اولین گی بازی های من

سلام دوستان
اسم من امیرحسین 21 سالمه قدم 173 و وزنم 65 سفیدم تازه پشم های کونم داره در میاد.این داستان من برای زمانی هست که من سال سوم راهنمایی بودم یه پسر سفید و بدون یه تار مو.یروز اردیبهشتی تو کوچه مون نشسته بودم که یکی از همسایه هامون که اسمش عرفان بود داشت از بیرون میومد که بره خونه و منو دم در دید و اومد پیشم و سلام و احوالپرسی کردیم با هم بعد بهم گفت که چرا تنها نشستی ومن بهش گفتم که نمیدونم چرا امروز اینجوریه هیچکس نیست بعد اون اومد پیشم نشست و یکم با هم حرف زدیم .
(عرفان 2سال از من بزرگتره ولی انداممون تقریبا یکیه شاید اون یکم قدش بلندتره ) .
بعد از یکم حرف زدن ازم پرسید کلاس چندمی و من بهش گفتم سوم.ازم پرسید کدوم مدرسه میری ومن جوابشو دادم
بعدش بهم گفت که منم همونجا بودم هنوز آقای ؟؟؟؟ مدیره؟ که گفتم آره بعد چند تا از معلم ها رو نام برد که منم چندتاشونو میشناختم ورسید به معلم علوم مون که تا اسمشو برد من شروع کردم به فحش دادنش .
 
خندید گفت : چرا فحشش میدی ؟
منم گفتم :علومم ضعیفه و اونم هر 1هفته در میون منو میبره پای تخته و یه نمره تک بهم میده موندم ماه دیگه چجوری میخوام امتحان بدم . بهم گفت یعنی هیچی بلد نیستی؟ منم گفتم نه
بعدش گفت که برو کتابتو بیار ببینم مگه چی داره؟ اما من که از علوم متنفر بودم گفتم اصلا حوصلشو ندارم ولش کن بعدش گیر داد که باید بیاری میخوام چند تا از سوالات مهمشو برات علامت بزنم .منم دیدم اینجوریه با ذوق رفتم و اوردم اونم برام نزدیک 30 تا سوال علامت زد .
دیگه کارمون تموم شده بود که ازم پرسید : امیر دوست دختر داری که من بهش گفتم آره چطور؟
گفت تا حالا ازش لب گرفتی؟ منم کلی خجالت کشیدم .آخه خیلی با هم دیگه صمیمی نبودیم.
بعد از کمی مکث به دروغ گفتم :آره .
گفت چجوری ؟
منم گفتم که مثله همه.
پرسید مثلا چجوری ؟نشونم بده .
بعدش من لبامو بازی دادم که مثلا اینجوری بوده . با هم خندیدیم و اونروز تموم شد .
منم که تازه اونو گیر آورده بودم (نه برای سکس) یروز برای اینکه برم هم چند تا ریاضی برام علامت بزنه هم یخورده بهم درسشو بیشتر یاد بگیرم رفتم دم درشون و بهش گفتم .
گفت که برو کتاب با دفتر ریاضیت رو بیار. منم سریع رفتمو آوردم که بهم گفت بیا بریم تو خونه منم رفتم تو مامانش با آبجی کوچیکش خونه بودن رفتیم تو پذیرایی نشستیم یکم که تمرین کردیم آبجیش اومد اذیتمون میکرد .
بهم گفت بیا بریم تو اون اتاق منم قبول کردم رفتیم تو اتاق و داشتیم تمرین میکردیم که دوباره سرو کله آبجیش پیدا شد .
گفت اینجوری نمیشه صبر کن .
 
آبجیشو از اتاق برد بیرون و وقتی اومد درو قفل کرد که دیگه نتونه بیاد داخل.
حدودا یک ساعت ونیم تمرین کردیم که دیگه من گفتم خسته شدم بسه اونم قبول کرد . در همین حین مامانش در اتاقو زد و عرفان رفت درو باز کرد .مامانش برامون چایی و میوه آورده بود .
عرفان گفت بیا اینو بخور بعدا میری و من یکم تعارف کردم ولی موندم.
در حالی که داشتیم میوه میخوردیم عرفان بهم گفت امیر یبار دیگه میگی چجوری از دوست دخترت لب میگیری ؟
اولش یکم خجالت کشیدم که بهم گفت یبار فقط یبار منم قبول کردم دوباره لبامو بازی دادم که بازم خندیدیم و گفت اینجوری نمیشه . فکر کن من دوست دخترتم بیا ازم لب بگیر .
ایندفعه دیگه خیلی خجالت کشیدم رنگم پرید که عرفان گفت :رنگشو نگا ترسیدی ؟ گفتم :نه صدام میلرزید .
بعدش بهم گفت که نترس بابا هیچی نمیشه یه لب کوچولو دیگه بیا .
منم همونجور مات مونده بودم که یدفه صورتشو آئرد جلو و گفت :نترس شروع کن ببینم چجوری لباشو میخوری؟
من گفتم روم نمیشه. گفت :رو شدن نمیخواد که اصلا من شروع میکنم بیا.
لباشو آورد جلو و گذاشت رو لبام .
وووووواااااااااااایییییییییییییییییییییییی
 
یکدفعه دلم ریخت(آخه دفعه اولی بود که لب بازی میکردم ) سرد شدم .
یکم لبامو خورد و بعدش رفت عقب گفت حالا نوبت تویه؟
دوباره صورتشو آورد جلو .اینبار من با یکم مکث رفتم جلو و لباشو میبوسیدم .
بعدش خندید گفت اینجوری لب میگیرید .منم گفتم آره بعد گفت اینجوری نیست .
باید مثل من بخوریشون نگاه کن اینجوری .دوباره ازم لب گرفت .دیگه خودمم خوشم اومد اون لب پایین منو میخورد بعد لباشو برداشت و گفت که توهم لب بالایی منو مک بزن .
حدود 5 دفیقه لب بازی کردیم که گفتم بسه میخوام برم .
قبول کرد.رفتم خونه ولی دیگه دلم همش میخواست یه بهونه دستم بیاد که برم پیشش.
فرداش خونمون خالی شد سریع رفتم بهش گفتم که بیاد خونمون تا بهم ریاضی یاد بده اونم با همون زیرشلواریش اومد بیرون و در خونشونو بست .
رفتیم تو خونه ما .همین که وارد اتاقم شدیم من برگشتم گفتم میشه لب بدی ؟
اونم سریع لبشو گذاشت رو لبم همدیگرو بغل کرده بودیم و از هم لب میگرفتیم که کمرشو چسبوند بهم و فهمیدم که کیرش شق شده . بعدش بهم گفت که بزار کیرتو ببینم منم گفتم منم میخوام مال تو رو ببینم و هر دومون شلوارامونو کشیدیم پایین .
وقتی کیرشو دیدم چشمام گرد شد اخه سیستم کیرش با واسه من فرق میکرد واسه اون هم خوشگلترو تمیزتر بود وهم یخورده بزرگتر.
 
بی اختیار دستم رفت به سمتش و با کیرش بازی میکدم یخورده هم نرم بود هنوز سفت سفت نشده بود که خیلی حال میداد مخصوصا گرماش خوشم اومده بود و وقتی که اونم کیرمو گرفت تو دستش خیلی داشتم حال میکردم بعد کیرامنو میمالیدیم بهم دیگه و کنار هم میزاشتیم تا اینکه بهم گفت برام بخورش ولی من قبول نکردم و در همون حد ادامه میدادیم که گفت بزار من کیرتو بخورم اما از اینم خوشم نمیومد که خودش اصرار کرد ومنم قبول کردم . برا اولین بار بود که کیرم میخواست توسط یه دهن خورده بشه . همین که سرشو گداشت تو دهنش من شل شدم و نشستم زمین و گفتم که قلقلکم میاد ولی اون گفت میخواد بخوره منم پاهامو دراز کردمو اون شروع کرد به خوردنش .اینبار دیگه خیلی حال میداد داشتم دیوونه میشدم که گفتم بسه بسه . واون کیرمو ول کرد و یکم اب از کیرم ریخت بیرون دیگه کیرم خوابیده بود .
دوباره کیر خوابمو با 2تا انگوشتاش گرفت و باهاش بازی میکرد ولی دیگه بیدار نشد .منم خواستم بیکار نباشم که کیرشو گرفتم تو دستم وقتی داشتم باهاش بازی میکردم هم دوست داشتم بخورمش هم چندشم میشد ولی نرمی کیرش دیوونه کننده بود .تا اینکه بهم گفت دوسش داری منم گفتم که خیلی باحاله خوش بحالت خیلی نرمه .
اونم گفت مال تو هم همینجوری میشه غصه نخور.
 
دوباره بهم پیشنهاد داد که براش ساک بزنم ولی قبول نکردم ایندفعه ناراحت شد بلند شد و گفت ازاین به بعد دیگه نمیام پیشت منم که تازه از ساک زدنو ومالش کیرم توسط یکی دیگه خوشم اومده بود و اینکه واقعا از کیر اونم خیلی خوشم اومده بود تا خواست بره بیرون اتاق بهش گفتم باشه و برای اولین بار کیر یکی دیگرو خوردم کردم تو دهنم که بهم گفت اب دهنتو بریز روش تا لیز بشه منم همونکارو کردم دندونام به کیرش گیر میکرد که گفت یکاری کن دندونات گیر نکنه دردم میاد بازم به حرفش گوش دادم . بعدش گفت با لبات تا اونجا که میتونی روش فشار بیار که حال بده منم شار دادم که بعد چند دقیقه کیرشو برد بیرونو اب کیرش در اومد سریع بهش دستمال کاغذی دادمو خودشو تمیز کرد. دوباره لب گرفتنمون شروع شد هنوزم که هنوزه هیچ چیزی مثل لب گرفتن بهم حال نمیده . خلاصه 5 دقیقه لبا همدیگرو خوردیمو اموزش کامل لب گرفتن منم کامل شد دیگه واقعا حرفه ای شده بودم زبون همدیگرو میخوردیم و….
چند هفته بعد اون اومد دم درمون و من رفتم درو باز کردم دیدم عرفان گفت خونمون خالیه میتونی بیای ؟ منم گفتم برو اگه تونستم میام گفت پس من درو باز میزارم اومدی بیا تو دیگه در نزن گفتم باشه.
به مامانم گفتم که من میرم پارک یکم بازی کنم و1ساعت دیگه میام. از خونه اومدم بیرون اطراف رو نگاه کردم که کسی نباشه و سریع رفتم تو خونه و درو بستم .وارد پذیرایی شدم گفتم یاا… . از تو اتاق صداش اومد گفت کسی نیست بیا اینجا رفتم داخلو دیدم لخت لخت کیرشو گرفته دستشو داره میمالتش بهش گفتم یوقت کسی نیاد ؟گفت نه همه رفتن خونه مادربزرگم اینا تا 3-4 ساغت هیشکی نمیاد .
 
رفتم جلو و لب بازیمون شروع شد یکم بعدش منم لخت شدم دوباره کیرای همدیگرو خوردیم ایندفعه وقتی تموم شد لبا سامونو نپوشیدیم گفت بیا یکم همینجوری لب بگیریم رفتم تو بغلش نشستم که کیرش افتاد رو چاک کونم خواب بود ولی خیلی خوب حسش کردم اونم خوشش اومد و گفت جوووووووون .لبو رد کن بیاد 30 ثانیه نگذشته بود که دوباره کیرش بلند شد بازم رو چاک کونم حسش میکردم گفت بلند شو سرپا لب بگیریم بلند که شدیم کیرامون چسبیدن بهم که اینبار کیر منم بلند شد داشتیم لب میگرفتیم که یهو دستاشو برد رو لپای کونم و باهاشون بازی میکرد که خیلی خوشم اومد منم براش همین کارو کردم داشتیم حال میکردیم که یهو بهم گفت بیا بزاریم لای پای همدیگه خیلی حال میده منم سریع قبول کردم.
بهم گفت پس بخواب رو زمین من رو به آسمون خوابیدم که گفت نه برگرد منم سریع دمر شدمو اونم نشست رو پاهام (شاید باورتون نشه ولی همه اینا چون دفعه اولم بود که برام اتفاق میافتاد خیللی بهم حال میداد).
 
کیرشو همونجوری گذاشت لای پاهام وخوابییییید روم که بهم مزه داد و حال کردم هی داشت خودشو تکون میداد که میزاری کیرمو خیس کنم اینجوری حال نمیده منم گفتم باشه کیرشو خیس کردو گذاشت لای پاهام بعد در اورد و گذاشت لای چاک کونم خیلی حال کردم بعدش کونمو با 2 دستش جمع کردو هی عقب جلو کرد 2دقیقه نشده بود که ابش اومد ریخته بود رو کونم اما اینقدر کم بود که من اصلا متوجه نشدم وخودش گفت تکون نخور دستمال بیارم دستمالو برداشت وکونمو تمیز کرد بلند شدم وگفتم حالا نوبت منه اونم هیچی نگفت وخوابید منم دقیقا مثل خودش همون حرکاتو انجام دادم اما اب من که چیزی هم نبود خیلی زودتر اومد بعد از این دیگه نم نم عشق بازیای ما شروع شد که اگه خوشتون اومد اونا رو هم براتون مینویسم….
ممنون که خوندید. امیرحسین

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

4 دیدگاه دربارهٔ «اولین گی بازی های من»

  1. salam khoobi are kheyli khoob neveshti va bahal
    edamasho benivis vali mikham age eftekhar bedi bebinamet 09399298151 montazeram etemad kon pashimon nemishi

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا