اولين روزى كه دادم

سلام من حميد هستم 15 سالمه از شيراز
ميخوام خاطره اولين روزى كه دادم رو براتون تعريف كنم
من يه پسر خاله دارم به اسم سعيد كه ٢سال از من بزرگتره ما هميشه با هميم و همه جا با هم ديگه ميريم و خلاصه خيلى صميمى هستيم
 
يكـ روز كه خونه تنها بودم مثل هميشه سعيد اومد پيشم با هم كار هاى هميشهگى رو كرديم مثل پلى استيشن بازى يا فيلم ديدن و … كه سعيد زد توو سرم منم حرصم گرفت و زدمش و دوباره زد منم چون باخته بودم اعصبى بودم و افتاديم به جون هم براى زدن (شوخى) كه او نشسته بود رو شكمم بهم با حالت مسخره گفتن گفت تو هنوز كيرت اندازه من نشده كه بخواى منو بزنى و … منم ميخواستم كم نيارم گفتم شده خبر ندارى ! كه گفت كوو ببينم منم گفتم اول تو كه بر خلاف تصورم اون كيرشو بيرون اورد واقعا بزرگ بود شايد سه برابر كير من بعد گفت حالا نوبت تو منم چون خجالت ميكشيدم هيچى نگفتم و بلند شدم به ديوار تكسه دادم باز گفت ببينم كيرتو ديگه بازم هيچى نگفتم كه اومد كنارم گفت نشونم ندى خودم شلوارت و ميكشم پيين ها من بازم سكوت كردم كه خودش دست به كار شد و شالوار و شرتم و با هم كشيد پايين به كيرم دست زد گفت ديدى گفتم كوچيكه گفتم حالا ديدى بسه و ميخواستم بكشم بالا كه دستى و گرفت و گفت صبر كن و شرت خودشو كشيد پايين دستم و گزاشت رو كيرش و گفت بمال واسش يهكم ماليم و البته خوشم اومده بود گفت يه كم بخورش گفتم نه اما شل گفتم كه اونم سرم و گرفت و برد طرف كيرش كه يه كمى سرش و با زيون ليس زدم و سرش و كردم دهنم همش جا نميشد و سرش و فقط ساكـ زدم
 
بهم گفت به سكم بخواب گفتم ميخواى چيكار كنى گفت بخواب خوش ميگزره منم خوابيدم كه با دستش لپ هاى كونم و مثل ژله ميلرزوند و منم حال ميكردم كه يه دفعه با زبون سوراخم و ليس زد كه ديوونه شدم يه اااهههههه حشرى گفتم كه اون شدت كارشو بيشتر كرد بعد چند دقيقه بلند شد و سر كيرشو تف زد منم چون با حركت قبليش كلى حال كرده بودم چيزى نگفتم با كارشو بكنه سر كيرشو گزاشت روو سوراخم و خواست بكنه توو كه هى ليز ميخورد به من گفت كه با دستت ٢طرف كونت و باز كن منم باز كردم باز سر كيرش و گزاشت رووش اما اين دفعه رفت داخل كه يه درد وحشتناكى رو حس كردم داد زدم ااااييييييىيييييييييى نفسم بيرون نميومد و اونم تا ته كرده بود توو من خواستم از زيرش در برم كه محكم من و گرفته بود تنها كارى كه ميتونستم بكنم اين بود كه گريه كنم و ااااييى ايييى بگم
 
صدام اصلا در نميومد تا اين كه يه گرماى رو توو كونم حس كردم و فهميدم ابش اومده خوابيد رو و هنوز كيرش توو مونم بود كه كوچيك شد و خودش بيرون اومد بعد هم بلند شد و رفت منم رفتم دستشويى خواستم اب هاى كه توو كونمه رو خارج كنم كه ديدم روو سوراخم زخم شده و داره اب كير با خون ميريزه و درد خيلى بدى داشتم كه تا ١٠ روز نميتونستم درست راه برم بعد اين كه خوب شد ديگه خودم دلم ميخواست كون بدم بهش و از اون موقع هر موقعى كه گيرش بياد منو ميكنه و منم حسابى حال ميكنم…
 
مرسى كه خونديد

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا