اینجوری بود که منم اوبی شدم

یه بار تو بچگی تو یه جای خلوت، دست یه پسره بیست و پنج بیست و شش ساله افتادم که اگه میخواستمم بهش ندم، با زور میکرد. منم اولش مقاومت کردم ولی تو اون باغ به اون بزرگی که هیشکی هم نبود و هر چی هم فریاد میزدم به جایی نمی رسید، مقاومت فایده ای نداشت. یه سیلی کافی بود که دور سرم بچرخمو بیفتم رو زمین و اونم محکم گرفته بود و می گفت: میدی یا به زور بکنمت؟

 
بالاخره خودمم شیرفهمم شد که راه چاره ای نیست و باید بدم وگرنه همینجا لت و پارم میکنه ولی تا کیرشو دیدم دلم هری ریخت. لامصب خیلی کلفت بود و شروع کردم به گریه که لاپام بزاره. اونم اولش چن بار لاپام جلو عقب کرد و یواش- یواش گذاشت دم کونم که یهو خودمو جلو پرت کردمو گفتم اونجوری خیلی دردم میاد که البته فکر کرد میخوام فرار کنم که جست و یه سیلی آبدار دیگه نصیبم کرد و گفت: دم سوراخت میزارم و میمالم. تو هم فکر فرار به سرت نزنه.
چاره ای نداشتم که هر چی میگه گوش بدم. تف زد به سر کیرشو میمالوند دم سوراخ کونم و یه نمی هم فشار میداد که تو بره ولی منم التماس میکردم که دردم میاد اونجوری نکن ولی اون مرتب می گفت که ضدحال نزنم تو نمیده و ادامه می داد. بعد از اینکه یه مدتی دم سوراخ کونم یواشکی فشار میداد و آه و اوففف میکرد. یهو احساس کردم یهو دستشو از شکممو سینه ام جلو آورد و محکم فشار داد و جیغم به هوا رفت.

 
آییییی جر خوردم ولی مگه اون دست بردار بود. محکم فشار داد و ولم نکرد و البته اون تو دیگه تلمبه نمی زد. یه چن لحظه ای مکث کرد و بعد کشید بیرون ولی دیگه این کون برام کون نمی شد. همین طور خون بود که میومد و اونم سریع از جیبش سه چهار تا کاغذ دستمالی درآورد و با اونا تمیز کونمو پاک کرد و زیپ شلوارشو کشید بالا و دبه دو پا گذاشت به فرار.
حالا من مونده بودم با یه کون جر خورده که راحتم راه نمی تونستم راه برم. تو همون باغ خواستم بشینم که دیدم نه درد داره و نمیتونم. تا می تونستم از درد گریه کردمو آخ و اوخ می کردم.
چن روز بعدش که یواش یواش داشت دردش بند میومد و زخم کونم التیام می یافت، احساس خارش تو کونم می کردم. نمیدونم چه حسی بود که بهم می گفت: دوای خارش کونت کیره و باید بدی تا راحت بشی ولی به کی می تونستم بگم که بیا منو بکن. اونوقت با درد کیر و جر خوردن دوباره چه جوری می تونستم کنار بیام؟

 
بالاخره چن محله اونورتر که کسی تو این شهر درن دشت اونورا نمیشناختمم یه جوری رفتار می کردم که یعنی بیا منو بکن. مردمم که خل نیستن می فهمیدن رفتارم عادی نیست. اوایل خجالت می کشیدم و حتی به چن نفر که دنبالم بودند جواب رد دادم ولی کونم کیر می خواست و نمیتونستم خواسته اونو ندید بگیرم. بنابراین دلمو به دریا زدمو گفتم: پول می گیرما و اینجوری بود که منم اوبی شدم.

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

10 دیدگاه دربارهٔ «اینجوری بود که منم اوبی شدم»

  1. کی دوست داره از پشت بکنمش اس بده اول کیرم براش میفرستم اگه پسندیدید میام میکنمش من فاعلم علکی اس ندید ۰۹۳۹۹۴۸۵۶۸۰ اهوازی

  2. آرمان هستم ٣٤ تهران فول تاپ كلفت بكن هات مردونه
    مكان دارم شمال تهران
    كوني نازو خوشگل يا زنونه پوش ناز ميخوام كه كونشو بگام
    مشكل مالي ندارم
    ٠٩٣٥١٧٣٧٧٧٤

  3. من تاالان کون ندادم ودوس دارم تجربه کنم البته پول میگیرم

    1. سلام عزيزم با پول خوب در خدمتت هستم، تازه اگه دوست داشتى بهت كون هم ميدم

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا