آشنایی با آرزو

با سلام خدمت دوستان /میخوام براتون از آشناییم با آرزو بگم 5 سال پیش مغازه بودم که یه خانم اومد ومن مات ومبهوتش شدم دست وپامو گم کردم اینقدر خوشگل وجذاب بود که یه فکرایی به سرم زد ولی چون بار اولم بود که میخواستم با یه خانم متاهل دوست بشم واقعا نمیدونستم چیکار کنم واز کجا باید شروع کنم در ضمن یه دختر 1یا2 ساله هم بغلش بودمنم که بوتیک لباس داشتم عمدأ لباس سایز کوچیک دادم بهش وکارت مغازه رو هم بهش دادم وگفتم:خانوم اگه دیدین سایزش مناسب نیس حتما تماس بگیرین چون سایز بزرگتر یه دونه مونده باید اطلاع بدین تا کنار بذارم واسه شما تا فروش نره آرزو خانوم هم با کلی ناز و کرشمه قبول کردنو کلی هم تخفیف دادم و اونم تشکر کرد و رفت /فردا از صبح بیقرارمنتظر تلفن بودم تا اینکه نزدیکای ظهر تلفن زنگ زد و با برداشتن گوشی فهمیدم که خود خانومه خیلی خوشحال شدم بعد از ظهر که برای تعویض اومد پس از کلی خجالت ووراجی که یه جورایی منظورمو بهش بفهمونم بلاخره جرات پیدا کردمو شماره همرامو پشت کارت مغازه نوشتمو بهش دادم  آرزو متعجب شده بود, بهش گفتم اگه خواستی بدونی جنسای جدید کی میرسن میتونی تماس بگیری وبعد خدا حافظی مغازه رو ترک کرد منم خوشحال انگاری یه کوه سنگین از رو دوشم برداشته بودن
 
دیگه همش به آرزو فکر میکردم یه خانوم خوشگل ناز مهربون لباش عین غنچه چشم وآبروش آدمو دیوونه میکرد پوستش سفیده سفید اندام متوسط ومحشرش ولی قد کوتاه بود.چندروزی بود که منتظرش بودم واز اون خبری نبود دلو زدم به دریا رفتم یه کارت تلفن گرفتمو از تلفن همگانی به خونشون زنگ زدم گوشیو برداشت تا خودمو معرفی کردم یه کم عصبانی شدوگفت مزاحم نشو و… بعد چند دقیقه دیدم که داره راه میاد گفت که اگه قول بدی زیادمزاحمم نشی گاهی میام دیدنت و… منم که خوشحال گفتم که عاشقتونم و… قبول کردم هر روز قبل از ظهرها که تنها بود از همگانی بهش زن میزدمو حرف میزدیم دیگه کم کم میومد مغازه و درد دل میکرد واسم از مادر شوهرش و شوهرش شاکی بود بعد چند ماهی احساس کردم که سنگ صبورآرزو شدم .دیگه شماره همراهشو هم داشتم آروم آروم باهاش از سکس و بوس حرف میزدم که زیاد تمایلی نشان نمیداد بعد چند ماه که اومد مغازه روزنه های ویترینو گرفتم و واسه صبح ساعت9 قرار گذاشتم که اطراف مغازه خلوت بود آرزو که اومد من که چند ماه بود از عشقش میمردم دستاشو گرفتمو اوردم پشت ویترین محکم از پشت بغلش کردم خیلی با احساس فشارش میدادم واااای چه باسنی بعد چند دقیقه آروم گردنشو میخوردم و لباشو یه لحظه دیدم چشاشو خمارکرده چقدر تو آین حالت قشنگ میشد کلی ازش لب گرفتم وتوبغلم بود
 
از بیرون که یه صدای کوچولویی میومد عین جن زده ها میپرید دیگه باهام راحت بود و بعد از چندتا سکس تل موقعیت جور شد و خونه خالی شد رفتم دنبالش خیلی میترسید رسیدیم خونه من که از قبل قرص ویاگرا خورده بودم کم کم احساس آمادگی میکردم آخه ضربان قلبم تندتر شده بود /رفتیم اطاق خودم آروم روسری و لباساشو در میاوردم من که اولین بار بدن لخت عشقمو میدیدم خیلی هیجان و کیف داشت بدنش سفبد عین برف دیگه طاقت نداشتم زود لباسامو کندمو شروع کردم لباشو گردنشو سینه هاشو خوردم خیلی حشری بود رو پشت خابوندمشو کلی سینه هاشو خوردم بعد برگشت به پشت و پشت گردنشو کمرشو خوردمو چشم به باسنش افتاد وای که چه ناز بود خیلی خوشگل وگوشتی سفید بی موبود(ازاون موقع به باسن خانوما علاقمند شدم)بعد دیدم از کوسش آب میره میگفت زود باش منم که بیقرار سرکیرم گذاشتم دم کوس سفید وتوپولش آروم فشار که بره تو عجب کس تنگی داشت یه آه کشید و چشاشم که خمارو دلربا/پس از چند بار عقب وجلو کردن شروع کردم به تلمبه زدن وای که چه حالی داشت بعد مدتی گفت میخوام بیام روت منم دراز کشیدم نشت رو کیرم و کلی حال کردیم بهش گفتم بیا سگی اونم قمبل کرد دیگه آبش هم کم میشدو کوسش تنگ تر آومدم پشتش وکردم تو کوسش
 
اینقد این حالت لذتبخش بود که تا اخر تو این وضعیت موندیمو شدید تلمبه میزدمو کونشو دستمالی میکردم دیدم داره ارضا مشه بعدش کنار رفتم تا یه کم بخودش بیاد گفتم پس من چی؟کیرم داشت منفجر میشد/ من که میمردم واسه اون کون نازش ولی روم نمیشدبهش بگم خودش که پیشنهاد داد انگاری دنیا رو بهم داد دلم داشت میلرزید گفتم مگه درد نداره گفت:کم آخه شوهرم هفته ای 1 بار از کون میکنه سریع یه کم کرم مرطوب کننده زدم دور سوراخ کونشو و سر آلتم /سر کیرمو گذاشتم دم کونشو با یهکم فشار لیز خورد وتا نصفه کردم توش داغ داغ بود دیدم داره درد میکشه الکی گفتم میخوای در بیارم گفت نه الان درس میشه وای آروم آروم تا ته کیرمو بردم تو ولی شاید باورتون نشه کوس آرزو خیلی تنگتر از کونش بود /دیوانه وار تلمبه میزدم با دستام کمرشو گرفته بودم محکم عقب و جلو میکردم بعد 6 یا7 دقیقه آبم اومدو همشو ریختم تو کون آرزو جونم …هنوزم که هنوزه بعد 5 سال کوس یا کون به آین باحالی ندیدم. کلا 3سال باهم رابطه داشتیم و اینقد خجالتی بود که بعد یه سال از آشنایمون واسم ساک میزد چه خوب و با ولع وبا احساس ….
 
دوستان لطفا نظر بدین ممنون

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

3 دیدگاه دربارهٔ «آشنایی با آرزو»

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا