انتقام از جنده ایرانی

من بابک هستم. . این موضوعی که میخوام براتون بگم. یه مسئله است بین من و وکیلم . البته اون دختر. تا حالا بروزش ندادم . و البته از احساس خوبی که بعد از انجامش بهم دست داد به هیچ وجهه پشیمون نیستم. . من تمام عمرم رو در امریکا زندگی کردم. و یک بار هم ایران رو ندیدم. من نه ادم خشنی هستم و نه روانی. ولی ادم به شدت کینه ای هستم. و اگر کسی ازم سو استفاده کنه به شدت تلافی میکنم. ثروت زیادی دارم. کار هم زیاد میکنم. هیکل خیلی خوبی دارم قد بلندم و خیلی سخت ورزش میکنم به سلامتیم اهمیت میدم . از جمله سلامتی کیرم که برام خیلی مهمه چون بزرگه و کلفت…

 

اون موقع سی هفت ساله بودم و ازدواج هم نکرده بودم. تمام دوست دختر هام ایرانی بودن و البته زیر سی سال چون من دختر جوون دوست دارم. و در سکس باهاشون احساس لذت میکنم چون به نظرم کسشون تازه است. دو سال قبل از ماجرا با دختری اشنا شدم که تازه شش ماهی بود از ایران اومده بود امریکا کسی رو در امریکا نداشت و درصدد بود پناهندگی بگیره . 21 ساله بود . اون موقع کالج میرفت تا برای ورود به دانشگاه اماده بشه انگلیسیش بد نبود. به هر حال با شهرزاد تو فروشگاه اشنا شدم فروشنده بود و وقتی فهمید من ایرانی هستم صحبتمون گرم گرفت و صمیمی شدیم. ازش خوشم اومد بهش شماره دادم و خواستم دوست دخترم باشه . تو چند ماهی که گذشت عاشقش شدم و میخواستم باهاش ازدواج کنم حس میکردم. این دختر همونیه که همیشه میخواستم یه دختر تر و تازه و شیطون با اندام بسیار زیبا استیلش کاملا ایرانی بود. کون پر و بزرگی داشت و سینه هاش گرد و عالی و برجسته . و پوست گندمی قشنگی هم داشت . خوش و سر زبون بود و خیلی شوخ . بهم خیلی توجه میکرد و همیشه هر موقع هوسش رو میکردم در دسترس بود از سیاه پوستا به شدت بیزار بود از کون دادن هم بدش میومد و سوراخ کونش اکبند بود!…
ازش خواستم ازخونه دانشجوییش بیرون بیاد و همخونه ی من بشه . خونه من تو Beverly Hills بود وکالج اون تو Berkeley به خاطر همین براش ماشین هم خریدم . پول تو جیبش و خرج ارایشگاهای انچنانی و لباس های مارکش رو میدادم. ست جواهرات گرون بر میداشت و حسابی ازم پول میگرفت گاهی میپرسیدم این پول رو چیکار میکنی نمیگفت و سکوت میکرد. دو سال سریع گذشت هنوز پا در هوا بود پناهندگیش نیومده بود بهش پیشنهاد کردم باهام ازدواج کنه تا زود تر اقامت بگیره یه مقدار نه اورد ولی قبول کرد . در صدد مقدمات برگذاری جشن بودیم. یه مقدار بهش مشکوک شده بودم شوق و ذوق نداشت و اگر داشت کاملا مصنوعی بود این رو حسش میکردم. یه روز اتفاقی برای اینکه قافل گیرش کنم. رفتم کالجش . دیدم خیلی با عجله رفت سمت ماشینش.و سوار شد شوکه دنبالش کردم اون هیچکس رو در امریکا نداشت و تا اونجا که من میدونستم رفیق صمیمی هم نداشت. رسید به یکی از محله های کثیف برکلی. داشتم شاخ در میاوردم. از ماشین پیاده شد و به اون اپارتمان رفت من هم دنبالش رفتم. در خونه ای رو زد و یه پسر جوون باز کرد . به انگلیسی بهش گفت سلام عسلم! شکم به تقیین تبدیل شد از لب گرفت تمام دنیا روی سرم اوار شد.

 

تو چند روز ایندش از طریق وکیلم جیمی که یک مرد سیاه پوست بود متوجه شدم که اون پسر همکلاس و البته دوست پسر شهرزاد. یک پسر لاتین فقیره . همکلاسی ها فکر میکردن شهرزاد( دوست دخترم) یه دختره پولداره که خوزه رو تامین میکنه . با پولهای من تامینش میکرد دو سال با هم بودن ومن نمیدوستم تازه متوجه شدم نزدیک شدنش به من با نقشه بود برای چاپیدن من . تمام بدنم فریاد میزد انتقام. چه انتقامی بالاتر از نابودی زندگیش. چند روز به نقشه م فکر کردم. و با جیمی وکیلم تماس گرفتم…..
– چند تا سیاه پوست هیکلی میخوام با کیرای بزرگ.
جیمی- برای چی میخوای نگو که دیوونه شدی .
– اتفاقا چرا دیونه شدم میخوام از چیزی که بدش میاد استفاده کنم.
جیمی- اگر شکایت کنه نابود میشی.
– نمیکنه چون هنوز پناهندگیش نیومده.نمیخواد پرونده داشته باشه . … هر چه زودتر برام جورش کن.
چند روز بعد جیمی 5 تا سیاه پوست خیلی هیکلی رو نشونم داد . ازشون خواستم کیرشو رو نشونم بدن. یکی از یکی بزرگ تر . یک نفرشون برای گائیدن شهرزاد لاغر کافی بود چه برسه به پنج نفر.
اون روز از شهرزاد خواستم خوب به خودش برسه یه ویلا تو تیه های Bel Air اجاره کردم. تا هر چقدر خواست جیغ بزنه . تا وارد خونه شدت به شدت تعجب کرد . ازش خواستم تنها بیاد و من قبلا رفته بودم . تو ویلا هیچ چیز به غیر یک کاناپه ی بزرگو یک فرشو یه صندلی ننویی وجود نداشت یک روبدوشامبر تنم بود و زیرش هیچ چی نبود.. به طرف رفتم. گلوش رو با تمام قدرتم گرفتم. بهت زده نگام کرد. – به من خیانت میکنی هان. خوب به من کلک زدی . دهنم نزدیک گوش گرفتم . حالیت میکنم با من بازی کرن چه عاقبتی داره . پرتش کردم رو کاناپه و سیاها رو صدا کردم. شهرزاد هنوز تو شک بود . وقتی سیاها رو دید و صورت بی احساس من . پاشد تا فرار کنه . که سریع سیاها به طرفش حمله کردن. گلوش و پاهاش رو گرفتن و روی فرش گذاشتنش . جیغ میزد و دست و پاش رو تکون میداد.
ولم کنید . کثیفا . احمقا . بهم دست نزنید.

 
یکی لباساش رو پاره کرد. روی صندلی نشستم و کیرم رو تو دستم گرفتم با ارامش به دست و پا زدنو تقلاش نگاه کردم. بدن سفیدش تو جمع سیاه پوستای گرسنه خیلی عالی و تحریک کننده بود. سریع یکیشون تو کوسش گذاشت .
– نه . ای.کثافت.
جیغ میکشید . کیر یکی رفت تو دهنش . چک زد تو صورتش گفت ساک بزن جنده. دهن گشادتو باز کن . میخوام دهنتو بگام. تو دهنش تلمبه میزد . جوری که شهرزاد نفس کشیدن یادش رفت . اون یکی سیاه تو کسش تند تند تلمبه میزد.خوابوندش رو یکی از سیاها کیرش رو کرد تو کسش. اون یکی دیگه تف زد به کیرش باهاش ور رفت انگشتش رو کرد تو کون تنگ شهرزاد شهرزاد خفه جیغ میزد کیر تو دهنش نمیزاشت داد بزنه قرمز شده بود . تا راه سوراخ کون شهرزاد باز شد کردن تو کونش. جیغی خیلی بلندی کشید .
سیاها فحشش میدادن. . – اره اره . جنده خوب نه؟ . کیر بزرگ من برای کونت خوبه نه؟ . اره مادر جنده(Mother fucker)
کیرای به اون گنده گی تو کوس و کونش میرفت میومد. نفر سوم هم رفت پشت اونها و روی کول شهرزاد نشست . کیرش رو از کنار کیر اون یکی فرستاد تو کون شهرزاد. چشمای شهرزاد زد بیرون جیغ میکشید کیر اون که تو دهنش بود رو گاز گرفت یارو کیرش رو در اورد و یه چک محکم کوبوند تو صورت شهزاد دوباره زد تو سرشو موهاش رو کشید تف انداخت تو صورتش و گفت . تو مادر جنده چه غلطی کردی ها. دهنتو میگام فاحشه ی عوضی. (fucking whore)
چونه اش رو گرفت و با شدت کرد تو دهنش . از کونو کوس شهزاد خون میومد یکی از سیاها یه دیلدو اورد و کرد تو کوس شهرزاد دردش صد برابر شده بود دیگه گریه و جیغش یکی شده بود و حضور من از یادشون رفته بود . کم کم دو ساعت بود داشتن میکردنش . سیاها قدرت دارن دیر ابشون میاد . ولی فکر کنم دست کم شهرزاد سه باری ابش اومده بود. رفتم سمتشون بلند گفتم . تمام ابتو تو کسش میریزید یک قطره نریزه بیرون . . کیر سیاهی که تو دهنش بود رو دراوردم و کیر خودمو کردم تو دهنش . . موهاشرو تو دستم گرفتم. و گفتم میخوام جنده کوچولوم بچه اش سیاه باشه !. شهرزاد نا باور به من نگاه میکرد . اروم به فارسی . بهش گفتم چیه فکر کردی اخرین پریدت یادم رفته . هرمونات تشنه ان عزیزم. اسپرم میخوان ولی منی من با ارزشه . نمیخوام از من بچه داشته باشی. همین سیاها برای تو خوبن تا دیگه هوس نکنی منو به یه لاتین بی سر و پا بفروشی. . تمام ابمو تا قطره ی اخرش ریختم تو دهنش.

 

دهنش رو کاملا محکم بستم گفتم قورتش میدی . یالا. اون ور سیاها یکی یکی تو کس شهرزاد خالی میکردن. ر فتم طرف یکشون که خالی نکرده بود کیرش رو تو کون شهرزاد فرو کردم . گفتم اینجا خالی کن. شرط احتیاط. باید همه سوراخاش از منی پر بشه . . شهزاد زار میزد . . رفتم سمتشو گفتم وقتی یه بچه سیاه داشته باشی. یادت میمونه که دیگه سر کسی رو شیره نمالی. مخصوصا یکی مثل منو . شانس اوردی ندادمت دست پلیس. برو با عشق لاتینت که بی کار هم شده حال کن. راستی دیگه بی خوانمانم هست . بهتره دنبال یه الونک برای خودتون و نی نی تون باشید. رو به سیاها کردم و گفت میتونید روش بشاشید. رفتم سمت اتاقو لباسام رو پوشیدم. و صدای yeah yeah گفتشون و فواره ی شاش روی سرامیک ها رو میشنیدم. وقتی از در بیرون اومدم . یه نفس راحت کشیدم. میدوستم کارم شاید غلط باشه ولی احساس لذتی که از کارمو انتقامم داشتم چیزی نبود که بد باشه …

 

چند سال از اون زمان میگذره . فقط میدونم شهرزاد حامله شد . ولی نمیدونم سقطش کرد یا نه ولی من ازدواج کردم با یه خانم امریکایی و الان یه بچه دارم و یه زندگی عالی . گرم و صمیمی. بدون فکرو خیال از خیانت. ..

 

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

3 دیدگاه دربارهٔ «انتقام از جنده ایرانی»

  1. نمیگم کاار دختره درست بوده امـــــــا کار تو خیییییییییییلی بد بود
    میدونم با احساساتت بازی شد اما اون چی؟ درست بود که خـیانـت کرده بود اما این راهش بود؟؟
    کـلا از داستانای سکس خشن خوشم مـیاد
    اینم حال داد بم …اما ای کاش فقط خودت میکردیش

  2. خیلی چرت بود این راهش نبود بشین به کارت فکر کن خارج از هراحساساتی خودتو جای اون بذار

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا