ساختمون نیمه کاره

سلام. امیرم.
پریروز داشتم می رفتم دانشگاه که نرسیده به دانشگاه یه ساختمون نیمه کاره هست , داشتم از کنارش میگذشتم که یه پسره که لباس خاکی تنش بود و بهم اشاره کرد که یه لحظه برم اونجا , گفتم حتمن کمک می خواد , یه پسر افغانی بود که هیکلش خیلی خوب بود ؛ قلمی و حسابی لاغر که من عاشق این هیکلام ؛ حالا … قیافشم ازون با نمکا بودا …بعد دیدم میگه می تونی این شماره رو برام سیو کنی و با کللی عذرخواهی …خلاصه گفتم باشه و گوشیشو گرفتم که سیو کنم همینطور که داشتم توی منوی گوشیش دنبال کانتکتا می گشتم واقعن همینجوری یهویی دستم خورد به گالریش دیدم پسر پر از فیلم سکسیه … یه لبخند بهش زدم و اونم دیگه داشت می مرد از خجالت ! بهش گفتم نه بابا اشکال نداره , خب سخته برات اینجا تنهایی … گفت آره خیلی …گفتم چرا برا خودت یکیو پیدا نمی کنی ؟ گفت نمیشه من افغانی هستم … لهجش خیلی بامزه بود … گفتم حالا چجوری سکس می کنی و دوست داری؟گفت هرجوری باشه اینجا دیگه مهم نیست …گفتم دوس داری ارضا بشی ؟ دوزاریش نیافتاد و یه لبخند تحویلم داد , فکر کنم اصلن نفهمید چی گفتم … دوباره پرسیدم اسمت چیه ؟ گفت منصور , گفتم منصور دوس داری سکس داشته باشی ؟دستمو انداختم رو شونش و اون یکم شوکه شد …گفتم کسی هست اینجا؟

 
گفت نه امروز تعطیله همه رفتن خونه هاشون و من یکم کار دارم و اینجا نگهبانی میدم , گفتم خب با پسرا سکس داشتی ؟‌گفت نه تابحال , گفتم دوس داری ؟‌یکم مکث کرد و بعد سرشو انداخت پایین و خندید و باز هیچی نگفت و دوباره پرسیدم دوس داری؟گفت خب … گفتم کجا می خوابی؟گفت اونجا و یه اتاقکو نشون داد و گفتم بریم اونجا آفتاب اعصابمو خورد کرده ؛ گفت بریم , رفتیم تو اتاقکش هیچی نداشت و یه تخته داغون یه گوشش افتاده بود و یه سری ظرف و لباس هم یه گوشه افتاده بود , گفت بشین چای درست کنم گفتم نه من کلاس دارم ؛ کار گوشیت تموم بشه میرم . نشستم و اونم گفت باشه و نشست و پرسید تو دوس دختر داری و مشکلی نداری و سکس داشتی و اینا … منم گفتم نه خوشم نمیاد ازینکارا , گفت خودت چی با پسر سکس داشتی ؟ یه نگا بهش انداختم گفتم تو دوس داری الان ؟ چیزی نگفت , یکم فکر کنم ترسیده بود , گفتم نترس , هرجوری خودت بخوای , تا هرجایی خودت بخوای , چیزی نگفت , گوشیشو گذاشتم رو تخت و رفتم کنارش و دستاشو گرفتم …آروم لبامو گذاشتم رو لباش , واو…انقدر نرم مگه داریم لب ؟؟؟ کلفتم بود لباش …خلاصه من داشتم با لباش ارضا می شدم , همونطور با فشار خوابوندمش و لباشو می خوردم , لباشو بیخیال شدم و همونطور که روش بودم کیرمو می کشیدم رو کیرش اونم یواش یواش خودشو تکون می داد و خلاصه حسابی داشتیم حال می کردیم گفتم جووون … اونم لباشو گذاشت رو لبام , از زیر شلوار راحتیش دیگه کیرش کاملن مشخص بود , منم که شلوار لیم داشت جر می خورد …

 

همونجوری لبای همو می خوردیم و رو همدیگه آروم بالا و پایین می کردیم و گاهی هم فشار می دادم روش و اونم خوشش میومد که دیدم خودشو محکم چسبوند به من و کیرشو حسابی به کیرم فشار می داد و آه و آههههههه ش بلند شد و فهمیدم که ارضا شد و منم دکمه های شلوارمو باز کردم و داشتم ارضا می شدم که نوک کیرمو با دست گرفتم که نریزه تو شلوارم , ریختم بیرون و دکمه های شلوارمو بستم , اون همونجور رو تخت دراز کشیده بود و بهم نگا می کرد , برگشتم و بهش خندیدم و گفتم چطور بود حال کردی ؟ گفت عالییییی … اومد جلو و باز لب تو لب شدیم , منم شمارشو گرفتم و سریع راه افتادم سمت دانشگاه که به کلاسم برسم , الان خیلی وقته که با همیم , خیلی از پسرای ایرانی با معرفت تره , خیلی هم کوچولو موچولو….عشقه منه , کلن قرار شده همینجا بمونه , فعلن تو ساختمن خود ما سرایداری می کنه…

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

6 دیدگاه دربارهٔ «ساختمون نیمه کاره»

  1. مسعود تهران

    فايده نداره بده ساك بزنه بكنش ديگه حالا كه سرايدار اپارتمانتونه

  2. سلام منم قبلا با ىه پسر افغانى سکس داشتم خىلى باحال بود از دستش نده

  3. ﺭﻭﺯ ﺗﻌﻂﻴﻞ ﺩﺍﻧﺸﻜﺎﻩ ﺟﺎﻟﺒﻪ. ﻭﻟﻲ ﺑﺪ ﻧﻴﺴﺖ ﻣﻦ ﺗﺎﺑﺤﺎﻝ ﺑﺴﺮ ﻧﻜﺮﺩﻡ ﺍﻭﻧﻢ افغاني

  4. والا افغانیا خیلی درستن من یه بچه خوشگل افغانی میاد بم میده تا حالا هیچ کونی مث کون اون ندیدم

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا