چاقالی به نام مهدی

سلام .

من علی هستم از یکی از شهرای اطراف بوشهر ، 17 سالمه و بلند قد هستم، اندام پری دارم ولی چاق نیستم.
من از 15 سالگی بالغ شدم و به لطف فیلم سوپر فهمیدم ک کس و کون چیه و فهمیدم خیلی حشری هستم،
هم نسبت به مرد و هم نسبت به زن! توی استان بوشهر بر خلاف شهرای بالا ، بچه بازی یا بقول شهریا گی زیاده، چون رابطه دختر پسر مثل شهرای بالا رایج نیست و امکاناتشون کمه.

 
پسرای هم سن و سال خودم توی شهر ، تو کوچیک ترین فرصتی ی بچه ک از خوشدون کوچیک تر بودن رو زور گیر میکردن ، بعضیاشون خودشون کونی بودن و دوست داشتن ، منم با اونا اختلافی نداشتم و به پسرا حس خوبی داشتم رسیدم به 16 سالگی و هنوز تجربه جنسی نداشتم،شبا با بچه های فامیل میرفتیم خونه یکیشون و پاسور بازی میکردیم ،تعداد زیاد بود و بحث سر پاسور زیاد و سر صدا زیاد بود ، تو این حین یکی از بچه های فامیل ک سه سال از خودم کوچیک تر بود همیشه کنارم مینشست چون من موتور داشتم و موتورسواریم خوب بود و اونم عشق موتور ، من زیاد محلش نمیزاشتم و حسی بهش نداشتم تا ک یبار ک پیشم نشسته بود ، دستمو انفاقی گزاشتم پشت کونش ، کسی کنارمون نبود ، همون موقع فهمیدم ک از این پسر ک اسمش مهدی هست غافل بودم .

 
مهدی 14 ساله بود و یه پسر مغرور و خودخواه بود ولی با من خوب بود ، کوتاه قد و تپل بود و سفید بدون مو ، چیزی ک یه بچه باز لازم داره ی پسر مثل مهدی بود…
یواش یواش دستمو میبردم زیر کونش و میمالیدمش و اونم سرش تو پی اس پی بود و چیزی نمیگفت، دستمو از پشت کردم تو شلوارش و با انگشتام میکردم لای کونش ، تا اینکه اونشب گذشت و من شمارشو گرفتم و فرداشبش بهش زنگ زدم گفت خونس و گفتم بیا بریم دور بزنیم ، یه پتو انداختم ترک موتور و رفتم سوارش کردم و رفتیم توی شهر ، یه نیمساعتی ک گذشت رفتم طرف بیابون شهر ، جایی ک از شهر دور میشد و بیابون بود، اونم چیزی نمیگفت ولی احساس میکردم ترسیده ، رفتم دور و موتور رو پارک کردم ، و پتو رو پهن کردم و نشستیم رو پتو و دستمو گزاشتم روی رونش و میمالیدمش تا اینکه صبرم تموم شد و شلوارشو کشیدم پایین و پیرهنشم در اوردم …

 

لخت لخت جلوم بود ،شلوار و شرتمو در اوردم و کیرمو به زور کردم تو دهنش اخه ساک نمیزد و بعد دمر خوابوندمش و کونشو یکم مالیدم و بعد انگشت کردم تو سوراخش و دیدم گشاده ولی ن زیاد فهمیدم قبلا کردنش و یه تف زدم رو سوراخش و روش خوابیدم و کیرمو کردم تو و بدون معطلی تلمبه زدم و اونم درد میکشید این درد کشیدنش و خرد شدن غرورش زیر کیر من بهم حس خوبی میداد چون همیشه از ادمای مغرور متنفرم، بعد چند دقیقه دیگه لذت میبرد و منم تلمبه میزدم ک ابم اومد و ریختم تو کونش و پنج دقیقه ای روش خوابیدم ک گفت ریقم در اومد بلند شو ، بلند شدم دیدم سوراخش شده غار و پر از آب بود، بعد رسوندمش خونه و رفتم خونه.

 

این شروع رابطه من و مهدی بود ، از اون به بعد مهدی شده بود کونی من و روی حرفم حرف نمیزد و عکس خواهراشو میوورد و میزاشتم جلوم و همزمان مهدیو میکردم ، فیلم کردن و عکس خواهراش و کون دادن خودشو کامل دارم و این باعث میشد ک کاملا مطیع من باشه و از طرف دیگه خرج منم میکشید ، پدر و مادرش هنوز فکر میکنن من رفیق بچشونم و بهم میگن مواظبش باش و بخاطر همین از خرج کردن برای من دریغ نمیکردن.
بعد 6 ماه ک از رابطه با مهدی میگذشت،فرصت کردن خواهرش هم نصیبم شد ک تو 17 سالگی خواهر شوهردارشو هم کردم و اونو تو یه داستان دیگه براتون تعریف میکنم…

 
نوشته: علی

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا