خواهر جنده ی حشریم و پسرای همسایه

با سلام به همه دوستان .
این اولین تجربه نوشتنمه و شایدم آخریش باشه.
داستانی رو که میخوام براتون تعریف کنم مربوط میشه به موضوع سکس خواهرم با 3تا از پسرای همسایشون..
اول از خواهرم بگم که اسمس مهنازه . 33 سالشه . ازدواج کرده و یه بچه هم داره..
مهناز چهره ی تقریبا زیبایی هم داره و اگه بخوام از بدنش بگم یه بدن فوق سکسی داره که کیر هر مردی رو راست میکنه..سایز سینش(90) و یه کون بزرگ و پهن هم داره که خیلی هم نرم و گوشتیه.به طوری که وقتی راه میره این کپلای کونش بدجور به هم برخورد میکنه..این مهناز خیلی تو قید و بند حجاب و پوشش درست نیست و معمولا دوست داره آزاد بگرده و با لباسای تنگ و نازک و بدن نما.و شایدم دلیل اصلی جنده شدنشم همین باشه.مهناز اینا تویه خونه سه طبقه زندگی میکنن که طبقه اول یه خانواده 3نفری هستن که یه پسر 27 ساله دارن و طبقه دومشم یه خانواده دیگه زندگی میکنن که یه دختر 10ساله و یه پسر 24ساله دارن.
 
خواهر ما هم توی این ساختمون خیلی درگیر پوشش و حجابش نبود..و معمولا عادت داره با لباسای تنگ مثله استرج و ساپورت و یه تاب میگرده.البته اینم بگم که خودشم خیلی کونش میخاره و دوست داره بقیه اونو دید بزننو بهش بمالن.مثلا وقتی مهمونی میره با لباسای چسبونو نازک میگرده و الکی جلوی مردا راه میره که همه برا اون کیرشون راست بشه چون اون این کارو خیلی دوست داره..البته مهناز تو کل فامیل تکه و همه مردای دوست و فامیل میخوان هرجور شده خودشونو یه جوری بهش بمالونن و حال کنن که این کار خیلی تویه مهمونی ها اتفاق افتاده..یا مثلا من وقتی میرم خونشون اکثر موقع ها در ورودی خونشون بازه و چند بار هم دیده بودم که این پسرای همسایه به بهانه های مختلف توی خونه اونا رفت و آمد میکنن و خودم خیلی نسبت بهشون شک داشتم ولی فکر نمیکردم دیگه خواهرم یه جنده به تمام عیار باشه و کارش به سکس با پسرا و مردای فامیل و غریبه برسه.من وقتی میرم خونه مهناز اینا اکثر موقع ها لباسای تنگ و کوتاه و باز تنشه و چند باری هم اونو توی خونه با شرت و سوتین هم دیده بودم..مهناز همیشه وقتی میخواد توی ساختمون رفت و آمد کنه یا توی حیاط خلوت و یا بالاپشت بوم بره معمولا با همون لباسایی که توی خونه تنشه یعنی استرج و … میره و خیلی به پوشش خودش گیر نمیده.یه عادتی هم که مهناز داره که من خیلی این کارشو دوست دارم و همیشه کیرم به خاطرش راست میشه اینه که معمولا اگه مهمونی یا بیرون نخواد بره زیر لباساش شرت و سوتین نمیپوشه که من عاشق این کارشم.و وقتی خونه هست با یه استرج یا ساپورت و یه تاب کوتاه میگرده..و انقد کون مهناز بزرگ و پهن و نرمه که وقتی راه میره این دو طرف کونش قشنگ بالا و پایین پرت میشن.طوری که شلوارش میره لای کونه گندش گیر میکنه و کونشو به دو قسمت بزرگ تقسیم میکنه و از جلو هم اکثر وقتا خطه کوسه قلمبه و خوشگلشم معلومه.تابشم هم که فقط تا روی چاک سینشه وقتی که دولا میشه تمومه پستونای گندش آویزون میشن که قشنگ نصفه بیشترش از توی تابش میزنهبیرون.وخلاصه مثل این جنده هایی که کونشون برا کیر میخاره میگرده و بارها هم من اونو با همون سر و وضع جلوی پسرای همسایشون دیدم.
 
مهناز خیلی توی فاز فانتزی سکس هستش و من چند بار البته یواشکی که نفهمه ازش شنیده بودم که عاشق هارد سکس و سکسای چند نفره هستش و حشرش به شدت بالاست و هفته ای چند بار باید سکس داشته باشه..البته منم یواشکی چند بار مهنازو وقتی که میرفت حموم دید زدم و یه جق حسابی هم به خاطر اون کوس و کون و بدن خوشگلش زدم و حسابی با لباساش حال میکردم.
 
خب بریم سر اصل داستان:
یه چند وقتی میشد من به کارای مهناز شک کرده بودم و حس میکردم که با مردای غریبه و فامیل رابطه داره و احتمال میدادم با این شرایطی که اون داره و طوری که اون میگرده بعیده که با کسی یا کسای دیگه رابطه نداشته باشه. راستش خودمم خیلی دوست داشتم مهنازو وقتی که زیر مردای غریبه خوابیده و داره کوس و کون میده یا اینکه چطور براشون ساک میزنرو ببینم و از اون بدن سکسی و اندام لختش لذت ببرم.
تااینکه یه روز تو ایام عید که قرار بود کل خانواده برا تفریح و گردش بریم بیرون من متوجه شدم که مهناز به بهانه کارداشتن گفته که من دیرتر میام تا شوهرش و بچش هم همراه ما بیان تا احتمالا اگه قصدی داشته باشه راحت بتونه انجام بده.و از اونجایی که منم چند وقت بود خیلی نسبت به مهناز شک داشتم منم یه بهونه ای آوردم و خانواده رو پیچوندم تا بتونم بالاخره سر از کاره مهناز در بیارم..بعد از اینکه همه رفتن منم سریع رفتم خونه مهناز اینا البته از در حیاط پشتی بدون اینکه متوجه بشه رفتم تو خونه و پشت در که کسی نتونه منو ببینه قایم شدم..تو خونرو که دیدم خبری نبود اول فکر کردم کسی نیست خیلی حالم گرفته شد ولی بعد از یکی دو دقیقه که گذشت دیدم مهناز از تو اطاقش اومد بیرون ولی با سر و وضع ناجور البته مثله همیشش که وقتی من دیدمش آب از دهن افتاد..
 
یه ساپورت سفیده خیلی ظریف و تنگ و نازک پوشیده بود که قشنگ من از اون فاصله کامل شرتشو دیدم..یه شرته قرمزه توری هم زیرش پوشیده بود.و یه تاب کوتاهم پوشیده بود..البته شرت و سوتینشم با هم ست قرمز بود.و یه آرایشه غلیظم کرده بود که هر کسی که میدیدش فکر میکرد امشب عروسیشه..بعد از چند دقیقه زنگ خونرو زدن مهناز هم سریع رفت درو باز کرد و بله بالاخره شک بنده به یقین تبدیل شده بود..رضا پسر همسایه طبقه اولیشون بود.وقتی که مهنازو دیدش کف کرده بود گفت عجب کسی شدی چه حالی کنیم امروز.بعدشم از هم لب گرفتنو اومدن تو.رضا نشست رو مبل و مهناز هم رفت براش یه لیوان شربت آورد..بعدش به رضا گفت:پس حمید و محمد چرا نیومدن.اینو که گفت سه فاز ما پرید گفتم خدا بخیر کنه چه خبر امروز اینجا.بعد رضا گفت ناراحت نشو عشقم تا تو یه قر برا رضاجونت بدی اونا هم میرسن.مهناز هم گفت به چشم عشقم تو جون بخواه.بعدشم یه آهنگ گذاشت و شروع کرد به رقصیدن.یه چند دقیقه ای که گذشت دوباره زنگ خونرو زدن اینبار حمید پسر طبقه دومیشون بود با دوستش که محمد بود اونا هم تا مهنازو دیدن درجا خشکشون زد بعد مهناز بهشون گفت کجایید محمدم گفت عجب تیکه ای شدی امروز.مهنازم گفت هنوز جاهای خوبش مونده..بعد اونا هم اومدن تو و بعد از خوش و بش کردن مهناز دوباره شروع کرد براشون رقصیدن بعد از چند دقیقه مهناز شروع کرد به سکسی رقصیدن و همش کونشو سینه هاشو میبرد جلوی اونا.اونا هم همش داشتن حال میکردن.چند دقیقه که گذشت مهناز هم گفت من دیگه خسته شدم اومد وسطشون روی پای رضا نشست و شروع کردن به حرفای سکسی زدن و قربون صدقه هم رفتن.
 
یه مقدار که گذشت فضا دیگه قشنگ سکسی شده بود و داشتن از مهناز لب میگرفتنو باهاش ور میرفتن.چند دقیقه بعد مهناز دستشو گذاشت روی کیراشون گفت من دیگه نمیتونم تحمل کنم کیر میخوام.اونا هم از خدا خواسته گفتن بفرما.
بعد مهناز تک تک جلوشون زانو زد و یکی یکی لختشون کرد و کیراشونو انداخت بیرون تا نگاش به این سه تا کیر افتاد گفت جوووووووووووووووووووووووووون کیر..من میمیرم برا مردای کیر کلفت..لامصبا اونا سه تاشونم کیر گنده بودن.فک کنم کیر محمد و حمید تقریبا 20 یا 21 سانتی میشد اما کیر رضا تقریبا به 25سانت میرسید و خیلی هم کلفت بود.
بعد مهناز نشست جلوشون و با حرص و ولع تمام شروع کرد براشون ساک زدن..معلوم بود ساک زدنو خوردن کیر مردارو خیلی دوست داره چون خیلی خوشحال و راضی بود.یکی یکی براشون ساک میزد.اول کیر حمید و بعد کیر محمد و بعدشم کیر رضا رو میخورد.
 
برا هر کی رو هم که میخورد برا اونای دیگه هم با دستش کیراشونو میمالید.اونا هم با بدن مهناز حال میکردن.یه ذره که گذشت شروع کردن به لخت کردن مهناز اول تابشو در آوردن بعدشم ساپورتشو در آوردن..منم که داشتم نگاه میکردم و راستش از اینکه میدیدم خواهرم قراره زیره سه تا کیر کلفت بخوابه و اونا کسو کونشو یکی کنن حال میکردم.
بعد از اینکه تاب و ساپورت مهنازو در آوردن مهناز فقط یه شورت طوری و یه سوتین قرمز تنش بود..که انقد مست و حشری شده بودن شورت و سوتین رو به جای اینکه در بیارن اونارو پاره کردنو از تن مهناز درآوردن..واییییییییییییییییییییییییییییی وقتی مهنازو لختش کردن من نگام که به کونو پستونه مهناز افتاد همونجا آبم اومد..کون گنده و نرم مهناز مثله ژله همش تکون میخورد و بالا و پایین میرفت.و پستوناش انقد بزرگ و آویزونه که وقتی پشت بهم وایمیستاد پستوناش از بغلش معلوم بودن.بعد از اینکه مهنازو لختش کردن گفتن حاضری برا گاییده شدن؟؟مهناز هم گفت با کمال میل منتظر کیرای کلفتتونم.
بعد تک تک نشستن رو مبل و مهنازم نشست جلوشون و دوباره شروع کرد براشون ساک زدن.خیلی حرفه ای براشون ساک میزد معلوم بود که حسابی این کارست.هربار که کیرشونو تا ته میخورد و در می آورد بعدشم قشنگ از زیر تخماشون تا سر کیرشونو لیس میزد و تخماشون میکرد تو دهنشو براشون میک میزد..همینجوری که داشت کیر و تخمای کلفته رضا رو میخورد.یهو رضا پاهاشو کرد هوا و سر مهنازو چسبوند به سوراخ کونش و گفت کونمو برام بخور و لیس بزن.من گفتم الان مهناز بدش میاد و میگه نه.ولی بر عکس مثله اینکه خیلی هم خوشش اومده بود چون حسابی کونه رضارو براش میخورد و از سوراخ کونش تا زیر تخماشو براش لیس میزد. از نوع برخوردشون و رفتاراشون معلوم بود که حسابی میخوان مهنازو بگان..بعد از اینکه مهناز حسابی کیر و کونو تخماشونو براشون خورد و لیس زد 3تایی اومدن جلوی مهناز وایستادن و شروع کردن با کیراشون تو دهن مهناز تلمبه زدن.با دستاشون سر مهنازو گرفته بودن و تند تند توی دهنش تلمبه میزدن.همین اول کاری حسابی دهنه مهنازو گاییدن..بعد از اینکه تلمبه زدن تو دهن مهناز تموم شود 3تایی افتادن به جونه مهناز شروع کردن به خوردن کسو کونو پستونای مهناز.انقدی خوردن که مهناز صداش خونرو برداشته بود و همش میگفت جون بخورید همش ماله خودتونه آه آه آه قربونتون برم من..
 
بعدش مهنازو خوابوندن رو مبل و نشستن رو سینش و شروع کردن کیراشونو لایه پستونای گنده مهناز کردن.کیراشونو میکردن لایه پستونای مهناز و بعدش میکردن تو دهنش..مهنازم فقط داشت حال میکرد و آه و اوه میکرد..
بعد از همه ی اینکارا 3تایی پاشدن و به مهناز گفتن که بلندشو که میخوایم بگاییمت..
مهنازم از خدا خواسته بلند شد و هرچی که اونا میگفتن گوش میداد.
مهنازو خوابوندن روی مبل و پاهاشو بلند کردنو شروع کردن تو کس مهناز تلمبه زدن اول حمید بعد محمد و بعدشم رضا کیرشونو کردن تو کسه مهناز و تلمبه میزدن مهناز دیگه از خود بی خود شده بود و چشاشو بسته بود و فقط داشت حال میکرد.
بعد مهنازو بلندش کردن به حالت سگی گذاشتنشو از پشت تند تند توی کسش تلمبه میزدن..حمید میکرد توی کسش محمدم از جلو کیرشو میکرد تو دهن مهناز و تند تند عقب و جلو میکرد.رضا هم با پستونای مهناز داشت حال میکرد اونارو میخورد و گاز میگرفت.
دیگه مهناز داشت از حال زیاد داد میزد همش میگفت محکمتر بکن کسمو محکمتررررررر
جوووووووووووووووووووون کوسمو جرررررررررررررررررررررررررر بدین قربونه کیرای کلفتتون بشم..بعد همین جوری که میکردن جاهاشونو عوض میکردن.تا اینکه بلند شدن رضا رفت یه بالش اورد گذاشت زیر کونو کمر مهناز مهناز که همین جوریش کونش گنده بود این بالشم که گذاشت زیرش قشنشگ مهناز قمبل قمبلی شده بود بعد که کونشو قشنگ دادن بالا تازه فهمیدم که قراره مهنازو از کون بکونن بعدش رضا گفت جنده خانم آماده ای برا گاییده شدن..مهنازم گفت این کونو کسه من ماله شماست هر کاری دوست دارید باهاش بکنید..بعدش حمید یه تف اداخت دمه سوراخ کون مهناز بعدش شروع کرد با انگشت تو کون مهناز کردن..مهنازم داشت آروم آروم حال میکرد.
 
بعده دو سه دقیقه حمید کیرشو گذاشت دمه سوراخه مهناز بعد شروع کرد به کردن. آروم آروم داشت میکرد تو که صدایه ناله های مهنازم داشت بلند میشد.حمید بعد از اینکه کیرش تو کون مهناز جاشو باز کرده بود شروع کرد به تلمبه زدن..رضا هم جلوی مهناز نشسته بود و مهناز داشت برا رضا ساک میزد.محمد هم داشت با سینه و کوس مهناز بازی میکرد.منم همچنان که با کیرم ور میرفتم داشتم دادان خواهرمو نگاه میکردم.بعد از چند دقیقه کردن حمید جاشو با محمد عوض کرد.اینبار محمد داشت تو کون مهناز تلمبه میزد.مهنازم دیگه ناله های آرومش تبدیل به آه و اوهو حال کردن شده بود.چند دقیقه که گذشت رضا گفت برید کنار که من اومدم مهنازو بگام.
 
مهناز مثه اینکه قبلنم به رضا کون داده بود چون یکمی ترسید و به رضا گفت فقط آرو بزار تو کونم.رضا هم گفت نترس بابا.یه جوری میکنمت که اصلا یادت نره.بعد ش رضا با کیره کلفتش خوابید رو مهناز.با اینکه سوراخ مهناز یکم باز مونده بود ولی بازم کیر رضا راحت نمیرفت تو.رضا دوباره یه تف انداخت در سوراخ کون مهناز بعد کیرشو گذاشت دمه سوراخ اول یه ذره بازی بازی کرد بعدش یه دفعه با یه فشار محکم نصفه کیرشو کرد توی کون گنده مهناز مهناز اول نفسش بند اومد اما بعدش اگه جلو دهنشو نمیگرفتن کل محله خبر دار میشدن..رضا با این که نصفه کیرش تو کونه مهناز بود ولی آروم آروم شروع کرد به تلمبه زدن. مهنازم فقط داشت ناله میکرد.بعد رضا آروم آروم کیرشو بیشتر میکرد تو کون مهناز و سرعت تلمبه زدنشو بیشتر کرد.تا جایی که همه کیر کلفته رضا تو کون گنده آبجی مهنازم جا شد و فقط تخماش بیرون مونده بود..همین جوری که رضا تند تند تلمبه میزد مهنازم همش ناله میکرد و میگفت آیییییییییییییییییییییییییییی رضا تو رو خدا یواشتر جر خوردم دارم میمیرم از درد.
 
حمیدم داشت کسه مهنازو تند تند میمالید.انقد مالید که صدای آه و اوه مهناز دوباره بلند شد تا جایی که به ارگاسم رسید و آبش اومد.رضا هم بلند شد و گفت بریم سراغ اصل داستان.سوراخ کونه مهنازم هم همون جوری باز مونده بود.
اونا مهنازو بلند کردن.مهناز دوباره جلوشون زانو زد و شروع کرد به ساک زدن کیراشون.
مهناز با اینکه یه بار ارگاسم شده بود ولی دوباره حشرش زد بالا و شروع کرد با ولع خوردن کیراشون.یه چند دقیقه که مهناز دوباره قشنگ کیر و تخماشونو خورد رضا خوابید کف زمین و کیر گنده و کلفتش گرفت تو دستش.بعد به مهناز گفت که با کس قلمبت بیا بشین رو کیرم.مهناز هم بلند شد و سریع رفت رو کیره کلفته رضا نشست.رضا آروم آروم چند تا تلمبه زد تا کیرش تو کس قلمبه مهناز جا باز کرد.بعدشم شروع به کردن کرد مهنازم دوباره دادش رفته بود هوا همش میگفت:بزن بزن محکمتر بزن .میخوام جررررررررررررم بدی میخوام با اون کیر کلفتت جرم بدی.جووووووووووون از این به بعد شوهرای من شمایید هر وقت کس و کون خواستید بیایید پیشه خودم.بعد از چند دقیقه تلمبه زدن رضا آبجی مهنازمو قشنگ خوابوند روی خودش بعد حمید رفت پشت مهناز و کیرشو گذاشت دم سوراخ گشاد شده مهناز.بعد شروع کرد به تلمبه زدن الان همزمان رضا داشت میکرد تو کس مهناز حمیدم میکرد تو کونش و محمدم میکرد تو دهنش.و تند تند تلمبه میزدن و مهنازم دوباره آه و اوهش رفته بود هوا.بعد از چند دقیقه یه صحنه عجیب اتفاق افتاد.محمدم اومد پشته مهناز نشست زمین.
 
بعدش حمید که داشت تو کونه گنده و گشاده مهناز تلمبه میزد کیرشو در آورد و گذاشت بغل کیر کلفته رضا تو کسه مهناز.البته اول جا نمیشد ولی یه خورده که عقب جلو کردن بالاخره یه خورده از کیره رضا و حمید با هم تو کس مهناز جاشد.محمد هم که پشته مهناز نشسته بود کیرشو تا دسته کرد تو کون مهناز.و 3تایی شروع کردن به تلمبه زدن و گاییدن مهناز.مهنازم که مثله اینکه خیلی فشارو داشت تحمل میکرد دوباره دادش رفت هوا..تا جایی که اه و نالش تبدیل به گریه و التماس شده بود.همش با ناله و گریه و التماس میگفت تورو خدا یواشتر جررررررررررررررررررررررر خوردم دارم میمیرم.اههههههههههههه یواششششششششششششش پاره شدم منو گاییدین..مهناز که اینارو میگفت و التماس میکرد اونا هم حشری میشدن و محکمتر تلمبه میزدن..دیگه قشنگ 3تا کیرا تا خایه داشتن مهنازو میگاییدن..منم اونجا برا بار دوم آبم اومد آخه خیلی صحنه جالبو تحریک کننده ای بود..دیدن اینکه 3تا کیر کلفت خوابیدن رو آبجی مهناز و دارن همزمان اونو میگائنو جر میدن و اونم زیر 3تا کیر داره اه و ناله میکنه..بعد از چند دقیقه گریه مهنازم بند اومده بود و تقریبا داشت حال میکرد..بعدش حمید کیرشو از تو کوس مهناز در آورد و گذاشت تو دهن مهناز تا براش ساک بزنه.بعد دو سه دقیقه که مهناز برا حمید کیرو خایشو ساک زد حمید گفت آبم داره میاد مهنازم گفت همشو بریز تو دهنم.که خیلی تشنمه.بعده چند لحظه که حمید داشت تو دهن مهناز تلمبه میزد یه دفعه کیرشو تو دهنه مهناز نگه داشت و همه آبشو ریخت تو دهنه مهناز.مهنازم همشو قورت داد..بعد رضا و محمد که داشتن تو کسو کون جر خورده مهناز تلمبه میزدن گفتن آبه ما هم داره میاد.مهنازم گفت بریزید تو کوسو کونم.پرم کنید از آبتون.دلم میخواد ازتون حامله شم..که آبه محمد اومد و همشو تو کونه گنده و گشاد مهناز خالی کرد.بعد همین جوری که رضا داشت تلمبه میزد مهناز گفت بزن تندتر بزن.معلوم بود که داره اونم ارگسم میشه.که بعد چند لحظه مهناز ارگاسم شد و بعدشم رضا تموم آبشو تو کسه مهناز خالی کرد.و از کسو کون مهناز آب منی بود که سرازیر میشد.
 
بعد چند لحظه همونجا افتادن و رضا و حمیدو محمد رفتن مهناز موندو یه کسو کونه گشاد و جر خورده که همین جوری باز مونده بود.بعد چند دقیقه هم مهناز بلند شد تا خودشو درست و راستی کنه که بیاد پیشه ما برا گردش و تفریح..
البته اینم بگم که جوری مهنازو گاییدنو جر دادن که تا چند روز گشاد گشاد راه میرفت و به زور خودشو تو خونه و جلوی فامیا جمع و جور میکرد.
فقط ببخشید اگه یه ذره زیاد شد یا اگه بد نوشتم…
دوستان لطفا نظر بدین تا بقیه ماجراهاشم بنویسم….
ممنون از همتون….
نوشته: محمدرضا

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

10 دیدگاه دربارهٔ «خواهر جنده ی حشریم و پسرای همسایه»

  1. اين شماره منه اگه خواستي خواهرتو بگابدم بهم اس بده 09174533310 چنان برات بكنمش كيف كني

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا