سکس عاشقانه با سوگند

سلام به همه.

اسمم حسینه  و 26 سالمه. چهار سال میشه که با سوگند دوستم. دو سال ازم کوچیکتره، خوشگل و مامانیه، لاغره و بدن سفت و کلا تحریک برانگیزی داره، مخصوصا کونش که بهش فکر میکنمم راست میشه. هردو همدیگرو خیلی دوست داریم و جونمون برا هم در میره. هردو هم فوق العاده حشری هستیم، مخصوصا سوگند که اگه یه هفته بشه باهاش اس ام اسی حرفای سکسی نزنم باهام قهر میکنه. همون یکی دوماه اول بود که لب گرفتنو دستمالی کردنشو شروع کرده بودم. البته همیشه این کارا رو شبا که با هم بیرون میرفتیم تو ماشین انجام میدادم و اگه یه بار موقعیت جور نمیشد که سینه ها و کسشو دستمالی کنم اخماش تو هم میرفت. منم اولین دوست پسرشم و باهام اتمام حجت کرده که تا خود شب عروسیمون نمیذاره پردشو بزنم حتی تو دوره عقد (خیلی ستمه! نه؟). ولی عوضش مالیدنو خوردنو آزاد گذاشته راستش تاحالا خیلی تو ماشین برام ساک زده اما متاسفانه مکان جور نمیشد که یه حال اساسی بکنیم اونم دیگه غرغراش زیاد شده بود که ایکاش مکان داشتی و وعده کرده بود که در صورت وجود مکان از کون بهم میده.

 

روزها همین جور میگذشت و متاسفانه منم بخاطر اینکه تمام دوستای شهرستانی دوره کارشناسیم که خونه داشتن فارغ التحصیل شده بودن دستم به جایی بند نبود. دو سال همینجور گذشت تا اینکه روز موعود فرارسید. خواهر کوچیکم اصفهان دانشجو هست و بعد پایان ترمش خواسته بود که بخاطر آوردن اساساش با ماشین بریم دنبالش. من یه بهونه الکی تراشیدم و نرفتم، خونواده هشت صبح رهسپار اصفهان شدند و حداقلم تا شب بر نمیگشتن. از قبل با سوگند هماهنگ کرده بودم که هشت صبح حوالی خونمون باشه وقتی از رفتن خونواده مطمئن شدم، بالاخره با هزار ترفند که همسایه ها نفهمن سوگندو آوردم تو خونه. وای که چقد مشتاق این لحظه بودم دلم حسابی تاپ تاپ میکرد. از همون دم در بغلش کردم و شروع کردم به لب گرفتن وای که چه عطر خوشبویی زده بود همینطور لب میگرفتم و کون و سینه هاشو از رو لباس میمالیدم. خوی وحشیگریم گل کرده بود یهو پرتش کردم رو مبل و شروع کردم به باز کردن دکمه های مانتوش یه تاپ سفید پوشیده بود که بندای سوتین مشکیش از زیرش معلوم بود. بدنش خیلی سفیده واسه همین با شرت و کرست مشکی خیلی سکسی تر میشه. اونم که فهمیده من مشکی دوست دارم امروز شرت و کرست مشکی ست کرده بود.

 

تاپشو در آوردم و کرستشو زدم کنار شروع کردم به خوردن سینه هاش. سینه هاش کوچیکن ولی عوضش سفت، شق و خوش فرم. اه و نالش در اومده بود. همینطور میخوردمو نوک سینه هاشو گاز میزدم. نمیدونم چرا ولی عاشق گاز گرفتنه. کم کم دستمو انداختم تو ساپورتش رسیدم به کس که بمالمش وای که خیس اب بود. کم کم داشت خوردنم میرفت به سمت پایین انقد سفید بود، هرجاشو انگشت میذاشتی جاش میموند ولی حالا پرشده بود از جای دندونام. داگی استایل نشوندمش و ساپورتو درآورم چه شورت مشکی خوشگلی بود. همینطور کونشو میلیسیدم و گاز میگرفتم. چه حالی داشت میکرد. با این که خیلی لاغر بود و کمر باریکی داشت کونش نسبتا پر بود. هر بار که در کونی میزدم کونش حسابی سرخ میشد و میگفت محکم تر. کم کم داشتم به کسش نزدیک میشدم یهویی شرتشو با دندون دادم پایین و با صورت رفتم تو کسش. دادش در اومد شروع کردم به لیسیدن با دستش سرمو از پشت به سمت کسش فشار میداد. خیلی با کس لیسیدن حال کردم. اصلا فک نمیکردم انقد باحال باشه. ابشم یه مزه شیرین خوبی داشت. اگه تا حالا کس نلیسیدید یا چندشوتون میشه، پیشنهادم اینه که سوسول بازی رو بذارید کنار که لذت عمرتونو نمیبینید.

 

در عشق با کسش بودم که دستش رفت روشلوارمو گفت درش بیار منم پاشدم و در چشم بهم زدنی لخت مادر زاد شدم. قبل اومدن سوگند به کیرم یکم اسپری لیدوکائین زده بودم که آبم زود نیاد با این حال شق شق بود. به سمت کیرم حمله ور شد و شروع کردن به خوردن کیر و تخمام. من که هنوز عطش کس لیسی داشتم بلندش کردم بردم تو اتاق خواب پرتش کردم رو تخت مامان و بابام. همونطور تو راهم میخواست ساک بزنه عشقم الهی بمیرم واسش. رو تخت 69 شدیم اون بالا من پایین وای که وقتی ساک میزد کس لیسی یه حال دیگه ای داشت تموم صورتم خیس آب کسش شده بود ولی کماکان حال میکردیم و لبای کسشو به دندون میگرفتم. شاید نیم ساعتی از اومدنش گذشته بود که گفت حسین کونمو بگا. با اینکه تا هینجاشم توقع اینهمه حالو نداشتم ولی گفتم حالا که موقعیت هست چرا اولین کردنمو تجربه نکنم. اول رفتم از آشپزخونه دوتا خیار یکی کوچیک و یکی یکم بزرگتر آوردم که یکم کونشو گشاد کنم. دوباره داگی استایل نشوندمش و رفتم سروقت سوراخ کون. یه عالم روغن ماساژ مالیدم و کم کم انگشت کردم توش خیلی کوچیک و تنگ بود مگه میرفت تو ولی با صبر و حوصله کم کم موفق شدم. واقعا چه کس و کون تمیزی داشت و حتی یه ذره موهم نبود معلوم بود که میدونسته میخواد بیاد خونمون حسابی به خودش رسیده بود. دم عشق خودم گرم. خلاصه انگشت که روون شد، اول خیار کوچیکتر و بعدم بزرگه اصلا هم درد نداشت و آهی که میکشید معلوم بود از سر لذته نه از درد. کم کم خیار بزرگه هم راحت میرفت و میومد نوبت کیر بود. یه کاندوم کشیدم سرش و نم نم فرو کردم وای چقد داغ بود توی کونش. واقعا گاییدن از ساک زدن صد مرتبه لذتش بیشتر بود…

 

خلاصه همینطور تلمبه میزدیمو با دستم گاهی کسشو گاهی سینه هاشو میمالیدم و جفتمون حال میکردیم. ابم داشت میومد منم شروع کردم به ناله انگار ناله ی من حس دو چندان کرد. همینطور ناله کردیم تا آبم اومد و تو کاندوم خالی شد. کاندومو در آوردم و یه پتو انداختم رو مون و تو بغل هم تا ظهر خوابیدیم. بعد از ظهرم یه بار دیگه اعمالی تقریبا مشابه بالا تکرار شد منتهی چون فکر کردم شاید دردش بیاد بجای کون لاپایی گذاشتم. و اینگونه بود که مرد شدم. از اون به بعدم هروقت موقعیت داشتم کسشو خوردم معتادش شدم انگار. سوگند جونم نمیدونی که بعد عروسی چه برنامه هایی برات دارم. دوست دارم.

 

نوشته: حسین

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا