لز من و عشقم

اسمم نداس، 24 ساله..
4 سال پیش تو نت با یه دختری آشنا شدم که تیریپ پسرونه داشت. شماره دادیم، با هم حرف میزدیم، اس بازی میکردیم و اینا. تا اینکه کم کم بیشتر کنترلم کرد. هرجا میرفتم آمار باید می دادم بهش، موقع بیرون رفتن باهام، دستش همیشه دور کمرم بود، میگفت به کسی نگا کنی کشتمت و این صحبتا. حس می کردم کمک کم دارم وابسته ش میشم. خودشم فهمیده بود. بیشتر میرفتم رو خطش. منم حساس بودم، میدیدم با کسه دیگه حرف میزنه گیر می دادم کی بود چرا اینهمه مکالمه داری. می دونستم قبلا با کسای دیگه بوده. اما من دل بسته بودم بهش. اونم تو بهترین دوران جوونیم. یعنی 20سالگی… اوج شهوت… براتون بگم از اس بازیا و سکس تل کردنمون… عاشق تون صداش بودم. وقتی هات می شد و حشری حرف میزد… وقتی مشروب میخورد و میومد رو خطم. صداش دیوونم میکرد. دوس داشتم تو بغلش باشم موقع ارضا شدنش. وقتی هم بیرون بودیم کار خاصی نمی شد انجام بدیم. یه بار تو سینما داغ کردیم….
 
کم کم اونم وابسته شد بهم. خیلی سختی کشیدم تا بیاد سمتم و بالاخره جواب داد. اکثر شبا باهم سکس تل داشتیم. تا صبح بعضی وقتا ارضا میکردیم همو. اون میگفت دیوونه میشم وقتی ناله میکنی و نفس میزنی… وسط ارضا شدن من یا خودش همیشه میگفت دوست دارم ندا… با اون صدای مست و گیرا..وقتی هم بیرون بودیم کار خاصی نمی شد انجام بدیم. یه بار تو سینما داغ کردیم… سرمو گذاشتم رو شونه ش، آروم تو گوشش حرف میزدم. صداش میزدم… تند تند نفس میزدمو اونم میگفت جاااان…. فدای اون نفسات…. دستش تو دستم بود میمالیدمو حرفای عاشقونه تو گوشش زمزمه میکردم… بعضی مواقع آروم سرشو بر میگردوند سمتم و لبامو میبوسید… با هر بوسه میگفتم آه… دیوونه میشددد…… نمیتونس بیشتر ببوسه احتمال داش کسی ببینه. واسه همین چند دیقه بعد دوباره می بوسید… ای حرکتاش دیوونم کرده بود. خدا میدونه اون روز چه جوری جدا شدیم از هم… همش با بوسه از لب و نگاه های عاشقونه تو تاکسی.. شبش تا صبح 3،4بار ارضا شدیم…
یه مدت که گذشت، صحبت از لز حضوری زد. دلم میخواست. خودش هم همینطور. تشنه ی این بودیم که یه شب تو ی اتاق تنها باشیم و صدای نفسهامون فضارو پر کنه. همیشه تو فانتزیاش اینو بهم میگفت که کاش واقعا تنهایی یه شب تا صبح پیشم تو بغلم باشی.
 
خیلی سخت بود تصمیم گرفتن. از یه طرف از خدام بود، از طرف دیگه میترسیدم. بار اولم بود.
بالاخره با هم هماهنگ شدیم. من قرار شد برم پیشش. مامانش اینا نبودن و خونه تنها بود. میدونستم دامن کوتاه و تاپ جذبی دوس داره تنه من ببینه. میدونستم دوس داره موهام فر باشه و آرایشم ملایم.. همه رو انجام دادم… اپیلاسیون کامل کردم و راه افتادم سمت خونشون. با استرس رانندگی میکردم. گاهی حواسم پرت میشد کجا دارم میرم. حس میکردم میرم پیش شوهرم. واقعا برام مثل یه پسر بود. همین منو وابسته کرده بود. تو کل مسیر به این فکر میکردم که چه جوری شد دل دادم بهش. منی که فوقه فوقش با کسی آشنا مشدم باهاش 1ماه میحرفید و بعدش کات!
حالا من بودمو قلب پر هیجانم.
رسیدم به اون آدرس. با یکم منگی آپارتمانشون رو پیدا کردم. ماشینو پارک کردمو زنگ زدم به موبایلش. گفتم پایینم دم در. گفت: چرا اف افو نزدی! درو میزنم بیا بالا!
 
درو زد.. واااای استرس داشت می کشت منو. رفتم بالا. رسیدم پشت در واحدشون. خواستم زنگو بزنم که درو وا کرد. مثل همیشه گفت: سلام خانومم! خوش اومدی. بیا تو.. همیشه این لحن خانومم گفتنش آرومم می کرد. رفتم تو. یه خونه ساده اما تر و تمیز. دستمو گرفت گفت بشین الان میام. رفتم رو کاناپه نشستم، اطرافو نگا کردم. از آشپزخونه داد زد گفت زندگیم لباساتو در آر راحت باش. گفتم برم اتاق عوض کنم. گف آره راحت باش. رفتم تو یکی از اتاقا، فک کنم اتاق خودش بود. رو تختش مانتومو گذاشتمو شلوارمو در آوردم. شورتو سوتینم توری بود… یه لحظه نگاشون کردم… مشکی… همون که عاشقش بود. به خودم اومدمف زودی دامنو پوشیدم و خودمو مرتب کردم. برگشتم سمت در برم تو حال که تو قالب در دیدمش با یه لبخند جذاب…….نفسم حبس شد. گفتم چشاتو درویش کننننننننننن!!!
گفت محاله.. رفتم سمتش، کاملا نزدیکش… اروم کفت زندگیم.. با حمون لحن آروم گفتم جون دلم.. دستاش حلقه شد دور کمرم. میدونس عاشق لب خوردنم. پیشونیش و چسبوند به پیشونیم. گفت دوست دارم… طاقت نیاوردم دستامو انداختم دور گردنش لبم کشیدم رو صورتش. بهم گفت تپش قلب گرفتن ندا…. گفتن فدای اون قلبت بشه ندا. اروم موهاشو نوازش می کردم. همونجا تو چاچوب در ایستاده بودیم تو بغل هم. میخواس زجرم بده. لبمو نمیخورد. کاره همیشگیش بود. میدونس دوس دارم واسه همین عذابم میداد بعدش جوری لبامو میخورد و می بوسید که همون لحظه خیس میشدم… دستشو گرفتم رفتیم نشستیم تلویزیون رو روشن کرد بهم چایی تعارف کرد. یه کم خوردم. اما اون لب نزد. همش نگام میکرد… نشستم نزدیکش، گفت خیلی ناز شدی عشقم.. یه لبخند زدمو نشستم رو پاهاش. کمرمو گرفت با دستاش آروم آروم مالید… زل زدم تو چشاش… نزدیکتر شدم…. نفس میزد… منو چسبوند به خودش لبامو آرومو با شهوت زیاد بوسید….
 
وااااااااایییییییییییی…… قلبم کنده شد از جاش. نگام کرد و دوباره بوسی… منم بوسیدم…. دستشو کشید روی رونام… پاهامو میمالید…عاشقونه لب میگرفتیم…. دیوونش بودم. اونم میدونست این کارشو دوس دارم… با حوصله و داغ می خورد لبامو… موهاشو ناز می کردمو دست اونم رفته بود زیر تاپم.منو خوابوند رو کاناپه، جوری که پاهامو باسنم رو پاهاش بود و سرم رو بالش کاناپه. خم شد روم، تاپمو در آورد. زل زد بهم…. دید مشکی و توری… دامنم که کامل اومده بود بالا و شرتم بیرون بود. خوب نگاهشون کرد. با هیزی…. واااییی شهوتم چند برابر شد اون لحظه…. گفت عشقم خوردنی شدی…. داشت واقعا با چشاش میخورد…..دستشو کشید رو رونام… مالیدشون. بعد آروم انگشتشو کشید رو شرتم… کسمو نوازش کرد. کاملا داغیه انگشتشو حس کردم. چشامو بستمو لبامو گاز گرفتم…. تاپو سوتینمو در آورد….دوباره میخک.ب شد رو سینه هام… نگاه کردو مالید… ناله میکردم صداش میزدم… آآآه ه ه ه….. آآآآآخ خ خ ……اومد بالا رو لبام. شروع کرد به خوردن…. دستشو گذاشت رو شرتمو مالیدش… وای داشتم میمردم از لذت… دستشو نبرد داخل شرتم. اما با انگشتش میمالیدو خط کسمو ناز میکرد…. نگاش کردم…. ناله کردم …. دیدم خیلی دوس داره بشتر نگاش کردم… چشام دیگه خمار بود…. تو گوشش آه و ناله میکردمو اون میمالید کسمو. میگف جونم…..جوووووون……..ندای من…. حالمو اصلا نمیتونم درست توصیف کنم…
 
بلندم کرد، رفتیم اتاقش.. خوابوند منو رو تختش. دامنو درآورد، اما شرتمو نه. خودش خوابید روم… سنگینیه بدنش لذتو دوچندان کرد…وایییییی مثل اس ام اسا که سکس میکردیم پاهامو حلقه کردم دوره کمرش… فشارش دادم به خودم. واسه تشکر، دوباره لبو گردنمو خورد. رو گردنم حساس بودم و قلقلکم میشد، اما اون نمی دونس. واسه همین وقتی لباش خورد به گردنم.. یه کوچولو خندیدم تکون خوردم! دیدم اونم خندید…. شروع کرد بیشتر خوردن! وای دیگه داشتم میمردم… قلقلکا تبدیل شدن به لذت و ناله…. رفت رو سینه هام… بالاشونو حسابی بوسید… نوکشو کرد تو دهنشو مکید… آآآآآخخخخ چقد قشنگ میخورد سینه مو…. پاهامو فشار میدادم رو کمرشو با موهاش بازی میکردم… صداش میزدم….میگفت جوووووووووونن سیر نمیشم که ندا…. یکی و میخورد و میمالید منم کسمو میمالیدم به شکمش که روم بود… اوووففففففففف ….
 
رفت پایین ترو یه نگا بهم کردو شرتمو آروم کشید پایین. لبمو گاز زدم..گفت وای فدای کست بشم…چه نازهههه….. بوسش کرد… یه آه کشیدم… دوباره بوسید… منم دوباره تکرار کردم… چندبار اینارو کرد… داشت منو میکشت…. آرمو یه لیس رو خطش زد…. واییییی تازه فهمید چه آبی تو کسم جمع شده. زبونش داغه داغ بود. لیس میزد همینجوری… پاهامو آورد بالا گذاش رو شونش نگام کردو دوباره خورد…. اینبار لبای کسمو میخورد و میک میزد. داشتم میمردم… ناله میکردم و لذت می بردم….. واااااییی… آآآخخخخ بخور نفسم… همه چیم واسه توئه. بخور عمرم…. آآآه ه ه ه …..آه ه ه ه ه ه ه ه ه…..
کل کسم تو دهنش بود میخوردش…. ناله هام تبدیل شده بود به صدای بلند…. داشتم ارضا میشدم…. فکر کنم فهمید… اومد بالا کنارم خوابیدو انگشتشو گذاشت لای کسم….بالا پایین میکرد تند تند. کنار گوشش دوس داشت نال کنمو ارضا بشم… داشت آبم میومد…. با صدای گیراش میگفت جااااان جاااااااان……..یه آه کشیدمو با فشار زیاد ارضا شدم…..تا چند دقیقه همینجوری نفس نفس میزدم….اونم تمام مدت کنارم بودو نازم میکرد…میدونستم نوبت منه. آروم چرخیدم به پهلو برگشتم سمتش، گفتم منم میخوام… گف نه عشقم کردن کار منه، نه تو! عینه پسرا. پرسیدم نمیخوای ازضا شی؟ گفت چرا، موقع ارضا شدن تو تا مرزش رفتم. الان فقط یه کم بمالیش میاد… دستمو کردم تو شلوارکش، شرتشو لمس کردم. واییی چقد خیس بود…. دستو بردم تو شرت، صافه صاف بود……..آروم آروم مالیدم براش.. داغ بود واقعا.
 
نفس میزد منم قربون صدقه ش میرفتمو میمالیدم…. باورم نمیشد اما به یه دیقه نکشیده ارضا شد!…. چنان آهی کشید که دوباره داغ کردم….. بیحال افتاد… خوابیدم تو بغلش… تو گوشم گفت دوست دام عشقم… تو بهترین لحظه ها تو اوج لذت با تو بودم… لباشو بوسیدم و گفتم منم دوست دارم عمرم… فکر کنم یه ساعتی تو بغلش خواب بودم… بیدار شدم بعد یه عشقبازی دیگه، برگشتم….
تمام شب رو تا صبح حرف میزدم باهاش… این اولین و آخرین رابطه ی حضوری منو عشقم بود، بعدش دیگه جور نشد باهم تنها شیم… با تل و اس ام اس حال می کنیم… 4سال همینجوری عاشقانه بودیم… اما یه مدته که شکرابیم… دعا کنین درست شه… من واقعا دوسش دارم…… ممنون که وقت گذاشتین واسه خوندنش.
نوشته: xost

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

5 دیدگاه دربارهٔ «لز من و عشقم»

  1. سلام جونم با این داستانت بد جوری حشری شدم کیرم سیخ شد نیستی که بخورمت داستان سرا اسمم رضاست خواستی بخورمت زنگ بزن09364010826

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا