رو گرفته بود . داشت خوب پیش میرفت همه چیز . نمیدونستم حرکت بعدیش چی میتونه باشه
. بهش پشت کردم
. نبض کیرش رو زیر سرم میتونستم حس کنم .
دستمو آوردم بالا به سمت رونش . داشت کمرم رو میمالید . میدونستم دستش میره به سمت باسنم و نمیخواستم به زحمت بیفته .
گرم تر شده بودم . روم نمیشد شلوارم رو در بیارم . یاد شورت #دخترونه افتادم . #نمیدونم وقتش بود یا نه . زیر من خودش رو جا به جا کرد ولی ……. تو وضعیتی قرار گرفت که از زیر شلوارک کیرش جلوی دهنم بود . آروم دستمو از پاچه شلوارک کردم تو . به کیرش نزدیک شدم ولی هنوز روم نمیشد نفر اولی باشم که شروع میکنه این ماجرا رو . دیگه راست کرده بود کاملاً .سعی میکردم با صورت روش بمالم .
دستش رو داشت از قوس کمرم میکرد داخل شلوارم . مقاومتی نکردم . موفق نشد . داشت از روی شلوار جینم کونم رو میمالید و من دستم زیر پاچه شلوارکش بود و داشتم رون لاغر و پشمالوش رو میمالیدم .
ـ بزنیم یه پیک دیگه ؟
سکوت بینمون شکست .
سرمو بلند کردم و نشستم . پیک پر شد .
ـ به سلامتی لبای قشنگت

 

رفتیم بالا . تو عالم مستی خودم رو به نفهمیدن زده بودم . واکنشی به حرفاش نشون نمیدادم . سیگار رو روشن کردم و به دسته کاناپا تکیه دادم . پام رو به سمتش دراز کردم . پاهام رو بلند کرد . گذاشت روی کیرش . سفتی کیرش رو کاملاً میفهمیدم . سعی کردم نگاهم بهش نخوره . چشمام رو بسته بودم و داشتم سیگار میکشیدم . صداهای مبهم اطراف . یه لحظه پام رو بلند کرد . وقتی اومد پایین متوجه شدم تو اون لحظه شلوار و شورتش رو کشیده بود پایین . پام روی کیرش بود . از فرصت استفاده کردم با انگشتام پام رو بین رونش بردم . انگار که خجالت کشیده باشم .
ـ تو خودت میدونی چرا اینجایی منم میدونم
سکوت کردم .
خودمو جمع کردم از جام پا شدم و رفتم به سمت دستشویی . همه اینا ناخود آگاه بود . انگار از بر بودم . اصلاً برام غیر منتظره نبود . حسسسسابی خودمو تمیز کردم .
از در اومدم بیرون . تخت دو نفره تو اتاق بغلی . رفتم تو اتاق . لخت شدم . لخت لخت . روی تخت نشستم.
ـ علی رضااااا ….. میشه سیگار منو بیاری .
لخت تو چارچوب در وایساده بود و به من خبره شده بود . اومد روی تخت . سینه هام رو گرفت تو دستش و صورتم رو کشید سمت خودش . لبهامون تو هم قفل شده بود و داشتیم همدیگر رو میخوردیم . دستم رو بردم به سمت کیرش . برای یه مرد پنجاه و چند ساله خیلی بزرگ‌تر و شق و رق تر از حد انتخار بود . لبمو از تو لباش کشیدم بیرون . خوابوندمش روی تخت و اومدم به سمت کیرش .
هیچ‌وقت فکر نمیکردم این فانتزی ذهنیم به واقعیت تبدیل شه . با زبونم شروع کردم بازی کردن با سر کیرش . صدای ناله‌های آرومش …… شاید میخواست صدا به همسایه ها نرسه . داشتم حسابی شیطونی میکردم قب از ساک زدن . با زبونم همه چای کیر 17 سانتیش رو لیس زدم . سر #کیرش رو کردم تو دهنم . احساس کردم نبص کیرش شروع کرد به زدن . یعنی داشت میومد ؟؟؟؟ تا ته کردم تو حلقم . یهو آب کیرش رو که با فشار تو دهنم خالی شد رو حس کردم . از دهنم بیرون نیاوردمش . گذاشتم همونجا تخلیه بشه . ناله‌های کش دار و دهن من که از آب کیرش پر شده بود . …………
تو دستشویی خودم رو شستم و اومدم رو تخت کنارش دراز کشیدم . بی هوش شده بود.
….

 

چشمام رو که باز کردم هوا روشن بود و من لخت لحاف رو دور خودم پیچیده بودم . پا شدم با همون لحافی که دورمو پوشونده بود . یه نگاهی به اطراف کردم . رفتم سمت دستشویی . همه جای خونه ساکت بود . یعنی بیرون رفته بود ؟
از دستشویی که برگشتم دیدم روی تخت نشسته . با همون شلوارک دیشب و من که داشتم سعی میکردم پتو رو دور خودم بپیچم و خودم رو بپوشونم.
ـ بیا شیطووون . دیشب که جون برام نذاشتی . گفتم صبح از خجالتت در بیام .
اومدم سمتش خودمو انداختم تو بغلش . دوباره لبای همو بوسیدیم . این دفعه اون میخواست ابتکار عمل رو دستش بگیره . منو دراز کرد و به جون سینه هام افتاد . داشت میمکید سینه هامو . صدای ناله های من فضا رو پر کرده بود . رسید با پایین . منو برگردوند . خیالش راحت بود که تازه از دستشویی اومدم و تمیزم . نوک زبونش رو زد به سوراخم . دیوووووووووووووونه شده بودم .
ـ نکن علیرضااااا ….دارم دیوونه میشم
ـ دیشب تو همین کارو با من کردی حالا نوبت منه
ـ نهههه. من کیرتو میخوام .
انگار منتظر بود . باسنم رو کشید بالا و منو به حالت داگی نشوند روی تخت . به انگشتش کرم زد و شروع کرد ور رفتن با سوراخ من . با تمام وجودم میخواستم حس اش کنم تو خودم . داشتم دیوونه میشدم. سرمو برگردوندم به سمتش . بازم لبامون تو هم رفت و شروع کردیم به خوردن همدیگه . از عسلی کنار تخت کاندوم رو درآورد . از دستش گرفتم .
ـ میخوام خودم اینو تن عششقم کنم .
کاندوم رو گذاشتم تو دهنم .
خم شدم سمت کیرش با دهنم کاندوم رو گذاشتم روی کیرش . دوباره برگشتم به همون استایلی که دوست داشت .
من زیاد کون دادم ولی بازم خیلی تنگ هست سوراخم . یه سوراخ صورتی خیلی قشنگ دارم که هرکی کرده ازش بعد و قبل سکس عکس انداخته (میگن خیلی قشنگه )
آروم سر کیرشو گذاشت رو سوراخم . دیگه واقعا داشتم دیووونه میشدم . با یه فشار کوچیک کلاهک کیرش رفت توم . یه کم صبر کرد . حسابی حرفه ای بود .
ـ بیشششرف چند بار کون کردی که انقدر حرفه ای میکنی (با ناله گفتم )
ـ جنده تو چند بار دادی که انقدر حرفه ای ساک میزنی ؟
ـ دیگه این کیر مال خودمه هاااا
ـ خفه شو جنده ! هروقت تو مال من شدی اینم مال تو میشه
ـ علیرضااااااا ….. من مال تو ام فقط.

 

ضربه های تلمبه هاش داشت شدید تر میشد . دیگه داشت محکم میکوبید . حسابی سوراخم باز شده بود . دوباره حس کردم کیرش سفت تر شده . داشت میومد .
ـ میخوام آبتو بخورم
ـ دیشب مزه داد ؟
ـ هممم
کشید بیرون کیرشو . کاندوم رو درآورد . نشستم جلو پاش تا تو صورتم خالی کنه . با فشار خالی کرد روی صورتم . پرید تو دهنم یه کم از آبش . فکر کنم منم تو همون لحظه ها بود که آبم اومد . قشنگ ترین حس سکس من بود بد از سال ها . آبشو تا ته قورت دادم . این شروع رابطه ای بود که تا الان ادامه داره .
خیلی ها از من پرسیدن که شوهر یا پارتنرت کیه و از این حرفا . این داستان رو نوشتم تا یه بار به همه چیز جواب بدم .

 

 

نوشته: زنپوش

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

1 دیدگاه دربارهٔ «تمایل به زن بودن»

  1. تبریک میگم به این استعداد نویسندگی شما ،گیج شدم انگاربا نویسنده حرفه ای سرو کار داریم ،خلاصه که جالب و‌لطیف بود ،داستان خواننده‌ رو‌با هیجان دایمی دنبال خودش میبرد ،پیروز وشاد‌باشی

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا