لز من و بهترین دوستم

سلاااام به همه ی دوستان
من از اولین دوستی با جنس مخالف ضربه ی بدی خوردم، مدتی افسرده بودمو بعدشم دیگه نتونستم به پسرا اعتماد کنم.
من و یاسی حدود 12 ساله که باهم دوستیم، چیزی تو زندگیمون وجود نداره که با هم در میون نزاریم. یاسی خیلی کمکم کرد تا روحیم به حالت قبل برگشت و دوباره شدم همون فرناز که یه لحظه ام آروم و قرار نداشتو از شیطنتاش همه دیوونه میشدن!.
اوایل تابستون بود که بهم زنگیدو گفت میخواد شب خونه تنها بمونه و من برم پیشش بمونم… منم با کمال میل رفتم پیش دوست جونم.
مثل همیشه با کلی جیغ و دادو جنگولک بازی در خونشونو باز کردو پرید تو بغلم! بعد از کلی ماچو موچو اینا به شوخی سینه هامو فشار داد و گفت امشب میخوام بی عصمتت کنم! منم گفتم تو مواظب خودت باش تا بهت تجاوز کنمممم با این کوون نازت! ( فرم باسن یاسی رو خیلی دوست دارمممم محشره) خلاصه کلی به هم چرت و پرت گفتیم و خندیدیم
چندتا فیلم دیدیمو اینا تا وقت شام رسید، با کلی مسخره بازی یه چیزایی درست کردیمو با ورجه وورجه میخوردیم، یه تیکه خیار شور گذاشت تو دهنشو هی واسم چشم و ابرو میومد که یه هو پریدم روشو اون تیکه از خیار شورو که بیرون بود رو خوردم اونم هی لبامو لیس میردو میگفت اووووم لبات نمکی ان ! (میدونم خیلی خل و چلیم لازم نیست بگید!!!)
بعدش یه ماچه محکمو آبدار ازینا که صدای خفنی داره از لباش کردمو از روش پاشدم، وسایل شامو جمع کردیمو رفتیم جیشو مسواکو لالا.
 
داشتم لباسامو در میاووردم نشسته بود رو تخت مثل این مرد هیزا هی جووووون جووون میکرد، منم شلوارمو دراووردم بعد تی شرتمو بعدشم سوتینمو باز کردم که یه هوو یاسی گفت ااااخ مردم از حشر! منم کلی خندیدم از حرکتای این دیوونه و تاپمو واس لالا پوشیدم.
پریدم رو تختو بعد از کلی کرم ریختن رضایت دادیم که اروم بگیریم
دوتایی تو بغل هم بودیمو من دلم بد جوری لبای یاسی رو میخواست، لباشو اروم بوسیدمو اونم جوابمو داد کم کم لبای همو میک میزدیمو زبون بازی میکردیم دقیق یادم نیست ولی انقدر لبای همو خوردیم که خیسه خیس شدیم یاسی دستشو برد زیر تاپم و سینه هامو نوازش میکرد منم از پشت دستمو کردم تو شورتشو کونشو میمالیدم و از پشت دست میزدم به کسش. ی هو یاسی اومد روم و تاپمو در اوورد، زبونشو میزد زیر گردنمو حسابی حشریم کرده بود اومد پایین و نوک سینه هامو بوسید بعدش زبون زد و شروع کرد ب میک زدن، اروم رفتش پایین و شورتمو در اوورد بالای کسمو ی عالمه بوس کردو پامو باز کرد، با دستمال آبمو خشک کردو شروع کرد به لیسیدن،
 
وقتی چوچولمو میک میزد رو ابرا بودم دوست نداشتم زود ارضا شم بلند شدمو ی لب توووپ ازش گرفتمو لباساشو دراووردمو خوابوندمش، رفتم سینه هاشو کلی میک زدمو گاز گرفتم و اومدم سمت اون کس نازش، پاهاشو دادم بالاا و گفتم با دستش کنار بدنش نگهشون داره اول چوچول صورتیشو خوب لیییس زدم بعد سوراخ کونشو زبون زدمو با اب کسش سوراخ کونشو لیز کردم کل انگشتمو خیس کردمو فشار دادم رو سوراخ کونش و چوچولشو لیس میزدم آه و ناله هاش دیوونم میکرد، کسشو وحشیانه لیس میزدمو با انگشت میکردمش، انگشت بعدیرم خیس کردمو با 2تا اون کون خوشگلشو میکردم ی خورده گذشت بلند شدمو 69 خابیدم روش وحشیانه کسمو لیس میزد و منم داشتم با انگشت و زبون دیوونش میکردم احساس سوزش کردمو فهمیدم اونم با انگشتاش داره خدمتم میرسه….انقد کس همو خوردیم تا ارضا شدیمو بی جون افتادم روش، بعد بلند شدمو رفتم تو بغلشو ی ذره استراحت کردیم…
یاسی با یه لبخند شیطنت آمیز گفت خیلی توووپ بوداااا منم گفتم بلههههه دیدی بالاخره کووونت گذاشتممم!… کلا فحشم دادو کرم ریخت
 
دوباره شروع کردیم لب بازی، زبونمو میگرفت تو دهنشو میک میزد
نشت روم یه پاشو انداخت زیر پای من و کسشو چسبوند به کس من… کس هردومون خیس بود و رو هم لیز میخورد کمرشو حرکت میدادو جفتمونو به اوج میرسوند منم سینه هاشو فشار میدادم، انقدر کسامون بهم مالیده شد تا ارضا شدیم
کلی همو بوسیدیم و تا صبح تو بغل هم خوابیدیم.
بهترین شب زندگیم با نفسم یاسی بود، و واقعا دیگه وجود پسری رو نمیتونم تحمل کنم، من با یاسی به آرامش میرسم و اجازه نمیدم دیگه پسری بیاد و با احساساتم بازی کنه….
مرسی که خوندید
فرناااازی

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

4 دیدگاه دربارهٔ «لز من و بهترین دوستم»

  1. منم اهل لزم دوستداشتی تلفنی لز داشته باشیم بهم میل بزن خوشحال میشم عزیزم بابای

    1. امیر ارسلان

      تورو خدا بهم بزنگ باور کن جوری بهت حال میدم که تو خوابت هم نبینی09123793532

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا