از دودول بازی تا کون دادن

سلام به همه. من علیرضا هستم و الان 33 سالمه. تو شهر قزوین زندگی میکنم. موضوع برمیگرده به سن هفت هشت سالگی. ما تو محلی زندگی میکردیم که اطرافش همه باغ و درخت بود. زمان جنگ بود و پشت محوطه باغ یه پناهگاه روباز کنده بودن که فکر میکنم حداقل دومتر و نیم ارتفاع داشت. برای ما بچه های اون سنی که به زور قدمون به 150 هم نمیرسید ارتفاع زیادی بود. پسرای زیادی تو محل بودن و پاتوق بازی ما اونجا بود. من پسر خوشگلی بودم و فکر میکنم الانشم هستم. پوست گندمی با چشمای درشت مشکی و لبای خوش حالت. من همیشه با پیمان و سعید همبازی بودم. هر سه تامون همبازی بودیم. اونا تو اون محل بودن که ما به محلشون رفتیم.
 
چندماه اول به بازیای معمولی میگذشت تا اینکه یه بار که سه تایی به پناهگاه رفته بودیم به من پیشنهاد دودول بازی دادن. من تا اون موقع نمیدونستم این بازی چیه. سعید گفت شلوارامونو درمیاریم و به هم دیگه میمالیم. من قبول نکردم و اون دوتارو تنها گذاشتم و برگشتم به سمت خونه. چندهفته ای گذشت و دوباره این موضوع تکرار شد. الان یادم نیست که همون موقع قبول کردم یا یه کم گذشت ولی خلاصه اصرار اون دوتا باعث شد که منم قبول کنیم. شلوارمونو تا زانو کشیدیم پایین و شروع کردیم دودولامونو به هم مالیدن. راستشو بخواین من خیلی حس خاصی پیدا نکردم. کیر پیمان هم اندازه خودم بود و شایدم لاغرتر اما کیر سعید خیلی از مال ما بزرگتر بود جوری که واقعا تعجب کردم. تا چند سال هر وقت فرصت پیش میومد این کارو میکردیم. البته نه تو باغ. چون هرسهتامون باهم هم کلاسم شده بودیم بیشتر تو خونه همدیگه بودیم و گاهی که فرصت پیش میومد و حسش بود این کار ادامه داشت ولی تا دوم راهنمایی از ارضا شدن خبری نبود.
 
دوم راهنمایی شده بودیم و من همچنان با سعید و پیمان همکلاس بودم. تو سالهایی که گذشته بود به خاطر گرایشی که در درونم حس میکردم یا نمیدونم به چه علت همیشه دوست داشتم مفعول باشم و اون دوتا هم معمولا نقش فاعلو بازی میکردن.بیشتر اونا بودن که کیرشونو به کون من میمالیدن و من از این کارشون خوشم میومد ولی تا اون موقع دادن واقعیو تجربه نکرده بودم.
رفتم خونه سعیدینا. پدرمادرش خونه نبودن. میل جنسی هردومون به شدت بالا بود و تو دوران بلوغ جنسی بودیم. از هم شروع کردیم به لب گرفتن. لباسامونو مثل همیشه درآوردیم.لخت لخت تو بغل هم بودیم. این بار با دفعه های پیش فرق داشت. حس عجیبی بود. دلم میخواست ارضا بشم. رو تخت اتاق سعید دمر خوابیدم. تا اون روز هرگز تو زندگیم ساک نزده بودم و از این کار بدم میومد. سعید کنار تختش وایستاد . منم دراز کشیده بودم. کیرشو نزدیک صورتم آورد و من با بی میلی یه کم لیسش زدم.
 
یه کم زانوهاشو خم کرده بود که کیرشو راحت تر بخورم و از طرفی دستش راحت تر به کونم برسه. اومد پشتم و سرشو گذاشت رو کونم. هیچوقت یادم نمیره اولین بارو که کونمو شورع کرد به خوردن. با زبونش شروع کرد به لیس زدن. چند دقیقه لپاشو و سوراخمو لیس زد. دلم میخواست از پشت بهش بدم ولی خیلی خیلی میترسیدم. از اتاق رفت بیرون و به یه قوطی شکل کرم برگشت. وازلین بهداشتی قوطیی بود. به انگشتش زد و انگشتشو کرد تو. این کارو قبلا هم انجام داده بود و چیز عجیبی نبود. همونطور که دمر خوابیده بودم بالش گذاشت زیرم. کونم بالاتر اومد. گفت میخواد بزاره تو. من ترسیدم اما ازش قول گرفتم که اینکارو اروم انجام بده.بعد از اینکه با انگشت وازلین مالیشو انجام داد رو سوراخم تف انداخت و به کیر خودشم تف زد. از روش کارش مطمئن شدم که با این سن کمش تجربه کردن داره. کیرشو به سختی وارد کونم کرد. نفسم درنمیومد. یکی از بدترین درداییه که تجربه کردم. دوباره درش آورد. التماس کردم که دیگه نکنه تو. بازم خرم کردو گفت اولش درد داره و بعدش لذت میبری. کرد تو وتا تهش فشار داد…
 
واقعا گریه کردم. اما بیخیال نمیشد. شانسی که آوردم این بود که آبش زود اومد. یادمه که تا چند روز هروقت میخواستم برم دستشویی به شدت میسوخت و سوراخم به حالت بسته کامل درنمیومد. من بهش اعتماد کردم ولی اون رفت و به چندتا از بچه ها گفت که منو از کون کرده. این شد که خیلی از بچه های محل و همینطور بچه های کلاس ازم میخواستن که به اونام بدم. من زدم زیرش و گفتم از خودش درآورده. هیچکس نمیتونست ثابت کنه که من به سعید دادم. ولی این وسط یه نفر همه چیزو میدونس. پیمان بود که نفر سوم ما بود. بعدا مجبور شدم به پیمانم بدم که ادامشو تو قسمت بعد براتون میگم
واسم مهم نیست کسی خوشش بیاد یا نه. داستان زندگیم بود که اتفاق افتاد. شایدم یه جورایی باعث بدبختی آیندم شد. ادامشو بعدا واستون مینویسم.بای
 
نوشته: علیرضا

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا