همه میدونستن کونیه

همه بچه ها ی شركت در مورد اینكه میلاد كونی هست شك نداشتن ولی فقط بابك می گفت من چند بار کردمش اونم که معلوم نبود راست بگه… میلاد ١٩ سالش بود سبزه وخوش اندام وخوشگل بود تازه دنبال سربازیش بود من خیلی دوس داشتم بكنمش ولی روم نمیشد حتی در موردش به شوخی چیزی بهش بگم.

 

خلاصه داستان از اونجا شروع شد که من كه برای كار به این شهر رفته بودم خونه ای كه تقریبا زیرزمین یود اجاره كرده بودم وتنهایی زندگی میكردم یه صبح جمعه كه بیدار شدم بدجور حشری شده بودم و به فكر سكس بودم به فكر میلاد افتادم با اینكه اصلا تصور كردن میلاد برام محال بود به میلاد اس دادم میلاد كجایی بعد نیم ساعتی من كه اصلا همه جی از سرم پریده بود میلاد زنگ زد گوشی رو ورداشتم میلاد گفت داداش کار داشتی من که دستپاچه شده بودم ج دادم نه تنها بودم همین جور اس داده بودم گفت خوب الان میام اونجا من باور نكرد م رفته بودم واسه صبحونه نون بگىرم برگشتنی دیدم میلاد جلوی در تا دیدمش یه لحظه موندم قایم شم بره یا ببرمش تو كه یهو میلاد منو دید وگفت کجایی پس بالاخره رفتیم تو اصلا در مورد کردنش بیخیال شده بودم فكرش هم نبودم بعد از صبحونه یه فیلم جنكی گذاشتم كه دیدیم فیلم بی مصرفه..

 

بعد فیلم من كه كنار ش دراز كشیده بودم یهو با دست زد به كیرش قبلا هم ازاین شوخی ها میكردیم میلاد بلند خندیدوداد زد ومواظب باش بلندشه كاردستت میده من هم دوباره دست انداختم كیرش رو گرفتم و گفتم چکار میخای بكنی تا اینكه گیر دادم كیرش رو ببینم تا شوخی شوخی شلوارش رو كشیدم پایین میخندید به پشت خوابیده بود ومیخندید من پر از شهوت شده بودم نمیدونستم یهو چجور شد میلاد بر خلاف تصور كیر كلفتی داشت خیلی حشری بودم میلاد فهمیده بود وخنده های سرد الكی میكرد كه مثلا همه چى عادیه وهی میگفت زشته ولم کن من اصلا انگار کرشده باشم بىی توجه شلوارشو در اوردم میلاد دیگه فقط نگا مىکرد وبه زور لبخند میزد با كیرش كه بازی میكردم كیرش راست شده بود وانگار خوشش میومد بهش گفتم بیچاره زنت با كیرت چکار میخاد بكنه جر میخوره كه باز لبخند سردی زد ساكت فقط ن گا میكر د یه كلمه هم حرف نمیزد از كیرش گرفتم پیچوندم تا مجبور شد رو شکمش برگرده سرش رو لاى دستاش گذاشت و صورتش روگرفت و خوابید من مونده بودم بكنمش یا ولش كنم….

 

همین جور كه كون سبزه شو دید میزدم لای كونشو وا كردم و سوراخشو انگشت میكردم موهاشو زده بود تازه داشت در میومد سوراخش معلوم بود جر خورده بود كمی با انگشت فشار دادم دیدم اصلا چىزى نمیگه شلوارمو در اوردم كیرم سفت شده بود سر كیرمو رو سوراخش گذاشتم روش دراز کشیدم دستامو بردم زیر سینه هاش فشار دادم خیلی سخت میةفت توش صداش در نمیومد فقط هنگام فشار هن هن میكرد سر كیرمو تف مالوندم سوراخش داغ شده بود فشار كه دادم تنش لرزید وسرش و كشید زیر دستاش ولی صداش در نیومد كیرم تا نصف رفت شونه هاشو گرفتم وخودمو کشىدم بالا تا دسته توش رفت آبش اومد منم دو سه تا بالا پایین كه كردم آبم اومد ودو سه دقیقه روش بودم تارفتم دستشویی بشورم وقتی برگشتم دیدم میلاد نیست تا یه هفته سر كارم نیومد. البته خجالت میكشید وقتی هم اومد انكار نه انكار بالاخره واقعیت رو پزیرفته بود ولی دیكه كون نداد.

 

نوشته: شهروز آکبند

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

1 دیدگاه دربارهٔ «همه میدونستن کونیه»

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا