اولین لز من با کتی

لبامو به آرومی میک می زد. بدون اینکه لحظه ای هم از نوازشم غافل بشه کشفم میکرد. نقاط حساسی رو کشف میکرد که بعد کلی سکس با آدمای مختلف چیزی در موردش نمیدونستم و لذت بی نهایتش رو نچشیده بودم. این اولین تجربه ی لز من بود و حتی قبل از اینکه به سینه هام برسه ارضا شده بودم. بوسه ی دلنشینشو از لبام شروع کرد و تا گوش ها و گردنم ادامه داد تا بالاخره رسید به سینه هام و بدنم. بدنی که تمنای هرچه بیشترش رو داشت.

***

واسه امشب یه مهمونی دخترونه ترتیب داده بودیم. این اواخر من و “کت” خیلی با هم بیرون می رفتیم. پارتی کردن و داغون کردن بدنامون با کلی الکل که در کنار بقیه ی شب نشینا میخوردیم به بخشی از زندگیمون تبدیل شده بود. البته همه اش هم به جایی ختم می شد که مجبورمون میکرد صبح علی الطلوع بیدار شیم و هول هولکی لباسامونو بپوشیم و هرچی زودتر بزنیم بیرون!
برنامه چیده بودیم که چندتا فیلم بیینم و کلی غذای تایلندی، شراب سفید، پاپ کورن و شکلات بخوریم. راستش دنبال یه تعطیلات آخر هفته ی ساده و آروم بودیم تا کمی حال و هوامون عوض شه.
آماده شدم که برم سمت خونه ی کت. یه آپارتمان دو خوابه توی یه منطقه ی معمولی. غذا رو از قبل آماده کرده بود و منم شراب رو بردم.
– سلام ” آماندا” جونم. خیلی خوش اومدی.
استقبال گرمی ازم کرد و لبامو بین لباش گرفت. لبام رو به آرومی میک میزد. لبای نرم و خوشمزه ای داشت که از خوردنش سیر نمیشدم.
موقع خوردن غذا همه اش لباش رو گاز میکرد و اینکارش باعث میشد حسابی تحریک بشم. حس میکردم یه چیزی توی کسم وول میخوره. منو محو خودش کرده بود طوریکه دوست داشتم توی لبای قلوه ای خیسش غرق بشم.
بعد شام بطری دوم شرابم باز کردیم و با رقص و دیوونه بازی مهمونی کوچیکمون رو شروع کردیم. با خودمون حسابی حال می کردیم؛ باهم خندیدیم و حتی گریه کردیم.
کت اومد طرفم و موهامو از روی صورت خیسم کنار زد. صورتش بیشتر از چند سانت باهام فاصله نداشت، دستمالی برداشت و با دقت خاصی اشکام رو پاک کرد. مخم هنگ کرده بود و نمیدونستم دقیقا باید چیکار کنم؛ خودش منو می بوسه یا اینکه باید خودم ازش بخوام؟! حالمو نمی فهمیدم. واقعا منو محو خودش کرده بود. وقتی که بهم نزدیک شد نفسم بند اومد و قلب طوری می تپید که تا اونروز تجربه نکرده بودم! میخواستم بهش بگم بی نهایت می خوامش، همونطور که اون منو میخواست. سرنوشت ما رو به پیش میبرد و من فقط مسافری سردرگم بودم که مقصدم هرجایی بود که کت باشه.
داشت پاهام رو به آرومی نوازش می کرد.
– توی چشمای خیلی قشنگی داری. خیلی خوشحالم که امشب باهات تنها شدم.
جریان شدید خون رو زیر پوستم حس می کردم. باید ازش بخوام که همین الان منو ببوسه. دوست داشتم لبای نرمش رو روی لبام حس کنم. دوست داشتم که توی وجودم شیرجه بزنه و غرق من بشه تا منو به جایی ببره که قبلا هیچوقت نبودم.
کت بلند شد و نظرمو در مورد شات بعدی پرسید.
– حتما عزیزم. ممنونت میشم.
رفت تا گیلاس هامونو از آشپزخونه بیاره و همین فرصتی بود تا نفسی تازه کنم. فرصتی برای فکر کردن.
واقعاقراره اونکارو بکنیم؟! نکنه اشتباه میکنم؟! اوه خدای من. اگه اشتباه فکر کرده باشم چی؟! فکر و خیالای اینجوری دیوونم کرده بود.
کت برگشت و گیلاسمو داد دستم و گذاشتمش روی میز کناریم. ولی اون یه قلپ از مال خودشو خورد.
– خببب. کجا بودیم؟! آها یادم اومد. میخواستم ببوسمت!
بازم مغزم از استرس هنگ کرد و به محض اینکه لباشو گذاشت روی لبام، قلبم به طپش افتاد. سرم رو بین دستاش گرفته بود. زبونی نرم و خوشمزه داشت که توی دهنم می چرخوندش و با لباشم لبام رو هم قفل کرده بود.
سرمو ول کرد و خودشو عقب کشید. به چشمام خیره شده بود. بازم دست و پامو گم کردم.
– عزیزم مطمئنی حالت خوبه؟!

 
صداش زیبا و آرامش بخش بود. بلند شد و رو به روم وایستاد. منم بلند شدم و دوباره لبامون تو هم قفل شد. ولی اینبار محکم تر ولی به لطافت پنبه. زبونامونم باهم میرقصیدن که سینه هام رو نوازشی کرد و دستشو از زیر تی شرتم برد تو و سوتینم رو درآورد. حرکات انگشتاش رو نوک سینه هام توجهم رو جلب کرد. نرمتر از مال هر مردی بود که تا اونروز دیده بودم. هر لحظه ای که میگذشت حرکاتش بیشتر حشریم میکرد. گردنمو لیسی زد و دوباره رفت سراغ لبام. واقعا دوستش داشتم.
لباش رو ازم جدا کرد و تیشرتم رو از تنم درآورد و سوتینمم پرت کرد یه طرف. خودشم شروع کرد به لخت شدن و دکمه هاشو یکی یکی باز کرد. میخواستم بپرم و لباساشو جر بدم ولی مثل یه دختر خوب از جام تکون نخوردم. وقتی که کارش تموم شد، دیدم که با یه ست سکسی جلوم وایستاده. همینجوریشم به اندازه ی کافی خوردنی به نظر میرسید. حالا میفهمم که چرا پسرا انقد هلاکش بودن. آخه واقعا سکسی و بی نظیر بود.
منم ساپورتمو در آوردم. از بودن توی اون وضع با اون شرت کوچیک معذب بودم که یهو کت شورتمم جر داد و به طرفی پرتش کرد. بعدش خودمم هل داد. لبامو به آرومی میک می زد. بدون اینکه لحظه ای هم از نوازشم غافل بشه کشفم میکرد. نقاط حساسی رو کشف میکرد که بعد کلی سکس با آدمای مختلف چیزی در موردش نمیدونستم و لذت بی نهایتش رو نچشیده بودم. این اولین تجربه ی لز من بود و حتی قبل از اینکه به سینه هام برسه تقریبا ارضا شده بودم. بوسه ی دلنشینشو از لبام شروع کرد و تا گوش ها و گردنم ادامه داد تا بالاخره رسید به سینه هام و بدنم. بدنی که تمنای هرچه بیشترش رو داشت. به محض اینکه لبا و زبونش به نوک سینم خورد، از شدت لذت جیغ بلندی زدم که حسابی حال کرد. اونم با مالیدن کسم جایزمو داد! انگشتای ظریفشو بین چاک کسم بالا و پایین میکشید و با لباشو کلیتوریسم بازی میکرد. کمی بعدش یکی از انگشتاشو فرستاد توی کسم و شروع کرد به تلنبه زدن. اولش آروم و بعد تندترش کرد. البته با انگشتای بیشتر! و انقدر سینه هامو میک زد و چلوند و توی کسم تلنبه زد تا دوباره به اوج لذت برسم و با جیغی بلند ارضا بشم. بازم ول کن نبود و با انگشتش نقطه ی حساس توی کسمو (جی-اسپات) فشار میداد تا لذتمو تکمیل کنه.

 
بلند شد و دستشو دراز کرد و کمکم کرد تا بلند شم. بعدش رفت سمت اتاق خواب و منم اینبار دیگه بدون هیچ دلشوره ای دنبالش راه افتادم.
– عزیزم بشین و پاهاتو باز کن.
صدای سکسی و در عین حال گیرایی داشت که باعث میشد بیشتر عاشقش بشم. رفتم روی تخت نشستم و همونطور که عشقم خواسته بود پاهامو کامل از هم باز کردم. پس اونم وقتو تلف نکرد و پرید روی تخت و مستقیما رفت سر وقت کسم. اولش با میک زدن کلیتوریس و لبای کسم شروع کرد و بعدش شروع کرد به لیسیدن و میک زدن همه جاش. کل کسمو چپونده بود تو دهنش و میک میزد و همزمان با زبونش کسمو ناااز می کرد. بیشتر و بیشتر.
یکی دوتا سه تا یا بیشتر. دیگه نمیفهمیدم که چنتا از انگشتاشو کرده تو کسم و تلنبه میزنه. ففط سرشو سفت چسبیده بودم و به کسم فششارش میدادم.
حس میکردم که فلج شدم. نمیتونستم خودمو کنترل کنم یا حتی کلمه ای حرف بزنم. تا زمانی که کارش تموم شه تونستم چند بار دیگه هم ارضا شم. دیگه نایی برام نمونده بود.
لبخند روی لباش و آب کسم که روی صورتش برق گیزد حسابی سکسیش کرده بود.
– خوش گذشت خانومی؟!
– عالیییی بود. میتونم منم بخورمت؟! تو رو خخدا. همین الان میخوام بخورمت.

 
– البته که میتونی عزیزم. همونجایی که هستی دراز بکش. میخوام با کسم بشینم روی صورتت، خوشگله.
در عرض چند ثانیه کسشو گرفت جلوی صورتم و یه بالشم زیر سرم گذاشت تا راحت باشم. من قبلا با هیچ زنی نبودم و کس لیسی نکرده بودم ولی دوست داشتم مزه ی کس کت رو بچشم. کسش فقط چند سانت باهام فاصله داشت.
اولین لیسمو به کسش زدم. فوق العاده بود و حسابی هیجان زدم کرده بود. مزه ی کسش داشت حشریم میکرد. می تونستم لرزش کسمو حس کنم.
داشتم خیلی آروم زبونمو بین چاک کسش میکشیدم که یهو وحشی شد و کسشو به صورتم فشار داد. دیگه کنترل کار از دستم خارج شده بود و فقط اون بود که کسشو به صورتم فشار میداد و کسشو روی دماغم میکشید. این کاراش حسابی حشریم کرده بود.

 
بالاخره تونستم کونشو سفت بگیرم و کارمو ادامه بدم. دوباره شروع کردم به لیس زدن کل کسش. زبونمو از سوراخ کونش تا بالای کسش میکشیدم و یکی از انگشتامم کرده بودم توی کونش. زبونمو تا جایی که میتونستم کردم توی کسشو ترشحات کسشو بیرون کشیدم تا بتونم قورتش بدم. همه ی آبشو میخواستم. نباید میذاشتم یه قطرشم حروم بشه. اونم دوباره دیوونه شده بود و کسشو به صورتم فشار میداد تا زبونم بیشتر بره تو کسش. منم داشتم زبونمو تو کسش تکون میدادم و با انگشتمم توی کونش تلنبه میزدم تا دیوونه ترش کنم.
– بخوووورش. کسسموووو بخور. زبونتو تا ته بکن توووش. کونمم پاااااره کن. میخوام جر بخورم. بیشتر میخوام. بازم میخوام لعنتی.

 
هر جمله اش حشری ترم میکرد و اینبار من بودم که مثل دیوونه ها کسشو لیس میزدم و انگشتامو توی کونش بیشتر میکردم. تند و تند زبونمو روی کسش و لای چاکش میکشیدم و گاهیم از دماعم کمک میگرفتم. این دختر بمب حشر بود. طوری جیغ میزد که داشتم کر میشدم. انقدر کسشو خوردمو توی کونش تلنبه زدم تا بالاخره همه ی آب شیرینشو توی دهنم خالی کرد و منم همشو خوردم. نمیخواستم یه قطرشم هدر بدره. اون لحظه برام حکم اکسیر حیات رو داشت و دوست داشتم تا میتونم بیشتر بخورم.

 

 
کت از روی صورتم بلند شد و کنارم دراز کشید. لبخندی زد و گفت که برام یه هدیه ی کوچیک گرفته. از زیر بالش یه جعبه ی کادو پیچ شده در آورد و دادش دستم. بازش که کردم دیدم یه دیلدوی سیاه کلفت و دراز دو طرفه توشه.
– وااااای. مرسی عزیزم این خیلی عالیه. قراره کسو کونمو باهاش پر کنممم.
– خوشحالم که خوشت اومده.
بعدش یه دیلدوی مشکی دیگه از تو کشو در آورد و گذاشت جلوم.
– جفتشونم تمیز و آماده ی گایدنن. برشون دار و کس و کونتو باهاشون پر کن. میخوام جر خوردن سوراخای صورتی بی مو و نازتو ببینم.
هرچند دوست داشتم که اول من جر خوردنشو ببینم ولی نمیخواستم رو حرف عشقم حرف بزنم. پس روبروش نشستم و تا جایی که میتونستم پاهامو باز کردم و سعی کردم بلندشون کنم. کسم بقدری خیس بود که نیازی به خیس کردن دیلدو نبود. با یه فشار کوچیک سرشو کردم توی کسم. دردم اومده بود ولی به لذتش می ارزید. پس فشارش دادم تا کسمو کاملا پر کنم. دیگه کسم جایی نداشت که کت بهم اشاره کرد نوبت بعدیه. واااای. اینجوری جر میخوردم ولی خب چاره ای نبود. پس ازش خواستم که لاقل کمکم کنه. اول دیلدوئه رو حسابی ساک زدم تا کاملا خیس بشه. بعد دادم بهش تا کارشو شروع کنه. یه تف بزرگ روی سوراخ کونم انداخت و سر دیلدو رو گذاشت روی سوراخم. قبل اینکه شروع کنه میتونستم دردش رو حس کنم. شروع کرد به فشار دادن دیلدو که دادم رفت هوا. خیلی دردم گرفته بود. که دیدم شروع کرد به عقب و جلو کردن دیلدویی که توی کسمه. اینجوری بهتر شد.

 

 

لذتی که میبردم تحمل درد رو برام راحت میکرد. پس کردن کونمو ادامه داد. هرلحظه دیلدو رو بیشتر فشار میداد و من جر خوردن کونمو حس میکردم. لذت و درد باهم قاطی شده بود حس جالبی داشت. چیزی نمونده بود تا ارضا شم که هردوتا شو ازم کشید بیرون. ولی من هنوز سیر نشده بودم. قیافه ی مظلومی به خودم گرفته بودم که دیدم روبروم دراز کشید و پاهاشو از هم باز کرد. یه طرف دیلدو رو کرد توی کس من و اونیکی طرفش رو توی کس خودش. بعد شروع کرد به عقب و جلو کردن خودش که باعث میشد دیلدو تو کس جفتمون حرکت کنه. دوباره داشتم به ارگاسم نزدیک میشدم و کلیتوریسم رو میمالیدم و خودمم عقب و جلو میرفتم تا دیلدو رو با فشار بیشتری توی کسم حس کنم. هرچند تلنبه هامون هماهنگ نبود ولی اهمیتی نداشت. مهم لذتی بود که میبردیم. انقدر اینکارو ادامه دادیم تا همزمان به ارگاسم رسیدیم و خودمونو بیشتر به دیلدو فشار دادیم که باعث شد با فشاری بیشتر بره توی کسمون و جیغمون رفت هوا و هر کدوم یه طرف ولو شدیم.
بعد چند لحظه مثل یه دختر خوب بلند شدم و سرمو بردم بین پاهای کت و شروع کردم به لیسیدن و میک زدن کسش و انقدر اینکارو ادامه دادم تا همه ی آبشو کامل بخورم و تمیزش کنم. بعد کنارش دراز کشیدم و اینبار اون شروع کرد و عاشقانه نوازشم کرد.
– فکر میکنم باید بیشتر از قبل با هم باشیم.
– اره عزیزم. حتما

 

 

 
ترجمه: سام غلام اینا

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا