سکس تو کتابخونه

سلام.

من اهل ساری هستم و دانشجو.چندباری براتون خاطره هامو نوشتم،این داستان واس دیروزه که داشتم تو کتابخونه شهرمون درس میخوندم که یهو نمیدونم چی شد که حسابی شهوتی شدم،که اگه دوربین مداربسته و بچه ها نبودن پامیشدم میزُ سوراخ می کردم،کتابخونه نسبت به روزای قبل خلوت بود،دوتا میز اونطرف تر از میز خودم یه پسری بود که بهش میخورد دبیرستانی باشه،قیافه ی بانمکی داشت،منم که حسابی حشری …
نمیدونستم برم طرفش و به چه بهونه ای برم پیشش،خلاصه هرازچندگاهی نگاه میکرد و منم هون لحظه بهش خیره میشدم،بعد از چند بار که این اتفاق افتاد یه لبخند زد و منم خوشحال ازینکه مرحله اول اوکی شد،رفتم کنار میزش و آروم بهش گفتم بریم یه لحظه بیرون حرف بزنیم؟اونم شوکه شده بود انگار هیچی نگفت و پاشد،رفتیم بیرون از سالن مطالعه و بهش سلام کردم و بعد از احوالپرسی و گرفتن اطلاعات فهمیدم اسمش نیما و سوم دبیرستان.خلاصه هیکلشم قلمی…منم که عاشق هیکل قلمی ام،بعد بهش گفتم نیما میتونم یه سوال خصوصی ازت بپرسم؟گفت بپرسید.گفتم دوست دختر داری؟گفت نه…فعلن سرم تو کتاب و درسه …گفتم پسری تو سن تو،چطوری پس از نظر جنسی ساپورت میشه؟یکمی نگام کرد و بعد از کمی فکر گفت خب دیگه مثل همه،گفتم تابحال هیچ ارتباطی داشتی؟گفت نه بابا …گفتم خودارضایی چی؟یه لبخند از رو خجالت زد و گفت نه …گفتم گفتنش که ایراد نداره،راحت باش،گفت ای هرازگاهی …گفتم دوس داری با کسی سکس داشته باشی؟جواب نداد،گفتم نه اینکه دختر باشه ها …یکم تعجب کرد و گفت چی داری میگی؟گفتم من فقط سوال پرسیدم

گفتم حالا که سکس با دختر میسر نیست، دوس داری با پسر امتحانش کنی؟یکم مکث کرد و گفت نمیدونم…چی بگم آخه ،گفتم یه لحظه بریم تو نمازخونه بشینیم گپ بزنیم؟گفت بریم،رفتیم تو نمازخونه،نشستیم،میدونستم اونجا دوربین نداره،همینکه نشستیم دستمو گذاشتم رو کیرش،جاخورده بود خواست بلند شه که با اشاره ی سر و دست نشوندمش رو فرش،هی کیرشو از رو شلوار میمالوندم،اونم معلوم بود که حشری شده،ولی میترسید،گفت الان یکی میاد آبرومون میره،بس کن،گفتم هیشکی نمیاد نیما،نگران نباش،همینطور داشتم کیرشو میمالوندم که دست دیگمو آروم گذاشتم رو کمرش و بعد آروم آروم با ماساژ رسوندمش. به کونش،میترسیدم کونشو ماساژ بدم،فقط دستم روش بود،آروم بهش گفتم تو نمیخوای کاری کنی،چیزی نگفت و چشماشو بسته بود،من داشتم کیرشو براش از رو شلوار میمالوندم که دیدم دستشو آورده رو کیرم و اونم داره برام میماله

 

منم که این حرکتو دیدم گفتم جووون،دستمو رو کونش کشیدم و شروع کردم به ماساژ کون و کیرش باهم،یذره که گذشت دیدم داره تکون تکون میخوره،گفت آخ…آخ …داره میاد…گفتم عزیزم بذا بیاد قربونت برم،سر کیرشو محکم گرفت و آبش با آه و یه لرزش کوچولو اومد،منم که دیدم اون ارضا شد،رفتم پشتش و تو اون موقعیت خطرناک فقط از رو شلوار رو چاک کونش کیرمو بالا و پایین میکردم،اصن کونشو از بالا نگا میکردی انگار خودش غیرعادی باز بود،چاکش خیلی زیاد بود،یه لپ اینور بود و یه لپ اونور با یه زاویه ی زیاد که هرکی میدید حتمن حشری میشد،منم دیگه با یکم بالا و پایین کردن رو کونش آبم اومد و منم سر کیرمو محکم نگه داشتم که تو شرت و شلوارم خالی نشه،بهش گفتم چطور بود؟خندید و گفت خوب بود،منم گفتم عاشقتم،بعد کفشارو پوشیدیم و آروم در نمازخونه رو باز کردم و بیرون و نگاه کردم کسی نباشه،خلوت بود و کیی نبود،ما هم سریع همونجور که دستمون رو کیرمون بود رفتیم دستشویی که بغل نمازخونه بود

اونجا یه لبخند زدیمو گفتم میذاری ببینمش،گفت بشرطی که توام بذاری ببینم،گفتم باشه،همونجا بی اونکه بریم تو سرویس ، دکمه ها ی شلوارشو باز کرد و آوردش بیرون وااای چه کیر سفیدی…گفتم جووون،گفت حالا تو،منم بهش نشون دادم و اومد یه دستی روش کشید و یه چشمک زد و گفتم بریم خالی کنیم،هرکدوم رفتیم تو یه سرویس و آبمونو خالی کردیم و بعد که اومدیم بیرون بهش گفتم دمت گرم خیلی خوب بود،گفت دم تو گرم،بعد شمارشو گرفتم و اون رفت و م موندم و تا آخر وقت مطالعه کردم،البته دریغ از یه کلمه مطالعه،همش تو فکرش بودم،بعد کتابخونه بهش اس‌ ام اس‌ دادم که اسممو سیو کنه.

 
فدای همتون.

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا