خاطرات سکسی مسافرخونه

سلام ب همه ی بچه ها.

 

من سهیل هستم 25 ساله ازشهرهای خوزستان و این داستانی ک میخوام واسه شما بچه های بامعرفت تعریف کنم مال سال 89 توی چله زمستونه .داستان از اونجا شروع شد ک من و یکی از بهترین دوستام ب اسم جواد تصمیم گرفتیم دوتایی باهم بریم مشهد عیادت دایی جواد ک خیلی بامعرفت بود و بامنم خیلی رفیقه . .پسر خاله ام مرتضی میخواست بره تهران ب یکی از آموزشگاه های فنی حرفه ای سر بزنه آخه توی خوزستان آموزشگاه داره و ی کوپه خالی گرفته بود و ب ماهم پیشنهاد داد باهاش تا تهران بریم من و جواد هم دیدیم خیلی خوبه با قطار هم کلی حال میده .دوسه نفره کلی حال میکنیم . سوار قطار ک شدیم ساک هامون رو گذاشتیم رو تخت بالا و خودمون پایین نشستیم یکی از مهماندار های قطار هم باهامون رفیق شد و اومد پیشمون جاتون خالی ی پنج شش ساعتی حکم بازی کردیم موقع خواب ک شد من با خودم پنج ورق ترآمادول 200 آورده بودم ب جواد گفتم مرتضی نفهمه پایه ای ی حالی کنیم اونم قبول کرد و نفری دوتا ترا 200 انداختیم نزدیکای اراک بودیم ک ب جواد گفتم پایه ای قم پیاده شیم ی خورده بگردیم و یکی از دوست دخترام رو ک قمی بود ببینیم بعد بریم جواد هم قبول کرد آقا ما با مرتضی خداحافظی کردیم و ایستگاه قم پیاده شدیم . ی تاکسی گرفتیم تا وسط شهر .

 
پیاده ک شدیم رفتیم ی مسافرخونه تمیز ک خیلی هم شیک نبود .تو قطار ک درست نخوابیده بودیم دوتا دیگه ترا انداختیم بالاو چ خواب خوشکلی خواب خرگوشی نعشه نعشه توپ توپ شدیم .شب ک بلند شدیم هرچی زنگ زدم ب دوست دخترم ریحانه جواب نمیداد از دسترس خارج کرده بود .داشتم دق میکردم این همه راه اومدم اینم جواب نمیده یعنی باید نکرده برم .خیلی حالم گرفته شده بود . شام خوردیم ی دونه دیگه ترا انداختم بالا و دراز کشیدم همش تو فکر اون روزی بودم ک ریحانه واسه عید اومده بود خوزستان عجب کس و کونی داشت اولین بار ک دیدمش دهنم آب افتاده بود .تو پارک زل زده بودم ب کون و کس خوشکلش ک از زیر مانتو قرمز طنازی میکرد بادختر خاله هاش و پسر خاله هاش داشتن بازی میکردن دل و زدم ب دریا و وقتی اومد چیزی بخره از بوفه پارک .

 
بهش شماره دادم اونم سریع گرفت و شب بهم پیام داد سلام بچه خوشکل ریحانه ام مانتو قرمزه صبح تو پارک بهم شماره دادی تو کونم عروسی بود از خوشحالی .از تو فکر اندامش و صورت خوشکلش در نمیومدم خلاصه یکی دو روزی پیام و زنگ و این چیز ها دعوتش کردم کردم رستوران و گفت من اینجا مهمانم نمیتونم بیام باهر ضرب زوری بود راضیش کردم ک با یکی از دختر های فامیل بیاد تا ببینمش منم ب جواد گفتم آماده شو ک ی کوس هم واسه تو جور شد خر شانس . سریع رفتم ارایشگاه و موهام رو کوتاه کردم ی تیپ مشکی خوشکل زدم .چند شاخه گل هم واسش خریدم 206 داداشم رو هم گرفتم با جواد رفتیم دنبالشون . رفتیم رستوران .صحبت و دست تودست هم و کنارهم و بعدشم ک تو ماشین بوس و از این حرف آ. تا این که دو روز بعد بهم گفت سهیلم عزیزم ما پس فردا داریم میریم . خیلی از ازش خواهش کردم ک باید ببینمت و بدون تو نمیتونم زندگی کنم و من عاشقت شدم و یا نرو یا اینکه منم با خودت ببر من طاقت دوریت رو ندارم .راضیش کردم با دختر خاله اش نگار بیاد .از اون طرف هم نگار و جواد هم خیلی باهم رفیق شده بودن. همه چی جور بود واسه ی سکس توپ فقط خونه خالی نداشتیم .

 

با کلی بد بختی آپارتمان یکی از فامیل های جواد رو جور کردیم رفتیم دنبال دخترا . سوارشون کردیم. سر راه ی خورده خوراکی و بستنی خریدم رفتیم سمت آپارتمان. ی نیم ساعتی میشد ک نشسته بودیم حرف میزدیم .جوک میگفتیم شوخی میکردیم کلی ب دخترا خوش گذشته بود خر کیف شده بودن جواد واسشون قلیون هم چاق کرده بود . ب ریحانه گفتم بیا بریم تو اتاق ی هدیه ناقابل دارم . رفتیم تو اتاق. جواد و نگار رو هم تنها گذاشتیم .توی اتاق ی صندلی بیشتر نبود ی ساعت مچی واسه این شاهکس قمی خریده بودم ساعت و ک بهش دادم خوشحال شد و چند تا بوسم کرد منم از موقعیت پیش اومده استفاده کردم نشستم رو صندلی کامپیوتر و بهش گفتم بیا پیشم میخوای بری حداقل یکم بغلت کنم . اونم اومد تو بغلم و روی پام نشست و منم شروع کردم ناز و نوازشش کردن شالش رو درآوردم شروع کردم با دستام لاله گوشش رو نوازش کردن قیافه اش ی جور دیگه شده بود منم لبم رو گذاشتم روی گردنش ب نفس نفس افتاده بود داشتم لاله گوشش رو میمکیدم بای دستم آروم آروم دکمه های مانتوش رو باز میکردم وای چ گردن سفیدی داشت ی تاپ قرمز ناز زیر مانتوش پوشیده بود سوتین هم نبسته بود شروع کردم بادستم ب مالوندن سینه هاش دیگه صدای آخ اوخش در اومده بود فکر نمیکردم اینقدر داغ و وحشری باشه .همون جوری بغلش کردم کردم آوردمش رو زمین ی تشک زیرش پهن کردم مانتو و تاپش رو در آوردم و شروع کردم ب خوردن سینه هاش چ سینه های خوش فرم وسفیدی، داشتم دیوونه میشدم ی ده دقیقه ای سینه هاش رو خوردم و آروم آروم بازبونم اومدم ب سمت نافش…

 

 

وای ک چ بوی خوبی میده معلومه خوب ب خودش رسیده و خودش رو صاف و صوف کرده دکمه های شلوار لی شو باز کردم اروم کشیدم پایین وای شرتش خیس بود از شهوت شرت و شلوارش رو هم درآوردم آخ داشتم دیوونه میشدم ی کس قلنبه سفید با چوچول های صورتی یعنی این مال منه شروع کردم ب لیس زدن هنوز ی دقیقه نمیگذشت از خوردن کسش زبونم رو گذاشتم داخل ش و چرخوندم دیدم لرزید و ارضا شد .از رومیز دستمال کاغذی رو آوردم آب کسش رو تمیز کردم پاهاش رو هفتی باز کردم شروع کردم ب خوردن سوراخ کونش و کسش وای ک چ تمیز و خوش رنگ کیرم از شق درد داشت میترکید انقدر زبونم رو تو سوراخ های کونش و کسش کردم و خوردم ک ی بار دیگه ارضا شد.
حالا دیگه نوبت ریحانه خانم بود ک ی حالی ب کیر خوشکل آقا سهیل بده رو کمر خوابیدم اومد بند شلوار اسلشم رو باز کرد از شهوت شلوار و شرت رو باهم پایین کشید تا کیرم رو دید ی چند ثانیه ای مات و مبهوت بهش نگاه میکرد آخه تعریف از خود نباشه از داردنیا ی کیر کلفت بیست سانتی دارم ک خوش فرم سفید ه هر دختری خوردش عاشقش شده .کیرم رو گذاشت توی دهنش و شروع کرد ب ساک زدن انصافا حرفه ای ساک میزد تخمام رو کامل میکرد تو دهنش ی ده دوازده دقیقه ای ساک میزد اونم چ ساکی داشت آبم میومد ک بهش گفتم دیگه بسه نذاشتم ارضام کنه ترا هم خورده بودم کمرم سفت…

 
دوست داشتم آبم رو تو کون خوشچلش خالی کنم . رو شکم خوابوندمش ی بالشت گذاشتم زیر شکمش دوباره شروع کردم سوراخ کونش رو لیس زدن سوراخش رو روغن زدم اسپری زدم کرم مالیدم آخه دلم نمیومد دردش بگیره و بپره چون یکی دوتا از دوست دخترام پریدن میگفتن کیرت بزرگه دردمون میگیره .آروم کیرم رو نزدیک سوراخش کردم .کیرم رو میمالیدم ب سوراخ کونش یواش یواش فشار دادم سر کیرم رفت تو ولی بیچاره بالشت رو گاز میگرفت از درد منم ی خورده مکث کردم حدود دو سه دقیقه صبر کردم دستام درد گرفته بودن آخه همه وزنم رو انداخته بودم رو دستام آروم آروم کیرم رو رو فشار دادم داخل یکم دردش کم شده بود شروع کروم ب تلمبه زدن بعد از ی ده بار تلمبه زدن دوباره صدای آخ و آوخ ش در اومد انگار داشت لذت میبرد عجب سوراخ تنگی خیلی کونش خوش فرمه تلنبه زدن رو تند تند کردم هر دوتامون صدای آخو اوخمون اتاق رو پر کرده بود خیلی بهم چسبید بعداز ی پنج دقیقه تلنبه زدن آبم اومد همش رو تو کونش خالی کردم . مزه اش زیر زبونمه از شانس گندم جوا نمیده .جواد گفت سهیل کون لقش بیا بزنیم بریم بیرون منم قبول کردم .تیپ زدیم ادکلون کت و شلوار شال گردن درحد لالیگا ب خودمون رسیدیم زدیم بیرون از مسافر خونه رفتیم شلغم خوردیم باقله خیلی چسبید کنار گاری شلغم فروشی ی دختر شمالی با زن داییش داشتن شلغم میخوردن دختر قیافه اش بدک نبود ولی هیکل رو فرمی داشت اما زن داییه هم کم از دختره نداشت جواد گفت بیا خدا روزی رسونه میخواست شماره بده بهش گفتم ول کن شر میشه تو شهر غریبیم بیخیال شو ولی گفت ک کس ب این نازی مگه میشه ازش گذشت خلاصه شماره رو داد .

 

 

اونا هم گرفتن و ماهم دنبالشون هرجا میرفتن باهاشون میرفتیم ی ربع بیست دقیقه ای ک گذشت دیگه کنار هم راه میرفتیم حرف میزدیم شوخی و خنده .دعوتشون کردیم شام قبول کردن رفتیم پیتزا فروشی سفارش دادیم پیتزا هارو ک خوردیم من و جواد هم دنگی دونگی حساب کردیم زدیم بیرون . دیگه داشت غروب میشد دختره اسمش اعظم بود و زن داییش هم نیره دختر مطلقه بود شوهرش معتاد بوده طلاق گرفته . خلاصه شماره هاشون رو گرفتیم واسه این که مطمئن بشیم نپیچوندمون همونجا زنگ زدیم رو خط هاشون ک اونا هم شماره مارو داشته باشن ی تاکسی گرفتیم واسشون بردیم شون اطراف جمکران آخه یه اتوبوس زن از گرگان اومده بود قم اینا هم باهشون بودن تاصبح اس بازی کردیم من بازن داییه جواد هم با اعظم .صبح ساعت پنج بود ک جواد زنگشون زد گفت داریم میایم دنبالتون ب ی بهونه ای از خونه بزنین بیرون ی تاکسی گرفتیم رفتیم دنبالشون اوناهم اومدن بیرون دمشون گرم داشتیم قدم میزدیم ک سردشون بود من پالتوم رو انداختم دور زن دایی ،جواد هم کاپشن و شال گردنش رو انداخت دور اعظم بهشون گفتم هوا خیلی سرده میخواید بریم مسافر خونه ما قبول کردن ی تاکسی گرفتیم رفتیم سمت مسافرخونه ساعت تقریبا شش بود من اول رفتم ی سرو گوشی آب بدم ببینم دفتر دار مسافر خونه کجاست دیدم داره نماز میخونه ب جواد اشاره کردم سریع بیاید تو اوناهم سریع اومدن رفتن تو اتاق کلی خندیدم نشستیم تو اتاق منم مثلا کسی شک نکنه چراغ اتاق رو خاموش کردم ی چراغ خواب آبی بود روشنش کردم حواسم ب جواد بود دیدم داره ب اعظم ور میره ولی روش نمیشد جلوی زن داییش زن داییه هم جلوی اعظم پا نمیداد ی خورده تو تاریکی ب بهونه نشون دادن کلیپ بهش ور رفتم ولی پا نمیداد جواد گفت سهیل شما برید بیرون قدم برنید گفتم هوا سرده خر تو این هوا قدم میزنه آخر سر مجبور شد خودش پاشه به بهانه قدم زدن برن توی حمام مثلا یعنی جلوی زن داییه س شو بگیرن .

 
حمام بیرون از اتاق بود اینا هم رفتن بیرون. تا رفتن بیرون چنان زن داییه رو کشیدم تو بغلم ک سوتینش از زیر مانتو میخواست پاره بشه مانتوشو در آوردم شروع کردم ب خوردن سینه هاش لخت شدم اونم لخت شد اومدم کسش رو بخورم ب دلم نچسبید برگشتم سینه هاش رو خوردم از بس ترا خورده بودیم با ی بدبختی کیرم شق شد فقط 15 دقیقه کیرم توی دهنش بود تا شق شد ولی انصافا حرفه ای ساک میزد هیکلش هم روفرم از این گوشت های شقه گوسفندی بود شاسی بلند کیرم ک خوب شق شد از پشت خوابوندمش مدل سگی عاشق این پوزیشنم کیرم رو کردم تو کسش وای ک چقدر داغ بود دیوونه کننده است شروع کردم ب تلمبه زدن خودش مثل این فیلم سوپرها کونش رو عقب جلو میکرد داشتم خل میشدم عجب کسی بود حرفه ای منو خوابوند رو کمر نشست روکیرم خودش تلمبه میزد سینه هاش بالا پایین میرفت خیلی صحنه قشنگی بود هر کاری کردیم آب کیرم نمیومد کیرم درد گرفت از بس تلمبه زد خوابوندمش ب حالت هفتی کیرم رو یکم تف زدم با کیرم با لاله های کسش بازی میکردم…

 

 

هی میزاشتم تو کسش و در میاوردم دو بار اینجوری زیر پام ارضا شد مثل کیر ندیدها التماسم میکرد میگف بکن منو جرم بده شوهرم کیرش کوچیکه کیر تو خوبه کیرت تو کسم کسم رو پاره کن من کیرت و میخوام آه آه آه جلو دهنش رو گرفتم گفتم تو که الان همه رو خبر میکنی کیرم رو تا ته کردم تو کسش ی آهی کشید ک شهوت سر تاپام رو گرفت ی ده دقیقه ای تلمبه زدم تا آبم اومد کیرم رو درآوردم از تو کسش. سریع کیرم رو کرد تو دهنش همه آب کیرم رو خورد گفت حال داری ی بار دیگه منو بکنی این بار میخوام کیرت کونم رو جر بده گفتم الان نمیتونم کمر درد گرفتم دیدی ک آبم چقدر دیر اومد .کیرم رو گرفته بود تو دستش هی قربونش میرفت لباس پوشیدم رفتم تو حمام دیدم جوادهم تو حمام زیر دوش آب گرم اعظم رو خم کرده ایستاده ب طور وحشیانه داره میکنش تا منو دید گفت چ کردی گفتم داداش کسش و صاف کردم فکر کنم دیگه هیچوقت ب شوهرش کس نده تا عمر داره مزه کیرم زیر زبونشه . هردوشون خندیدن
تنهاشون گذاشتم و اومدم تو اتاق ی ربع بعد جواد هم اومد . اون دوتا رو اول فرستادیم بیرون بعد من و جواد هم رفتیم بیرون . رفتیم جگری صبحونه جگر خوردیم بعد ی تاکسی گرفتم واسشون رفتن. برگشتیم مسافرخونه واسه هم تعریف کردیم چ جوری سکس کردیم .ب جواد گفتم داداش طلبه شدم این اعظم ه رو بکنم ب اعظم پیام داد ک سهیل طلبه شده ی حالی باهات بکنه میتونی ی جور زن دایی رو بپیچونی خودت تنها بیای هر کاریش کردیم نیومد .

 

 

مسافرخونه رو تحویل دادیم رفتیم جمکران نزدیک خونه ای ک کرایه کرده بودن ی مسافر خونه بود واسه ی شب ی اتاق لوکسش رو کرایه کردیم بیشرف واسه ی شب 70 تومن ازمون گرفت . خلاصه باهر ضرب و زوری بود شب ساعت 2 ک همه خواب بودن تنهایی ب بهانه جمکران رفتن اومد پیشمون همینکه وارد اتاق شد سلام ک کرد بهش گفتم سلام کس طلا کلی خندید گفتم این رفیق مارو دیونه کردی چکار باهش کردی از دیروز تا حالا لب و لوچش داره آب میریره گفت ما اینیم دیگه دخترای شمال همشون خوبن زدیم تو باب شوخی و یکم انگلکش کردیم اومد تو بغلم منم شروع کردم ب لب گرفتن مانتوش رو باز کردم معلوم بود حمام بوده تر و تمیز کرده چون بوی صابون شامپو میداد وای چ سینه هایی شروع کردم ب خوردن جواد هم اومد شروع کرد باهاش لب گرفت دوتامون ایستادیم دوزانو شد مثل فیلم سوپر واسمون ساک میزد رفتم دراز کشیدم کسش رو گذاشت روی دهنم منم هی لیس میزدم و میخوردم واسه جواد هم ساک میزد جواد آبش اومد کشید کنار من افتادم ب جون کسش بغلش کردم مثل تو فیلم گذاشتمش رو کیرم ایستاده بکنمش نتونستم سبک بود ولی سخته همون جور تو بغلم خوابوندمش دمر روی تخت ی پاش رو دادم بالا تلمبه میزدم کس داغی داشت کیرم رو تا آخر میذاشتم تو کسش چند تا تلمبه سرعتی زدم دیدم لرزید ارضا شد منم آبم اومد کیرم رو کشیدم بیرون از تو کسش آبم رو ریختم رو ملحفه مسافر خونه دیگه نمیتونستم بکنم کشیدم کنار جواد اومد سراغش منم رفتم ی دوتا موز خوردم ی دلستر خوردم قرص سیدنافیلد خریده بودم از داروخانه ی دونه از اونم خوردم کیر رو شق میکنه…

 

جواد گایدش داشت گریه میکرد جواد از کون داشت وحشیانه تلمبه میزد آبش اومد خالی کرد تو کونش گفتم بیشعور 70 تومن پول دادیم خالی میکردی رو ملحفه گفت خیلی چسبید بهم دلم نیومد درش بیارم حالا نوبت من بود شروع کردم باز سینه هاش رو خورردن لیس زدن کسش، داشت دیونه میشد دیگه نایی نداشت دوبار ارضا شده بود جون نداشت حرف بزنه بهش گفتم زن داییت پوزیشن های خوبی بلده توهم باید یاد بگیری بشین روش خودت تلمبه بزن نشست دیدم خوب تلمبه نمیزنه خوابوندمش ب کمر هفتی شروع کردم ب تلمبه زدن پاهاش رو ضربدری کردم آوردمش گوش تخت پاهم رو زمین بود خودم و انداخته بودم روش مادرش رو گاییدم داشتم تلمبه میزدم . ک ارضا شد منم تند تر تلمبه زدم آبم اومد . دوتامون ولو شدیم رو تخت بیچاره بی حال نیم ساعت رو تخت خوابش برد بیدار ک شد کلی میوه و دلستر ب خوردش دادیم تا یکم جون راه رفتن گرفت ازمون تشکر کرد لباساش رو پوشید رفت یکی دوباری زنگش زدم خطش زو خاموش کرده ولی هنوز شماره زن دایی رو نگه داشتم ک اگه ی وقت رفتم شمال ی کس توپ دیگه ای برگ بزنم…

 

 
نوشته: سهیل

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

1 دیدگاه دربارهٔ «خاطرات سکسی مسافرخونه»

  1. دمت گرم اقا سهیل چند تا هم از کون دادنات تعریف کن حال میده این همه از کیرت تعریف کردی یه کم هم از اون کون خوشگلت تعریف کن حالا اگر کونت هم بلند شد من در خدمت هستم تهران جای خالی هم دارم یک اتاق مجردی بیا یه حالی به اون کون خوشگلت بدم دمت گرم

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا