شما بگید گناه من چیه

سلام این خاطرات و درد و دل های یه پسر همجنسگراس،به اونایی هم که از گی بدشون میاد نمیگم این خاطره رو نخونن،برعکس توصیه میکنم بخونید تا کمتر گی ها رو تحقیر کنید. ببینید من خودم مثلا بعضی روابط سکسی و فانتزی ها ک میبینم واقعا حالم بهم میخوره،ولی چون من خوشم نمیاد دلیل نمیشه بخوام اونا رو بکشم.شما هم حق دارید چون گی یه چیز غیر معموله و شاید اصن درکش نکنید،ولی حداقل میتونید درک کنید ک همجنسگراهای واقعی این چیزا دست خودشون نیس و حداقل اینقد تحقیرشون نکنید.

***

اسمم امیره و الان 19سالمه من به قول معروف بچه مثبت بودم،از وقتی یادمه سرم تو درس و کتابم بود و همیشه هم شاگرد اول بودم.تا اول دبیرستان نمیدونستم دقیقا سکس چیه فقط میدونستم بین مرد و زن یه روابطی هس که پنهانی و شایدم نامشروعه و گناهه،تو دبستان ک همه مث خودم بودن تقریبا،راهنمایی هم چون مدرسه نمونه بودیم بازم ب غیر از چن نفر بقیه مثبت بودن و اگه هم چیزی میدونستن بروز نمیدادن این بود که تا اون موقع تعریفی از سکس نداشتم.ماهواره و نت هم ک نداشتیم البته از سوم راهنمایی خودارضایی میکردم و کاملا هم اتفاقی جق زدن رو یادگرفته بودم ینی یه بار درازکشیده بودم و بی هیچ قصدی یکم با کیرم ور رفتم و دیدم خیلی حال میده چن دقیقه ادامه دادم تا اینکه چن قطره آبی ک اون موقع نمیدونستم چیه ازم اومد بیرون با یه حس لذت! و از اون ب بعد همونکارو تکرار میکردم بدون اینکه بدونم اسم اینکار خود ارضاییه تا اول دبیرستان ک جریانو فهمیدم،البته هرچند میخاستم ولی نمیتونستم ترک کنم.

 

خیلی از پسرا وقتی بچه و نو جوون ان و حتی نمیدونن سکس چیه،به طور غریزی یه کششی ب جنس مخالف دارن بدون اینک خودشون علتشو بدونن، من هم از این قاعده مستثنی نبودم،منتهی این کشش رو به همجنس خودم داشتم و بخاطر همینم هست که الان مطمئنم همجنسگرام ،چون حتی اون موقع ک از هیچی خبر نداشتم هم این گرایشو داشتم،بنابراین دیگه نمیشه گفت تحت تاثیر محیط اینطوری شدم یا چون یه بار کون دادم عادت کردم و… خلاصه از همین اراجیفی که برای انکار همجنسگرایی سرهم میکنن.به اونایی ک طرز فکرشون اینجوریه میخام بگم که اونی ک شما میگید و بخاطرکمبود جنس مخالف یا عادت کردن و… اینکارا رو میکنه اسمش همجنسبازه و با همجنسگرا ینی کسی که ذاتا اینجوریه فرق داره.
من بدون اینکه علتشو بدونم دوس داشتم بدن لخت مرد ها رو دید بزنم مثلا تو اسختر یا لب ساحل و…حتی وقتی برادربزرگم حموم بود میرفتم از لای در نگاهش میکنم و با اینکارا تحریک میشدم. اول دبیرستان بود که توسط دوستام با فیلم سوپر اشنا شدم وقتی هم سوپرمی دیدم خودمو جای زنه تصورمیکردم و با نگاه کردن به هیکل و کیر مرده جق میزدم..حتی از اینکه مرده کس زنه رو میخورد حالم بهم میخورد ب نظرم کس خیلی چندش بود. و عوضش کیر مرده خوشگل و خوردنی اینو هم بگم من بچه ی سفید و تقریبا خوشگلی بودم با باسن برجسته و بدن بی مو و حتی اخلاقامم کمی دخترونه بود حتی یادمه بچه بودم یه بار پسرخالم که خیلی ازم بزرگتر بود بهم گفت تو باید دختر میشدی اشتباهی پسر به دنیا اومدی!منم با همون سن کم خیلی بهم برخورد بهش گفتم تو هم باید حیوون میشدی اشتباهی ادم به دنیا اومدی! :))

 
تو راهنمایی هم یکی دو نفر بعضی اوقات بهم گیر میدادن ولی من اون موقع از کاراشون سر درنمیاوردم فقط میدونستم باید از سرخودم باز کنمشون! هرچند دبیرستانمون هم نمونه بود و اونقد لات و لوت نداشت ولی خب نسبت به راهنمایی خیلی فرق میکرد.همون سال اول چن نفری منو گاهی به شوخی یا جدی دستمالی میکردن ولی چون بهشون رو نمیدادم هیچکدوم جدی نشد بجز یه نفر ک خیلی سیریش بود که اسمش حامد بود.البته من خودم میخاستم ولی میترسیدم آبروم تو مدرسه بره ینی همینجوریشم بخاطرهمون ویژگی هام ک گفتم بچه ها به چشم یه کونی بهم نگاه میکردن دیگه وای بحال اینکه..من خودم دلم میخاس مث بقیه پسرا باشم تا اینقد مسخرم نکنن..ولی چه کنم که دست خودم نبود خلاصه این پسره حامد تو زنگ ورزش ها یا وقتی کلاس خالی بود منو گیرمیاورد و باسنم و رونام رو میمالید منم یا از دستش فرارمیکردم یا هی میگفتم نکن زشته و اینا.اینم بگم که حامد بدنسازی میرفت و نسبت به سنش هیکل ورزیده و روفرمی داشت از همونا ک من دوس داشتم. یه بارمنو کشوند پشت مدرسه و اونجا کیرشو درآورد..خب اولین کیرواقعی بود ک میدیدم(البته ب غیراز کیرخودم! و تقریبا هم بزرگ بود،خیلی دوس داشتم بگیرمش دستم ولی بخاطرهمون ترسی ک گفتم فرارکردم.

 

چن روز بعد دوباره توکلاس تنها گیرم آورد.من دگه سعی نکردم فرارکنم.راستش از اون روز که کیرشو دیده بودم حس میکردم دیگه نمیتونم نیازمو سرکوب کنم.با این حال خودمو مخالف نشون دادم و کلی منتمو کشید تا کیرشو بمالم. اولین باری ک ب کیرش دست زدم هیچوقت یادم نمیره.یه کیر کلفت و داغ مخصوصا اینکه تو حالت نیمه شق بود و یه نرمی خاصی داشت .پشمای کیرشم با تیغ زده بود وقتی دستم میخورد به اونجایی که تیغ زده بود زبریشو دوس داشتم کلا خیلی خوشم اومده بود.خلاصه اون روز کمی مالوندم براش و چون یه نفر داشت میومد تو کلاس دگه زیاد نشد بمالم.. و بعد از اون چن باری ک موقعیت پیش اومد تو کلاس یا پشت مدرسه براش میمالیدم اونم کون و رون هامو میمالید واقعا وقتی دستای بزرگ و مردونشو میکشید رو باسنم و فشارش میداد خیلی حال میکردم.یا من مینشستم روپاش و از روشلوار کونمو میمالوندم ب کیرش.منم دست میکشیدم به بازوهای سفت و عضلانیش خیلی هیکلشو دوس داشتم.یبارهم ب اصراراون شلوارمو پایین کشیدم و کیر داغشو گذاشت لای پام و آبش اومد البته من اونقد استرس داشتم ک نکنه کسی بیاد مارو ببینه ک زیاد حال نکردم. یه بار که با حامد پشت مدرسه بودیم ازم خواست کیرشو بخورم.قبلنم خواسته بود ولی من با اینکه خودمم دوس داشتم ولی برا اینکه پررو نشه قبول نمیکردم ولی ایندفه دیگه واقعا میخواستم با این حال خودمو ناراضی نشون دادم و با اکراه رفتم جلو پاش زانو زدم .پیشابش هم زده بود بیرون گفتم حامد این چیه؟ گفت هیچی بابا عرقه! گفتم پس اول تمیزش کن گفت بخور ناز نکن! و سرمو فشار داد سمت کیرش.

 

تو فیلم سوپرها زن ها اینقد راحت ساک میزدن ک فکرمیکردم ک به همون راحتیه ولی واقعا اون اول ک کیرکلفتش رفت تو دهنم حس خفگی بهم دست داد هرچند تا نصفش بیشتر نرفته بود.ولی ب اصرار اون خوردم تا اینکه خودمم خوشم اومد بعد ازمدت ها ب آرزوم رسیده بودم و یه کیر واقعی تو دهنم بود.حامد پرسید امیر چه مزه ایه؟؟گفتم چمیدونم!اصن طعم خاصی نداره!
-خوشمزس؟؟دوس داری؟؟
-.نخیرشم!
-آره جون خودت!بخور! فهمیده بود من خودمم دوس دارم ولی خب من نمیخاستم وا بدم.بازم سوالی ک همیشه ازش میپرسیدمو گفتم:
-حامد قول دادی به کسی نگی ها؟
-نمیگم بابا مگه دیوونم!
-خب آخه میترسم
-نترس بهم اعتماد کن هه..آره.چه اعتمادی ک ایکاش نمیکردم خلاصه سال اول تموم شد و تابستون هم اصن همدیگرو ندیدیم تا سال دوم چون من رفتم ریاضی اون تجربی،دگه کمترپیش میومد ک اوقات بیکاریمون باهم یکی بشه .چن باری هم ک موقعیت شد اون چیزی نگفت منم ک خجالت میکشیدم بگم.تا اینک یه بار دیگه حشرم واقعا زده بود بالا،حالا یادم نیس دقیقا چی شده بود که هردو کلاس بیکاربودیم و یه عده ک رفتن خونه و بقیه کلاسا هم ک سرکلاس بودن واس همین حیاط خیلی خلوت بودن و اون چن نفری هم ک بودن مشغول فوتبال بودن.حامد کنار زمین وایساده بود.چون اولین باربود خودم میخاستم ازش بخام(بعد اون همه ناز کردن!) و اینکه چن ماهی هم از اون ماجراها گذشته بود

 

قلبم خیلی تند میزد و استرس داشتم.رفتم سمتش.حامد حتما فهمیده بود ولی حرفی نزد.آروم با دستم یه لحظه زدم ب کیرش و هیچی نگفتم.گفت میخوای؟؟گفتم آره لبخند زد گفت تو برو پشت برا اینکه ضایع نشه من بعدتو میام. خیلی هیجان داشتم بعداز چن ماه میخاستم دوباره طعم کیرو بچشم.اومد منو چسبوند به دیوار خودشم از پشتم چسبید بهم و کیرشو از رو شلوار رو کون نرمم حرکت داد.وااای خیلی حال میداد کم کم داشتم سفت شدن کیرشو رو باسنم حس میکردم.خوب ک شق شد گفت بیا بخورش منم سریع رفتم کمربندشو بازکردم.چون آماده نبود واس امروز،پشمای کیرشو نزده بود ولی من اینقد حشری بودم ک این چیزا برام مهم نبود شروع کردم به لیس زدن کیرو خایه ی پرازپشمش.اینقد با ولع میخوردم ک خندید و گفت:این مدت بدون کیر چیکار میکردی کونی!

 

ازاینکه بهم گفت کونی ناراحت شدم ولی چیزی نگفتم..خودش سرمو گرفت و تو دهنم تلمبه میزد ک یه دفه یه صدای پا اومد، سریع خودمونو جمع و جور کردیم اونم کمرشو بست ولی خب بازم یکم مشکوک میزدیم دونفری تنها پشت مدرسه تازه منم ک از ترس قرمزشده بودم.. یکی از همکلاسی های حامد(ک پارسال همکلاس منم بود) به اسم علی اومده بود اونجا:شما دوتا اینجا چیکار میکنید؟ گفتم:هیچی! گفت دروغ نگو قیافتون داد میزنه!و یه نگاه انداخت ب کیر قلمبه ی حامد ک بدجور از رو شلوار خودنمایی میکرد! با اینحال نمخاستم خودمو وا بدم اون ک چیزی ندیده بود چرا باید گردن میگرفتم؟خواستم بازم انکار کنم ک حامدگفت:بیخیال علی از خودمونه!
-ا حامد معلوم هس چی میگی؟
-نترس بابا علی قابل اعتماده! بعدا فهمیدم خودش قبلا از رابطمون به علی گفته بود، اینم نتیجه ی اعتمادم!

 

خلاصه دیگه مجبور شدم به هردوشون سرویس بدم.البته من دوس نداشتم واس علی ساک بزنم چون نه هیکلش خوب بود نه کیرش کلفت،ولی به اصرارحامد واس اونم میزدم. گذشت و تابستون شد.یکی دو هفته ای ک گذشت طاقت نیاوردم خودم بهش اس دادم.یکم احوال پرسی کردیم و خلاصه من صحبتو ب اون سمتا کشوندم و آخرشم گفتم حامد کیرتو میخوام! اونم گفت باشه هروقت خونمون خالی شدخبرت میکنم.من گفتم باشه ولی به علی چیزی نگی ها.دوس دارم فقط منو تو باشیم.من حامدو واقعا دوس داشتم دلم میخواس دو نفری تو یه مکان درست حسابی(ک دگه استرس نداشته باشم ک شاید الان کسی بیاد!) یه سکس عاشقانه داشته باشیم مثلا منو بغل کنه اون بازوهای عضلانیشو دورم حلقه کنه منو سفت تو بغلش فشار بده لب بگیریم و…ولی زهی خیال باطل! چن روز بعد حامد اس زد که فلان روز خونه علی اینا خالیه بیا اونجا.من خیلی ناراحت شدم گفتم مگه قرار نبود نگی بهش؟!گفت خونه ما ک خالی نمیشد مجبورشدم ب علی بگم.گفتم خب باشه خالی هم نمیشد فوقش سکس نمیکردیم نباید ب علی میگفتی.
-مث اینک خودت تا دیروز دنبال کیر من بودی ها حالا میای یا نه؟! آشغال فهمیده بود ک بدجور تو کف کیرشم حالا داشت به روم میاورد.گفتم اگه اون حرفو بهت زدم بخاطراین بود ک فک میکردم آدمی نمیری جاربزنی.ولی بهرحال میام خلاصه من قبلش رفتم حموم،گفتم ک بدنم زیاد مو نداره فقط پاهام یکم مو داشت ک اونم سفید کردم ورفتم خونه علی.همینکه رفتم تو هنوز چن دقیقه نگذشته بود که دو نفری اومدن جلوم وایسادن که براشون بمالم.حس تحقیرشدن بهم دست داده بود من دلم میخاس حامد بفهمه من دوسش دارم و دلم یه سکس آروم و دونفره میخاد ولی اون انگار اصن تو این فازا نبود فقط ب فکر ارضای خودش بود منم ک روم نمیشد بهش چیزی بگم.

 

یکم که مالیدم خم شدم و از رو شلوار کیراشونو رو کونم مالوندن تا حسابی شق شدن و شلوار و شرتشون رو درآوردن و منم شروع کردم ساک زدن.ازخوردن کیر حامد سیرنمیشدم خود حامد سرمو هل میداد سمت کیر علی تا برای اونم بخورم.خوب ک ساک زدم حامد بهم گفت مدل سگی بشینم رو زمین.میدونستم میخاد چیکار کنه ولی شنیده بودم درد داره واس همین میترسیدم. حامد اومد پشتم اول چندتا چک درکونم زد بعد یه انگشتشو فرو کرد تو سوراخم ک همونم خیلی درد داشت.انگشتشو درآورد گرفت جلو دهنم منم یکم انگشتشو ساک زدم دوباره یه تف انداخت رو سوراخم و شروع کرد انگشت کردن.سرکیرشو ک گذاشت دم سوراخم یه حس خوبی داشتم ولی تا یکم فشار داد دادم رفت هوا.حامد هم هی میگفت وایسا الان تموم میشه ولی بعد ازچن دقیقه ک دید خیلی سوراخم تنگه و کیرش نمیره بیخیال شد.نمیدونم کدوم احمقایی میان این داستانارو مینویسن که همون بار اول یه کیر 20سانتی تا دسته فرو رفت تو کون آکبند یارو ..کون کردن به همین راحتی نیس باید یه مدت باهاش ور رفت تا یکم باز بشه و قبل سکس هم حتما باید سوراخ کون رو تمیز کرد علی گفت دیگه بسه الان ممکنه مادرم بیاد بخاطر همین دگه وقت نشد تا بازم ساک بزنم و آبشونو بیارم اون روز تموم شد.

 

دیگه ازون ب بعد منو حامد زیاد باهم اس بازی سکسی میکردیم البته بیشتراوقات اول من اس میدادم اونم ب بهانه های مختلف ازم شارژ میگرفت.شاید اون تابستون نزدیک 60 70تومن واسش شارژ خریدم.میدونست دیوونشم ازم سواستفاده میکرد.تا اینک یبار دیگه خونه علی اینا خالی شد ولی حامد گفت من کلاس زبان دارم.حرصم دراومده بود بعداین همه شارژ ک واسش خریدم و خودش هم می دونست چقد تو کف کیرشم حالا داشت واسم ناز میکرد.گفتم هرجور راحتی میخای نیا.اونم ک دید هوا پسه گفت باشه میام.الان ک فکرمیکنم میبینم اگه همیشه همونجور سرد رفتار میکردم خیلی بهتر بود ولی بدبختانه من اینقد دوسش داشتم ک نمیخاستم ازم ناراحت شه خلاصه اون روز هم فقط نیم ساعت آخر حامد اومد منم برا هردوشون ساک زدم و آبشونو خوردم. باز دوباره مدرسه شروع شد و من اون سال تغییررشته دادم و رفتم تجربی بخاطرهمین باز چن باری موقعیت شد که براشون ساک بزنم ولی بدشانسی یبار ک مشغول بودیم یکی از بچه های کلاسمون اومد مارو دید..حالا ک فکرشو میکنم میبینم چه جرئتی داشتیم تو مدرسه اینکارو میکردیم!

 

باز خدا رو شکر این همه بار فقط همون یبار بدشانسی آوردیم.حالا اینو نمیگم تقصیر حامد بود چون خودش اومد ما رو دید ولی این حامد بی انصاف ب یکی دیگه از بچه ها گفته بود ک اونم ب 2نفر دیگه گفته بود..خدا روشکر یکیشون که خیلی بهم گیر میداد به دلایل درسی و انضباطی اخراج شد و ازشرش راحت شدم و اون دوتای دیگه هم به روم نمیاوردن ک میدونن فقط گاهی یه تیکه هایی بهم مینداختن ک منم از ترس جوابشونو نمیدادم. نزدیک امتحانات ترم دوم بود،تو خونه بودم ک از یه شماره ناشناس برام اس اومد،پرسیدم:شما؟زد منم بکنت! میدونستم حامد ازین عادتا نداره ضمنا حامد از وسطای سال چون من دیگه بهش شارژ نمیدادم باهام قهر کرده بود! جواب اس رو ندادم که اس زد:منم سعید(یکی از همکلاسیام) زدم سلام خوبی؟خب مث آدم بگو دیگه.راستی امروز رفتی مدرسه؟(چون اخر سال بود کلاس تق و لق بود بخاطرهمین اون روز نرفته بودم) گفت اره ولی جیم شدیم با چند تا ازبچه ها و حامد جونت رفتیم بیرون! ازهمون کلمه ی حامد جونت فهمیدم جریان چیه..این حامد کثافت باز رفته بود ب یکی دیگه هم گفته بود.حتی گفته بود واسش شارژ میخریدم و عاشق کیرش بودم و…

 

نمیگم دروغ گفته ولی انصاف نبود بعداون همه حال و شارژ ک بهش دادم بره اینجوری ابرومو ببره و بزنه زیر قولش.ضمنا مث اینکه یادش رفته بود خودش اول اومد دنبالم و منتمو میکشید وگرن اگه اون نمیومد ک من هیچوقت خودم طرفش نمیرفتم. نفهمیدم ب اون یکی دونفر دیگه ای هم ک باهاش رفته بودن بیرون گفته بود یا فقط ب سعید گفت بهرحال اونا اگه هم فهمیدن به روم نیاوردن خلاصه سعید گفت جریانو میدونه ولی من انکار کردم اونم گفت باشه فردا تو مدرسه نشونت میدم منم ازهمین میترسیدم خیلی هم استرس گرفته بودم که نکنه آبرومو پیش همه ببره.ناچارا گفتم اره حامد راست گفته.. اس زد خب چرا به من نمیدادی کونی مگه کیر من خار داره؟؟(سعید قبل این جریانم همیشه دنبال این بود بکنتم)مکان جورکنم میای؟ نگو حامد بهش گفته بود من کون هم دادم بهش!حالا هرچی ب سعید میگم دروغ گفته باور نمیکرد اخر گفت باشه بیا برا منم ساک بزن ولی منکه یبار اشتباه کرده بودم ب حامد اعتماد کرده بودم دیگه واقعا نمیخاستم اینکارو کنم بهش گفتم حالا چون این جریانو میدونی میخای ازم سو استفاده کنی؟خیلی نامردی و…

 

خلاصه اینقد گفتم تا یکم نرم شد گفت باشه ولی تا بعد امتحانات بازم فکراتو بکن گفتم باشه امتحانات ک ت شد یه روز اس داد ببخشید ک من اون موقع ک جریانو فهمیدم باهات بد حرف زدم و تهدیدت کردم هرجور راحتی اگه نخواستی هم فدای سرت منم ک دیدم از درصلح دراومده گفتم:نه مرسی تو خیلی با مرامی هرکس دیگه جای تو بود بدترازینا میگفت و ..تو هم ایشالا یه کس خوشگل گیرت میادبکنی گفت کس که همیشه میکنم ولی کون تو یه چیز دیگس فهمیدم هنوزم قصد داره مخم رو بزنه!زدم ن بابا اونجورام ک تو میگی نیس… خلاصه تا چن هفته بهم اس میدادیم اون میگفت سه سال تو کفتم و اینکه واقعا دوست دارم میخام عاشق هم باشیم و فقط مال من باشی و… خلاصه اینقد گفت ک منم خرشدم و گفتم حتما این با حامد فرق میکنه..البته انصافا هم مث حامد نرفت جار بزنه همه جا ،ولی خب خودش بعدا بهم گفت اون چیزایی ک درمورد دوس داشتن و اینا گفته همه دروغ بود ولی اینک میگفت از سال اول دنبال کردنم بود رو میدونستم راس میگه. خلاصه چن باری رفتم خونش و اینهم مث رابطه قبلیم بود ینی ازمن فقط به عنوان یه وسیله واس ارضای خودش استفاده میکرد و کلا من براش مهم نبودم.. .

 

خلاصه پیش دانشگاهی هم تموم شد و اونا دانشگاه قبول شدن و هرکدوم رفتن یه سمتی و من پشت کنکورموندم..منی که تا سال سوم از همشون زرنگتر بودم بخاطرهمین چیزا و افسردگی که گرفتم نتونستم سال اخر خوب بخونم..البته رتبم خوب بود ولی خب به درد پزشکی ک هدفم بود نمیخورد.. بعد ازون از طریق نت با چن نفر آشنا شدم ولی بازم اون کسی که میخاستمو پیدا نکردم یکی که منو بخاطر خودم بخاد نه فقط جسمم..بهم به چشم یه کونی نگاه نکنه..همیشه دوس داشتم یه مرد مهربون و بزرگتر از خودم پیدا کنم و براش مثل زنش باشم و فقط مال اون باشم..تو سکس اولش بغلم کنه و نازم کنه… نه اینکه همون اول کیرشو بزاره دهنم…ولی دریغ.. یکی دو نفرم بودن که ازشون خوشم اومده بود ولی تا میفهمیدن که ازشون خوشم اومده ب فکر سواستفاده مالی بودن حتی اگرم کسی رو پیدا کنم یه همجنسگرا مث من تو این کشور همیشه باید تو خفا و به طور پنهانی رابطه داشته باشه،حتی تو فضای مجازی هم تحقیر بشه و فحش بشنوه و..

 

.ایکاش این آدما یکم درک داشتن و میفهمیدن گرایش جنسی دست خود آدم نیس..اگه اینجوری بود و انتخاب با خودمون بود مطمئن باشید من و امثال من همجنسگرا نمیشدیم که تا ابد محکوم به این زندگی مزخرف باشیم.ولی بالاخره ما هم خدایی داریم شاید بگید همون خدایی که گفته همجنسگراها باید سنگساربشن؟! نه منظورم اون خدا نیس،منظورم خداییه که خودش این گرایشو تو وجود ما قرار داده و مطمئنا بخاطر چیزی ک دست خودمون نیس مارو مجازات نمیکنه..

 

مرسی که خوندین….نظراتتونو چه خوب چه بد برام بزارین چون حتما میام و میخونم و ضمنا شما بگید گناه من چیه؟؟

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

25 دیدگاه دربارهٔ «شما بگید گناه من چیه»

  1. حامد اصفهان

    اینا همش تقصیر ماس توکه گناهی نداری
    داستانتو کامل خط به خط و کلمه به کلمه دو بار خوندم
    متاسفم که اینقد بد رفتاری دیدی و تحقیر شدی ولی خوب
    چه میشه کرد؟
    اگه دنبال یه رابطه پایدار و دوستی بر پایه صداقتی تماس بگیر 09107867174

  2. تو هیچ گناهی نداری.طبیعت اینو تو ذات تو گذاشته و خودش هم برات یکی رو .ازنوع خوبش پیدا میکنه

  3. ﺳﻼﻡ.اﻱ ﺩﻳﺘﻮ ﺑﺬاﺭ ﺑﻬﺖ ﭘﻴﺎﻡ ﺑﺪﻡ.ﻗﻮﻝ ﻣﻴﺪﻡ ﻛﻤﻜﺖ ﻛﻨﻢ

  4. احساستوعالی بیان کردی،منم مثل توهستم ولی بجای دادن دوسدارم بکنم.جنس هم جنس روخیلی دوسدارم

  5. خیلی جالب بود
    آفرین.صداقتت جالب بود
    ولی به قول خودت هرکی تا میفهمه دوسش داری میره سراغ سواستفاده..حتی کسایی که مث تو هستن هم تا میفهمن یکی دوسشون داره شروع میکنن ناز آوردن و سواستفاده.
    اخه یکیشون به طور منم خورده
    ولی درکل درسته.

  6. بخدا قسم با خوندن داستانت گریه کردم دقیقا همین اتفاقا واسه منم افتاد ..من الان ۱۷ سالمه سال بعد میرم کنکور .. افسردگی گرفتم تنهام

  7. بخدا قسم با خوندن داستانت گریه کردم دقیقا همین اتفاقا واسه منم افتاد من الان ۱۷ سالمه سال بعد میرم کنکور افسردگی گرفتم تنهام

  8. من امیر هستم از تهران دنبال سکس با یه گی هستم چهل ساله هستم ایمیل من [email protected] لطفن ایمیل بزنید و مشخصات خودتونو بگید

  9. حامد اصفهان

    زندگی قصه تلخی است که از آغازش
    بسکه آزرده شدم چشم به پایان دارم
    غصه نخور داداش بیخیال شو یه کم به چیزای مثبت فکرکن
    پناه بر خدا همه چی حل میشه
    الان سالیه که سرنوشتت تعیین میشه خیلی مواظب خودت باش با سرگرم شدن به درس و کنکور سعی کن فراموش کنی

  10. دنبال عشق با همجنس خودم هستم ،زندگیه منم عین همین داستان بوده ،

  11. من همچین اوضاعی رو دارم ولی ی فرقایی باتو دارم که تو دوست داری بغلت کنن به همین خاطر بهت میگن کونی و ناراحت میشی من دوست دارم بغل کنم نه فقط برا کردن بهم میگم کون کش

  12. خيلي داستانت قشنگ بود غزيزم اگه خواستي باهام تماس بگير پيمان 30 تهران 09372950437

  13. سلام امیر جان به صداقتی که در نوشته هایت بود قسم درکت میکنم چون نمیگم کاملا اما تا حدود زیادی حس و حال خودتا دارم اما من بیشتر ترجیح میدم فاعل باشم به هر حال خواستی خوشحال میشم که نیمه گم شدم را پیدا کنم درکت میکنم گناهی نداری این روزگاره که گناه بد بودن و بد فهمیدنشونا با بها ندادن و تحقیر ماها قایم میکنن به هر حال دوستت دارم دوست نازم و همسر مهربونم 09353383387

  14. سلام امير جان،
    نيازي نيست از تلخي و بدرفتاري روزگار برات بگم و يا حتي باهات همدردي و ابراز تاسف کنم، چون تو به اينها نيازي نداري و فقط حالتو بدتر ميکنه، ميخوام بهت پيشنهاد شروع يه رابطه دوستي بدم، بعد اگه با من احساس راحتي کردي و به اون حسي که ميخواي نزديک شدي ادامه ميديم، البته اگه تو مايل باشي.
    برات ياهو آيديمو ميزارم اگه موافق بودي پيام بده.
    Farboddalir

  15. مریم .....

    سلام اقا امیر………..
    خوندن چیز هایی که گفتی خیلی رو من یکی تاثیر گذاشت من به جانبه از گی ها خوشم نمیومد فک میکردم چندشن و فقط از سر بی دختری این کارا رو میکنن ولی نظرم عوض شد . میخواستم بگم پیدا کردن کسی که به معنای واقعی ادم خوبی باشه و خودتو واسه خودت بخواد سخته این فقط مشکل تو یا این که از جنس موافقت خوشت میاد نیست ولی امید وارم کسی رو پیدا کنی که بفهمدت….. و اینکه زیاد پیگیرش نشو اگه قرار بر این باشه پیدا بشه خودش پیدا میشه . و اخرین چیز اینکه تو هیچ تقصییری نداری این گناه نیست که اینجوری به دنیا اومدی خدا هر کسی رو ی جور خلق میکنه و از چیزی که هستی خجالت نکش لازم نیست چیزی رو تغییر بدی بقیه هستن که باید افکارشون رو تغییر بدن . سعی نکن خجالت بکشی و چیزی رو پنهان کنی هر چن تو مملکت ما این حرف غیر ممکن ولی تو سعی کن خودت باشی . خودتو اون جوری که هستی دوس داشته باش تا بقیه هم دوست داشته باشن . خیلی حرف زدم …… ببخشید
    خداحافظ

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا