حسرت

طبق روال سابق از خواب بیدار شدم بی حوصله به سمت دستشویی مامانم: سلام صبح بخیر :سلام و رفتم دست شویی به دست صورتم اب زدم صبحونه خوردم رفتم پایه کامپیوتر تو فیسبوک بودم که رفیقم زنگ زد : سلام اون گوشی بی صاحابو روشن کن کیانا دهنمو سرویس کرد خدافظ . با بی میلی روشن کردم پیام های عاشقانه ازش اومده بود محلش نذاشتم تا زنگ زد :سلام عشقم خواب بودی : اره کار داری؟ : خواستم حالتو بپرسم . : حالم خوبه اینقدر رو اعصاب من راه نرو و تلفنو قطع کردم دلم پیش مژگان بود کیانا میدونست مژگانو دوست دارم ولی سعی میکرد خودشو بهم تحمیل کنه تا بعد ظهر وقت گذروندم با میثم رفتیم بیرون تو خیابون کیانا بهم زنگ زد گفت منو مژگان تو فلان خیابون نزدیک خونتونیم اگه دوست داری بیا از خدا خواسته به هوای مژگان رفتم ولی نبود کیانا میگفت کار پیش اومد رفت با اعصاب خورد ی ساعتی سه تای قدم زدیم میثم با کیانا رفتد سمت خونشون خونه ما نزدیک بود رفتم خونه ی دوش اب سرد. زنگ زدم به مژگان دیدم با بغض سلام کرد تا گفتم چی شده به هق هق افتاد گفت کیانا بهم زنگ زده کلی فوش داده میگه از عشقم فاصله بگیر … من تا اینو شنیدم اعصابم بهم ریخت زنگ به کیانا زدم هر چی از دهنم در اومد بهش گفتم .
*********
کم کم رابطم با کیانا خوب میشد حس بد نسبت بهش نداشتم ولی اون فکر میکرد من معشوقشم یروز بهم زنگ زد گفت منو سیامک چند تا از دوستام بره مژگان میخوایم تولد بگیریم بیا تا سورپرایز شه . منم که از قبل کادو گرفته بودم ساعت 8 شب اونجا بودم زنگ زدم در باز شد داخل شدم کیانا با ی تاپ ابی نفتی از زیرش یقهاسکی سفید ساپورت رنگی اجق وجق با ارایش خوب و ملایم سلام : سلام خانوم خانوما خوشتیپ کردی فکر کنم زود رسیدم نه؟ : نه بقیه دیر کردن بیا تو . نشستم رو مبل تو پذیرایی و از تخمه های رویه میز بر داشتم خوردم البته با فاصله و تعارف خودش نشسته بود روبه رو م از اتفاقات حرف میزد یم گفتم کسی نمیاد گفت چرا الان میان بعد سریع رفت تو اشپز خونه برگشت اینبار کنار مبل ی نفره من نشست دستم رو روو دسته مبل گذاشته بودم با اون دستم از خودم پذیرای میکردم دیدم دستش اومد رو دستم حس خاصی نداشتم ولی بعد ی مدت دستمو فشار میداد اعصابم خورد شد ساعت9 بود ولی هنوز ی نفرم نیومده بود این رفتاراش منو مشکوکم کرد پاشدم با عصبانیت به سمت درب خروج برم که کیانا دستمو کشید خودشو چسبوند بهم لبمو خرد محکم زدم زیر گوشش با ی لحن بدی گفت خیلی کثیفی من دوست دارم منم تا اومدم یکی دیگه بزنم دیدم مژگان از اتاق امد بیرون کیانا میخندید مژگان از شوق گریه میکرد پرید تو بقلم گفت این اعتمادی که بهم هدیه کردی از 100 تا کادو بهتر بود
 
پیشونیشو بوسیدم از کیانا بابت سیلی عذرخواهی کردم بعدش با تمام معرفتش رفت تا ما تنها باشیم من که از هیجان شهوتم هم زده بود بالا بدم نمیومد تجربه کنم اولین بارم بود دست مژگانو گرفتم بوسیدم و رویه کاناپه نشوندمش خودمم کنارش با دست چپ دستشو میمالیدم و با دست دیگه انداخته بودم پشت گردنش موهای بلندشو بازی میدادم تو گوشش حرفایه عاشقانه میزدم و بوسه های ریز میکردم التم به سختی خودشو به بیرون شلوار جین فشار میداد و باعث توجه مژگان شد اروم دستم رو بردم سمت چپ صورتشو کشیدمش سمت خودم یه بوسه از لبای اتشیش کردم هیچی نمیگفت قربون صدقش میکرم بوس لب های تند تند از صورتش میکردم اروم دستمو بالای ممه هاش رویه سینش گذاشتم به شدت قلبش میزد سر دادم زیر تاپ بنفشش و زیر سوتین دستمو گرفت تو چشام نگاه کرد گفت تو اینو میخوای؟ سرمو بردمو زیر گوشش اروم گفتم اگه تو بخوای تو چشاش نگاه کردم دستشو برداشت گفت احتیاط کن امیر سرمو به علامت تایید تکون دادم ی بوسهی ریز از رو دستش کردمو شرو کردم به مالیدنه سینش تاپشو در اوردم اولین بارم بود سوتین در میاوردم از جلو باز میشد با خنده ازش کمک خواست یکم بهم خندید پستوناش خیبلی بیرنگ بود سرشون و کوچولو و سفت تو دهنم میکشو میزدم ی لیس محکم از پستوناش تا نافش کشیدم و رفتم سرا غ شلوارش
 
به مسخره گفت بلدی باز کنی جواب ندادن شلوار جینشو کشیدم پایین بعد کسشو بو کردم بوش خوب که یجوری بود بدم نیومد ولی خوشمم نیومد شورتشو با ولع کشیدم پایین نگاه کردم مو کم داشت و بور بود فقط لیس میزدم اهو ناله امونشو بریده بود یدفعه یه تکونی خورد یه اههه بلند پاهاشو که باز کرده بود بست و فقط نفس میزد ی 2 مین بی حال بود گفت تو چرا لباس تنته به طنز گفتم بیا در شون بیار بینم بلدی اومد جولو پیراهنمو با دقت در اورد وبعدشم رکابی رو دکمه های شلوارم به سختی باز میشد التم شق شق بود شلوارمو تا زانو کشید پایین و شرتمو خیلی سریع تر همین توری داشت نگاه میکرد دست میزد بررسی میکرد گفتم تست نمیکنی گفت اخه خیسه گفتم چون بار اولمه مقداری اب شهوت پس دادم با اکراه مک زد دیدم خوشش نمیاد بیخیل شدم گفتم از پشت؟ گفت درد داره ها گفتم ولش کن میزارم لای پات برش گردوندم گذاشتم بعد یه گدت گفت بزار وولی یواش گفتم کرم داری رفت آز کیفش اورد زدم به کیرم اروم کردم داخل دردش گرفته بو صورتشو زیر کوسن مبل قایم کرده بود کوسنو برداشتمدیدم گریه میکنه باخودم گفتم من که همون اول ابم آمد چرا عشقمو اذیت کنم درش اوردمو کمی قربون صدقش رفتم ازش عذر خواهی کردم تا صبح تو بقل هم خوابیدیم صبح اون رفته بود حموم منو بیدار کید حوله داد گفت دوش بگیر تا صبونه حاضر کنم وو کیانا هم الان میاد رفتم حمام کردم اومدم کادومو دادم بهش تا ی بوس کردم کیانا زنگ در خونه روو زد….
پایان
 
نوشته: ghost..

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا