از سمیرا نمی شد گذشت

فرزاد 25 ساله از بندر عباس هستم
از اونجایی که خوشبختانه همیشه خونه خالیم به راهه به واسطه شغل خونواده و خانواده بندر نیستن و معمولا آخر هفته ها میان پیشم مطابق معمول رفتم تمرین و 6 عصر برگشتم با کلی خستگی به واسطه فشار تمرین اون روز خونه .آخه فوتبالستم مثلا .دوش که گرفتم دیدم که مریم جونم بارها زنگ زده زنگ زدم با کلی خوش حالی گفت فرزاد از مسئول خوابگاهمون تا 11 اجازه گرفتم بیرون باشم به بهونه تولد دوستم بیام پیشت منم که کلی خسته بودم اما نمیتونستم شرایطی که واسه سکس فراهم شده رو پس بزنم گفتم آره عزیزم اما شام با تو. خوابگاشون کوچه روبرویمونه مریم رو هم به خاطر حق همسایگی به دست آورده بودم.خلاصه اومد خونه جفتمون تشنه سکس بودیم آخه من اردو بودمو بازی داشتم تقریبان 5 روز بود سکس نداشتیم خدایش واسه من مدت زیادیه اونم با داشتن مریم که هم خوش اندام بود هم فوق العاده حشری خیلی خوشگل نبود اما نسباتا خوب بود فیس بچگونه ای داشت منم که از قبل خودمو آماده کرده بودم که مثل همیشه طوفانی سکس کنیم بلا فاصله بردمش رو تختمو شروع کردم به سکس مثل همیشه
 
کیرمو خورد تا ارضا شم آخه جوری میخوره که نمخوام برم سراغ کردنش وساک زدنشو ترجیح میدم بعد از اینک ارضا شدم باز سکس کردیم از کون کردمش که خیلی حال کردیم جفتمون بعد دیگه وقت نداشتیم و رفت شامم واسم درست نکرد.خیلی دوسم داشت بخدا هر کاری واسم میکردو نه نمیگفت و روزای خوبی داشتیم منم باهاش راحت بودمو کمبودی نداشتم با بودنش تا اینکه واسه بیرون اومدنای زیادشو آرایشو حجابش گفتن باید بگی خانوادت بیان طفلی تازه 19 سالش بودو از ترس اخراج از خوابگاه گریه میکردو قرار شد خواهر بزرگش سمیرا که 28 سالش بود از شیراز بیاد.منم خونه خالی داشتمو مریم رو هم که خوابگاه راه نمیدادن پس با هم فردا شبش رفتیم فرودگاه دنبال سمیرا جون هرچند عکسشو بارها دیده بودم و تلفنی زیاد حرف زده بودیم اما به نظرم یه آدم دیگه بود اصلا شبیه مریم نبود با اینکه مریم خوب بود اما تو فرودگاه با خودم گفتم واااای عجب چیزیه. زیبایه اندام و قیافش در حدی بود که در مقام مقایسه سمیرا و مریم تو دلم گفتم مامانه سمیرارو زائیده اما مریمو ریده
 
شامو رفتیم بیرون بعد رفتیم خونه ی ما به سمیرا میگم آخه چجوری با این تیپ میخوای وساطت مریمو کنی که گفت مجهزمو با خودم مقنعه و… آوردم کلی شوخی کردیم کلی خندیدیمو سعی کردم حسابی خودمو پیش سمیرا عزیز کنم و از من بیشتر از قبل خوشش اومد جوری با هم شوخی میکردیم که مریم طفلی داشت بهش بر میخورد اما دست خودم نبود حسابی چشمو گرفته بود هرچند مریمو خیلی دوس داشتم.خلاصه شبو با کلی آرزوی سکس با سمیرا صبح کردمو دیدم اون دوتا بیدارن سمیرا حموم بود مریم طفلی هم آماده بود که بریم دانشگاشون و کلی استرس داشت.سمیرا که دیگه آماده شده بود وقتی از اتاق اومد بیرون منو محو تیپش کرد وای مثلا تریپه خانومی زده بود بخدا از قبل جیگر تر بود با اون موهای بلوندش.خلاصه رفتیم در دانشگاشون اونا رفتن تو منم بیرون منتظر که چند دقیقه بعد سمیرا اومد تو ماشینو گفت بریم حل شد گفتم کجا گفت برو بازار یکم خرید کنم منم که حتی دوس داشتم باهاش پا به پا راه برم گفتم ایول بریم تو مسیر نا خوداگاه دستشو گرفتم اونم چیزی نگفت منم جسارتم گل کردو فکری که از دیشب تو ذهنم بودو به زبون آوردم گفتم چند وقته سکس نداشتی سمیرا خندید گفت چیییییی باز تکرار کردم دید پرو تر از این حرفام گفت 3شب پیش با دوست پسرم منم گفتم خوش به حالت من که خیلی وقته آخه مریم که خوابگاهه منم همش تمرینم تازه چون دختره خوب ارضا نمیشم و دارم رنج میکشم{با وجود اینکه مریم بارها گفته بود از جلو بکن اصلا مشکل ندارم اما بخدا دلم نیومد}
 
اونم گفت آخی چقد تو خوبی منم از فرصت استفاده کردمو گفتم سمیرا الان هوا گرمه بریم خونه شب میایم خرید اونم قبول کرد.تو راهه خونه داشتم بال در میاوردم هر لحظه خوبیای مریم میومد تو ذهنم اما نمیخواستم سمیرارو از دست بدم تا اینکه رفتیم خونه رو تختم نشستیم من واقعا روم نمیشد کاری کنمو همش تو چشاش نگاه میکردم آخه باورم نمیشد که تا دقایقی دیگه میکنمش تا اینکه سمیرا بوسم کردو گفت چته منم یخم آب شدو شروع کردم به خوردنه لباش همینطور که لباشو میخوردم روبروی هم خوابیدیمو سرشو گذاشت رو بازوی چپم منم زبونمو کردم تا ته تو دهنش که خیلی حال کردو محکم چسبیدیم به هم در همین حال دکمه های مانتوشو داشتم باز میکردمو درش اوردم همیشه یادمه یه تاپه سبز داشت که کلی حشریم کرده بود اون لحظه درش آوردم ازش خواستم کمک کنه شلوارشو در بیارم بعدش سوتینشو از رو شونهاش در آوردمو محو بدنش شدم
 
پوستش مثل صورتش سبزه بود جای خطهای سوتینش سفید بود دیگه طاقت نداشتم سینهاش گرد بود با دستام حسابی مالوندمشون اما نخوردم تا حشری ترش کنم سوتینشو باز کردم دوباره لباشو خوردم گردنشو حسابی با زبونم خیس کردم سمیرا داشت ناله میکرد اما بازم باورم نمیشد دارم میکنمش بازوهاشو لیس زدم با زبونم پهلوهاشو لیس میزدم دیگه داشت جیق میزد اومدم سینهاشو خوردم کیرم داشت میشکست با دیدن حالشو چشاش که خمار شده بود داشتم حال میکردم هی میگفت فرزاد بسه دیگه طاقت ندارم کیرتو بکن تو کسم منم که دوس داشتم بیشتر سینه هاشو بخورمو حشری ترش کنم به خوردنه سینه های خوش فورمو قهوه ایش ادمه دادم که تنش لرزیدو هیچی نگفت منو محکم گاز گرفتو ارضا شد منم شکمشو خیس کردم با زبونم به پشت چرخوندمشو کمرشو لیس زدم که دوباره آهی کشیدو جیغش بلند شد چرخوندمشو رونشم خوردم وای جفتمون داغ بودیمو مست مست وقتی داشتم رونشو لیس میزدمو خیس میکردم بازوم خورد به کسش فرا تر از تصورتون خیسو داغ بود از رو شرتش با دستام محکم فشار دادمو فقط با التماس ازم میخواست بکنم تو کسش تا دستمو برداشتم محکم گرفتو کرد تو شورتش منم لباسامو در آوردم اما کیرمو گرفت که بکنمش خیلی حالش بد بود ازش خواستم یه حالی به تنم بده و همه جامو خیس کنه اونم تنمو خوردو بعد کیرمو کرد تو دهنش مثل مریم ساک نمیزد اما خوب بود تخمامو با ولع خاصی میخورد دیگه وقتش بود کیرمو بکنم تو کس تپلش که حسابی خیس شده بود. بین پاهامو داشت لیس میزد که صدای من بالا رفته بودو کیرمو که داشت میخورد از شهوت زیاد سرشو محکم فشار دادم که طفلی اوق زد اما از کارم خوشش اومدو خواست سکس خشن کنیم انگار خیلی دوس داشت منم تجربه زیادی نداشتم اما به روم نیاوردمو تو اون حال قبول کردم دیگه جفتمون کردن میخواستیم که من آروم کیرمو گذاشتم رو کسشو بالا پایین کردمو مالیدم رو کسش کیرم داشت آتیش میگرفت خیلی داغ بود داشت اذیت میشد هی میگفت کیرتو بکن تو کیرتو بده بهم یالا من که میخواستم ندمو بیشتر حشریش کنم دیدم گفت بخدا ضعف کردم چرا نمیکنی منو بکن با این کیر کلفتت….
 
که دیگه طاقت نیاوردمو یهو با تمام وجود و با شدت خاص و بی رحمیه تمام کردم تو کسش جوری که اصلا انتظار نداشتو شک شد جیغ بلندی کشیدو منم که قرار بود خشن بکنمش یه سیلی آروم زدم بهش کلا کس خل بودو کلی حال کردو قربون صدقم رفت منم حشری تر باز کردم تا دسته تو کسش و پاهاش که رو شونم بودو لیس میزدمو کلی جیغ میزد بعد از چند دقیقه خسته شدمو خواستم بیاد رو کیرم بشینه منم خوابیدمو وقتی چرخید سمتم که بیاد رو کیرم بشینه باز اندامشو دیدمو سینهاش که گرد بودنو آویزون نبود حشریم کرد در حال نگاه به اندامش و لذت بردن بودم که نشست رو کیرمو آهه بلندی کشیدیم جفتمون خودش داشت بالا پایین مکردو من داشتم لذت میبردم جوری که من داشتم از ضربه هایی که میزد به کیرم اذیت میشدمو داشت آبم میومد که گفتم حیفه سگی نکنمش پس زود جلوشو گرفتمو چرخوندمش به پشت کونشو که دیدم کم مونده بود ارضا شم خواستم بکنم تو کونش نذاشت منم با تمام حرص کردم تو کسش اما از بالا داشتم کونشو میدیدم که از ضربه هایی که با دست زده بودم حسابی سرخ بودو منم آب دهنمو میریختم رو کونش که میرفت سمت سوراخش واااااااااااای ااااااوف عجب حالی داشتم که دوباره ارضا شد که منم بدون توجه به آبی که از کسش میومد چرخوندمشو خوابیدم روشو تند ترو تند تر از قبل میکردم فهمیده بود میخوام ارضا شم هی میگفت فرزاد تند تر زود باش آبتو واسم بریز منم که با حرف زدنش حشری تر شده آبم داشت میومد تا اومدم درش بیارم کمرمو محکم فشار داد که آبمو بریزم تو کس نازش منم آبمو ریختم تو کسش واییییییی بچه ها خیلی خوب بود نا نداشتم از روش بلند شم خودشو کشید عقب کیرمو در آوردو کرد تو دهنشو اصلا انتظار این کارو نداشتم اما آخرین قطره های آبمم خورد.خلاصه عجب سکسی بود جای تک تکتون خالی.
 
معذرت فراوان اگه زیاد شد تازه خیلیاشم نگفتم که رفتیم دنبال مریمو…
مریمو دوس دارم اما سمیرا رو نمیشد رد کرد خداییش
نوشته: فرزاد

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

2 دیدگاه دربارهٔ «از سمیرا نمی شد گذشت»

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا