سه شنبه ها

مثل هر سه شنبه نشسته بودم رو مبل و چشمام به در بود که کی زنگش به صدا میاد 

این سومین هفته انتظار بدون وصال بود
دیگه داشتم باور میکردم که رفته و منو با تمام خاطراتم تنها گذاشته
ساعت ۱۲ شد مطمئن شدم که نمیاد
بلند شدم برق سالن رو خاموش کردم
مثل تمام شب های گذشته با گرسنگی رفتم سمت اتاق بازم باید غذاها رو میریختم دور
بدون اون چیزی از گلوم پایین نمیرفت
یه آن برگشتم سمت در
نه اشتباه نکردم یه صدایی اومد ولی صدای در نبود
صدای پا … صدای دسته کلید … و صدای چرخوندن کلید تو در

 
نه اون نیست مطمئنم ، بهش گفته بودم دوست ندارم با کلید درو باز کنه گفته بودم دوست دارم زنگ بزنه تا خودم برم جلو در استقبالش …
در باز شد
خونه تاریک بود و راهرو روشن ولی مگه برای شناختنش نور لازمه حتی بدون دیدنشم میشد فهمید خودشه اره عطر خودش بود
چراغو روشن کرد
محمد….
نرفتم سمتش پرواز کردم تو بغلش باورم نمیشد که دارم میبینمش
بغلم کرد محکم تر از همیشه
تمام صورتشو بوسه بارون کردم
اون لحظه هیچی برام مهم نبود ، مهم نبود که نیومد مهم نبود که کجا بود مهم نبود من چی کشیدم حتی مهم نبود که در هنوز بازه و همسایه ها منتظر یه سوژه از من
فقط مهم بغلش بود و آرامش حضورش
ولی اون همیشه عاقل تر از من بود و درو با پاش بست…

 
نمیتونستم لحظه ای ازش دل بکنم نمیتونستم ولش کنم پاهامو دور کمرش حلقه کرد و رفت سمت اتاق
مست چشماش بودم و مست بوسش شدم یه بوسه عمیق و پرآرامش حتی نمیتونست ازم جدا شه و منو بذاره رو تخت سخت بود دل کندن از لباش دو تایی باهم افتادیم رو تخت
دستش همه جای بدنمو لمس میکرد و لبش همه جای صورتمو نفهمیدم کی لخت شدیم
رفت سمت سینه هام میدونست دیونه میشم وقتی میخورتشون فقط آه میکشیدم وقتی با ولع سینه هامو میخورد و می مالوند و نوکش و گاز میگرفت
دیگه از شدت شهوت جیغ میزدم کیر باد کردشو می مالوند به کس خیسم
کم کم از سینه هام رفت پایین نافمو زبون میزد و من چنگ میزدم تو موهاش رفت پایین تر از ناف و تو یه حرکت زبونشو کشید از پایین تا بالا رو کسم
نفسم حبس شد و آهم تو سینم موند این حرکتش عالی بود
شروع کرد به خوردن و لیسیدن کسم چوچولمو میخورد و انشگتشو میکرد تو کسم کونمو لیس میزد و با انگشت چوچولمو می مالید…
حسابی از خود بی خود شده بودم و آآآاه میکشیدم و جووون میشنیدم
دوباره اومد بالا و دوباره لبامون قفل هم شد تو چشام نگاه کرد پلک زدم و اعلام کردم که آمادم
خیلی عالیه بعد از این همه حسای خوب یه کیر گنده و سفت سفت بره تو کس خیستو و لباش لباتو بخوره و دستش رو سینه هات خودنمایی کنه
ضربه هاش تند تر میشد و صدای من بلند تر
خوابید و اشاره کرد برم روش میدونست اینجوری آبم زودتر میاد خوابیدم روش شروع کردم بالا پایین کردن ، حالش دو برابر شده بود احساس کردم آبم داره میاد سرعتم بیشتر شد و تو یه لحظه بدنم قفل شد و صدای جیغم رفت هوا تمام بدنم شروع کرد به لرزیدن..

 
بوسم میکرد و نوازشم میکرد یکم که آروم تر شدم خوابوندم و خوابید بغلم لبامو میخورد و با کسم ور میرفت دوباره سر حال شدم و آه و اوهم شروع شد
بلند شد اومد پایین تخت و کشیدم لبه تخت پاهامو گرفت بالا و جفت کرد به هم یکم کسمو تو این حالت نگاه کرد و یه جون گفت و کرد توش
پاهام تا آخرین حد از هم باز شده بود و بالای بالا بود داشتم جر میخوردم سرعتش خیلی زیاد بود و صدای نالش با جیغای من قاطی شده بود
یکم صاف تر شد و شروع کرد چوچول و سینه هامو مالیدن داشتم دوباره ارضا میشدم که گفت باهم بیایم؟گفتم باشه پس تو فقط سینه هامو بمال و خودم شروع کردم چوچولمو مالیدن
سرعتش زیاد شد و صدای جیغ من خارج از کنترل
آب من اومد و آب اون پشت سرش
چند ثانیه فقط تو بغل هم میلرزیدیم
همیشه باید بعد سکس بوسم میکرد ولی اینبار….

 

فقط رفت…

 

 

 
نوشته: پیجک

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

1 دیدگاه دربارهٔ «سه شنبه ها»

  1. اون رفت من هستم یه حالی بدم تو آسمانها پرواز کنی به ای دی من میام بده
    sa9918

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا