اولین تجربه mfm من

سلام.رویا سکسی هستم وبعد ازیه چند روزی غیبت با یه خاطره جذاب دیگه برگشتم.این داستان به نوعی ادامه خاطرات گذشته منه که دوستانی که درخاطرات قبلی باهام همراه بودن درجریان هستن.بعد ازسکس اون روز من وروژان با منصور( پدر روژان ) رفاقت وصمیمیت من ومنصور بیشتر شد ویکی دوبار دیگه با هم سکس داشتیم البته دراون سکس ها روژان همراهمون نبود ومن ازاین وضع راضی بودم.همچنان به فکر انجام یک ضربدری تر وتمیز بودم وبرای این کار باید منصور رو آماده می کردم.ازجانب خودم ورضا خیالم راحت بود.سمیرا رو رهم که مطمئن بودم قبول می کنه وفقط این وسط منصور بود که مطمئنا راضی کردنش کار سختی نبود.برای این کار باید ابتدا کاری می کردم که روی رضا ومنصور به هم بیشتر باز بشه وبیشتر با هم صمیمی بشن.صمیمی شدن اونا می تونست خیلی بهم کمک کنه.برای اینکه اونها رو نسبت به هم نزدیک کنم تصمیم گرفتم که همزمان با هردوشون سکس کنم اونم بدون حضور سمیرا یا حتی روژان.

 

این جوری منصور با رضا بشتر احساس راحتی می کرد ورضا می تونست راجع به ضربدری باهاش صحبت کنه.واسه این کار یه برنامه ریزی درست انجام دادم وقرار شد یه روز منصور رو به خونه خودم بکشونم واونجا باهاش سکس کنم ودرحین سکس رضا هم به جمعمون اضافه بشه.با رضا هماهنگ کرده بودم واون کاملا آماده بود.خلاصه روز موعود فرا رسید ومنصور به خونه من اومد.به محض ورودش همدیگرو بغل کردیم ولب هامون توی هم رفت.از اون جمله مردایی بود که درسکس همتا نداشت.خیلی با احساس لبم رو می مکید وبدنم رو میمالید.با هم وارد اتاق خواب شدیم ومنصور منو روی تخت خوابوند وخودش یکی یکی لباس هام رو ازتنم خارج کرد.وقتی بدن لختم رو دید مثل وحشی ها به جونم افتاد ومشغول بوسیدن تمام بدنم شد.لبم رو می مکید ونوک سینه هام رو می خورد.منم اوم اوم می کردم ومنصور هم شهوتی تر میشد.خیلی زود لباس هاش رو ازتنش درآورد وروی من به حالت 69 قرار گرفت.من کیرش رو توی دهنم گذاشتم واونم مشغول لیسیدن کسم ومکیدن چوچوله ام شد.منم سر کیرش رو لیس میزدم اونو کاملا توی دهنم قرارمی دادم.آب اولیه کیرش خارج شده بود وتوی دهنم می ریخت ومن بی توجه بهش داشتم کیرش رو براش می خوردم.اونم همچنان داشت کسم رو لیس میزد.

 

لحظاتی بعد ازروی من بلند شد وبین پاهام قرار گرفت.من پاهامو ازهم باز کردم وبالا دادم ومنصور هم کیرش رو با یک فشار تماما وارد کسم کرد ومن ازفرط لذت آههههههه کشیدم.منصور مرتب جووووونننن می گفت وقربون صدقه ام می رفت.تلمبه زدن هاش توی کسم شروع شده بودوصدای شالاپ وشلوپ حاصل ازگاییده شدنم با صدای آه وناله های ریز وشهوتی من قاطی شده بود.منصور هم همون جور که کسم رو می گایید با دستاش سینه هام رو می مالید ومنم دیگه ازخود بی خود شده بودم.کسم خیس شده بود وحرکت کیرش درکسم روان تر صورت می گرفت.خیلی زود کیرش رو ازکسم بیرون کشید وبا سوراخ کونم تنظیم کرد ودریک حرکت ناگهانی کیرش رو وارد کونم کرد.من وکونم حسابی غافلگیر شده بودیم ودرد درتمام وجودم پیچیده بود.آخخخخ بلندی گفتم وچشمام ناخودآگاه بسته شد.منصور کیرش رو ابتدا آرام وسپس سریع ومحکم درکونم به حرکت دراورد وتلمبه های وحشتناکش کیرش رو تا انتهای مقعدم می رسوند ومن احساسی ما بین درد ولذت رو تجربه می کردم.منصور پاهام رو کاملا ازهم باز کرده بود وداشت با قدرت کونم رو می گایید ومنم دیگه داشتم لذت می بردم اما خیلی زود این لذت ازبین رفت وداخل کونم داغ شد وفهمیدم که منصور آبش رو توی کونم خالی کرده وارضا شده.منصور بی حال روی تخت درکنارم ولو شد واین درست همون زمانی بود که باید رضا وارد بازی میشد.در اتاق باز شد ورضا لخت وارد اتاق شد.منصورازشدت تعجب چشماش گرد شده بود واون چه رو که میدید باور نمی کرد.رضا بهمون نزدیک شد ودرمقابل چشمان بهت زده منصور کیرش رو توی دهنم فرو کرد ومنم مثل جنده ها مشغول خوردن کیر برادرم شدم.

 

منصور مسخ شده بود واصلا چیزایی رو که می دید با ورش نمیشد.خوب که کیر برادرم رو ساک زدم رضا بین پاهام قرار گرفت وکیرش رو وارد کسم کرد ومن آههههه کشیدم.منصور انگار تازه به خودش اومده بود چرا که دستش رو به کیربی حال وخوابیده اش کشید ومشغول مالیدنش شد.من ورضا هم بی توجه به حضورمنصوربه سکسمون ادامه می دادیم.رضا پاهام رو روی شانه هاش انداخته بود ومحکم توی کسم تلمبه میزد وبا دست سینه هام رو می مالید.منم فقط آه وناله می کردم وصدای ناله های شهوتیم هرلحظه بلند تر میشد.منصور هم دوباره کیرش رو بیدار کرده بود وبه نظربرای حمله مجدد به کس وکون من آماده شده بود.رضا کیرش رو ازکسم دراورد وجای خودش رو به منصور داد.منصور دوباره مشغول گاییدن کسم شد ورضا هم کیرش رو وارد دهنم کرد.ازسکس با دوتا کیری که توی دهن وکسم قرار داشتن بی نهایت لذت می بردم.رضا سرم رو گرفته بود ومحکم توی دهنم تلمبه میزد ومنصور هم با حداکثر قدرت وتوانش داشت کسم رو می گایید.

 

حتما پیش خودش می گفت وقتی برادره به خواهرش رحم نمی کنه وداره این جوری خواهرشو میگاد چرا من نباید خواهرشو بگام؟منصور همون جوری که کیرش رو کسم عقب وجلو می کرد رو به رضا کرد وگفت:خواهرتو گاییدم من.این جنده عجب کس وکونی داره.رضا هم همین جوری که دهنم رو می گایید گفت:نوش جونت منصور جون.تا می تونی بگا این جنده رو.به کس وکونش رحم نکن.منصور:چه حسی داری ازاینکه دارم خواهرتو جلوی چشمت میگام؟رضا:دارم حال می کنم.این جنده مال خودته هرجور دوست داری باهاش حال کن.منمبرای لحظه ای کیر رضا رو ازدهنم دراوردم وگفتم:آره عزیزای من.تا می تونین منو بکنین.من جنده شما هستم ودلم میخواد زیر کیرتون جر بخورم.منصور یه ای جوووونننن گفت وبا قدرت مشغول گاییدن کسم شد.منم گفتم:جای سمیرا این جا خیلی خالیه .منصور جان دوست داری سمیرا زیر داداشم بخوابه وبهش کس بده؟منصور هم که حسابی حشری بود گفت:آره.دوست دارم همون جوری که من دارم خواهرشو میگام اونم زنمو بگاد.زن منم یه جنده است مثل تو.شما دو تا جفتتون جنده وکونی هستین وباید کس وکونتون گاییده بشه.

 

آخ که چقدر ازشنیدن این حرفا داشتم لذت می بردم.رضا:آخ جووووننننن.زنتو گاییدم.کیرم تو کس وکون سمیرا.منصور:آخخخخ منم خواهرتوگاییدم.رضا:منصور جان جات خالی بود اون روزی که من توی همین خونه زنتو گاییدم وکس وکونشو فتح کردم.منصور که فکر می کرد رضا داره شوخی می کنه گفت:نه بابا.جدی جدی زن ما رو گاییدی؟رضا:فکر کردی اگه نگاییده بودمش میذاشتم الان خواهرم بهت کس بده.منصور یه کمی اخماش توی هم رفت وگفت:زن منوگاییدی؟یه خواهری ازت بگام که توی کتابا بنویسن.این حرفو زد وبا قدرت بیشتری توی کسم تلمبه زد.من دیگه داشتم توی آسمونا سیر می کردم.یه جیغ کشیدم وبه ارگاسم رسیدم.این بار رضا روی تخت دراز کشید وازمن خواست تا ازروبه رو روش دراز بکشم تا منصور هم بتونه ازپشت روی من سوار بشه.روی کیر رضا سوار شدم وکیرش رو تا انتهای کسم هدایت کردم.منصور هم پشت سرم قرار گرفت وکیرش رو با یک فشار محکم وارد کونم کرد که من دادم به آسمان رفت.برای اولین بار بود که هردو سوراخم با دو تا کیر گاییده میشد.

 

هر دو به صورت همزمان ومنظم تلمبه زدن هاشون رو شروع کردن وهر یک با هر حرکت کیرشون رو تا انتهای سوراخی که دراختیارشون بود می رسوندن.منم دیگه دراوج لذت وهوس بودم.توی فانتزی های سکسیم همین یک مورد رو کم داشتم که به نظر داشتم به پرونده افتخاراتم اضافه اش می کردم.من همون جور که ازد. سوراخ گاییده میشدم مشغول لب دادن با رضا شدم ومنصور هم ازپشت قاچ های کونم رو ازهم باز کرده بود ومحکم توی کونم تلمبه میزد.قرار براین شده بود که هرکدومشون توی همون سوراخی که درحال گاییدنش هستن خودشون رو خالی کنن.هرسه حسابی خیس عرق بودیم وبی نهایت درحال لذت بردن بودیم.صدای اه وناله های ما هرلحظه بلند تر میشد.اول ازهمه رضا ارضا شد وبا آه وناله های فراوان آبش رو توی کسم خالی کرد وبلافاصله بعد ازاون منم دوباره به ارگاسم رسیدم.منصور هم دوسه دقیقه بعد تلمبه زد واونم درنهایت آبش رو توی کونم خالی کرد .سکس جذاب وسه نفره من ومنصور ورضا به پایان رسیده بودم ومن یک گام دیگه به انجام یک سکس 5 نفره با هم نزدیک شده بودم. امیدوارم ازاین خاطره خوشتون اومده باشه.جاداره این جا ازدوستانی که با نظرات دلگرم کنندشون منو درنوشتن خاطراتم تشویق کردن تشکر کنم.لطفا نظراتون راجع به این خاطره رو هم بهم بگین تا منم با خاطرات دیگه برای شما عزیزان برگردم.

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا