سلام دوستان .من یه دختر شونزده ساله حشری هستم اسمم هم بماند….
***
خب این خاطره ای که براتون میگم مال پارساله که ۱۵ سالم بود من یه دختر عمو دارم به اسم مبینا دقیقا دو ما بعد از من به دنیا اومد و نزدیک ترین فرد تو فامیل به منه
قضیه بر میگرده به پارسال عید که طبق معمول رفته بودیم ویلای عمه ولی فرقش این بود ک اینبار عمو اینا هم با ما اومده بودن و من خیلی خوشحال بودم که در طول مسافرت میتونم کلی با مبینا حرف بزنم و با هم کارای دخترونه مثل ارایش کردن و رمان خوندن و اینجور چیزا کنیم…
خلاصه همه چیز خیلی عادی پیش میرفت تا اینکه یه روز صبح که از خواب بیدار شدم دیدم هیچ کس تو ویلا نیست رفتم دیدم رو در یخچال یه برگه زدن که نوشته : مینا جان ما رفتیم ماسوله خسته بودین گفتم بیدارتون نکنم تا ساعت ۳ بیرونیم
ب ساعت نگاه کردم تازه ساعت ۱۰ بود رفتم توی اتاق عمو اینا که رمانمو بین وسایل مبینا پیدا کنم دیدم مبین رو هم نبردن و اونجا خوابیپه بیدارش کردم رفتیم صبحونه خوردیم بعد رفتیم تو باغ و یه کم حرف زدیم بحث ب پسرا کشید اونم گفت که خیلی دوس دارم جنده بشم
اونجا بود که دیدم تنش میخاره برا همین گفتم عزیز دلم جنده شدن نمیخواد که بیا به من بده اولش فکر کرد شوخی میکنم وقتی دید جدی ام گفت میترسم بقیه بفهمن خو … کبی با هم حرف زدیم تا بالاخره راضی شد منم حشرم زده بود بالا کلن ادم حشری ای هستم خیلی خود ارضایی میکنم
خباصه دستشو گرفتم بردمش توی کلبه سنگی ته باغ که مطمئن بشم کسی مارو نمیبینه اومدم ازونجایی که ادم خیلی راحتی هستم اومدم ببوسمش ک گفت مینا من میترسم بیخیال الان نه … گفتم خو کسمغز دیگه وقت نداریم که الان فرصت عالی ایه گفت اخه اماده نیستم گفتم چیکار کنم چیکار نکنم یادم افتاد تو گوشیم چن تا فیلم سوپر ریخته بودم برای مواقع ضروری فیلما هم طبق معمول فیلمای الکسیس تکزاس بود بعد از اینکه مبینا حشری شد سریع لبمو گذاشتم رو لباش اولش همراهی نمیکرد ولی بعدش با ولع شروع کرد به بوسیدن من البته بلد نبود و هر کاری من میکردم اون تکرار میکرد مبینا هم دختر جذابی بود نع چاق بود نه لاغر چون والیبال کار میکرد خیلی هیکلش رو فرم بود سینه هاشم که نگووووو
برای همین استین های پیرهنشو دادم پایین و شروع کردم ب خوردن سینه هاش گاز میگرفتم مک میزدم و میخوردم دیدم کم کم صدای اه اهش اوج گرفت دستمو گزفتم جلو دهنش چون امکان داشت یکی از همسایه ها بشنون رفتم زیر دامن پیرهنش شورت طوری سفید پوشیده بود درش اوردم کسشو که دیدم حشرم رفت رو هزار،واااای چه کوسی سفید تمیز بی مو شبیه کلوچه…. شروع کردم ب لیسیدن کسش دیدم دیگه خیلی داره اه اه میکنه همونجور که خوابیده بودیم شلوار و شرتمو در اوردم و کسمو گذاشتم دم دهنش ینی خفه شو و لیس بزن اونم شروع کرد ناکس چه خوبم لیس میزد خلاصه همونجوزی ادامه دادیم تا هر دومون ارضا شدیم بعد از اون با هم حموم رفتیم ک یه بار دیگه هم همدیگه رو ارضا کردیم …
بعپ از اون دفعه یه پنج شش باری رابطه داشتیم ولی بعدش اون گفتم من خسته شدم و دوس دارم با پسرا سکس کنم منم قبول کردم بعد از اونم دیگه نتونستم دختر پایه ای برای لز پیدا کنم و سینگلم.
.سلامممم خانومی……منم شونزده سالمه….دارم میرم 17…..خوشخال میشم افتخاردوستی بدی
میل بزن بهم منتظرم فدات شم
09017351163
من ارضات میکنم
سلام با حال بود حشری شدم
17سالمه عزیزم اگه دوست داشتی با هم دوست باشیم من پایم مطمعن باش چیزی هم برات کم نمیزارم
اینم شمارم خواستی دوست باشم
09338797652
09016280864
خوب بود فقط غلط املایی زیاد داشت معلومه موقع نوشتن حشرت زده بود بالا
خانمای سن بالا از اهواز اگه 25سانتی دوست دارن ادد کنن لطفا
[email protected]
سلام .من چهارده سالمه دنبال دوست دختر میگردم برا دوستی .هر چی هم بگین پایم.خوش حال میشم یه تک زنگ یا اس بدین.
09017541630
ﺳﻼﻡ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮﻡ ﻧﻬﺎﯾﺘﺶ 30 ﺳﺎﻟﻪ ﺍﺯ ﺷﻬﺮﯾﺎﺭ ﺍﯾﻨﻢ
ﺷﻤﺎﺭﻣﻪ 09196585920. ﻫﺮﮐﯽ ﻫﺴﺖ ﺍﺱ ﺑﺪﻩ ﯾﺎﺯﻧﮓ ﺑﺰﻧﻪ
آخی من هر طور بخوای باهات پایه ام منتظر زنگتم 09374331366
اهل لزم
مونا جون منم لز دوست دارم چي جوري ميشه باهات در ارتباط بود؟
[email protected]
من منتظرتم باران …
[email protected]
باران جون کجایی هستی
مونا جون کجایی هستی؟؟
سلام
سعید هستم تنها زندگی میکنم
09376899679
منتظرم