از فتیش تا سکس

سلام امیدوارم خوب باشید دوستان
من نیمام 18 سالمه..قد 175 وزن 60 کیرمم 15 سانته ک واسه سنم خوبه
من یه فوت فتیشم یادمه از بچگی این حسو داشتم با پاهای زنا فامیل تحریک میشدم..بعضی موقعا هم جوراباشونو میدزدیدم میرفتم بو میکردم و لیس میزدم
خدا رو شکرررر خالم و دختر خالم همیشه میدادن من پاهاشونو ماساژ بدم منم بعضی موقعا موقع ماساژ مثلا به شوخی لیس میزدم و بوس میکردم و پاشونو بو میکردم..پاهای خیلی خوبی هم داشتن
بگذریم
دیگه خسته شده بودم اینقد رویا پردازی و این کارا
دلو زدم به دریا گفتم یا حال میکنم یا نهایتش ضدحاله..من یه دختر دایی دارم اسمش موناس
D:
35 سالشه از شوهرش طلاق گرفته چون بچشو سقط کرده بود..چون فاصله سنیمون زیاده بش میگم خاله مونا..35 ساالشه قدش 172 ـه پاهای خوشتراشی داره،ممه هاشم سایز 70 کونش ولی گندس
خلاصه شماره مونا رو یه طور گیر آوردم زنگ زدم بش ک خاله دلم برات تنگ شده و این حرفا اگه میشه امشب بیا

 

دنبالم بیام پیشت
گفت باش عزیزم
از خونواده اجازه رو گرفتم رفتم خونشون
رسیدیم خونه گفت عزیزم من میرم لباس عوض کنم میام فیلم ببینیم..منم گفت باش خاله
منم شلوارمو در آوردم و با شلوارک بودم..
وختی از اتاق اومده بود پاشو ک دیدم از حال رفتمممم..یه پای سفیید و خوشتراش با لاکای قرمز
چایی گذاشت و اومد رو مبل کنارم نشست.من نشسته بودم اینور مبل اونم اونور مبل دراز کشیده بود طوری ک پاهاش روی رونای من قرار گرفت..دیگه داشتم شق میکردم..کم کم با پاهاش بازی میکردم موقع دیدن فیلم..چه بوی خوبی داشت پاهاش…داشتم میمالیدمش لا انگشتای پاش دستمو میبردم..خوشش اومده بود میگفت یکم بیشتر عزیزم خوشم اومده..یکم پامو بمال
گفتم چشم خاله
حدود 20 دیقه گذشته بود منم همینطوری داشتم پاشو میمالیدم دیگه طاقت نداشتم
بش گفتم : خاله چه لاکای خوشکلی داری
– مرسی عزیزم تازه خریدمشون..از رنگش خوشت اومده؟
– آره خیلییی خوبن
یه دفعه پای چپشو بلند کردم بوسیدم و گذاشتم رو سینم
گفت : خخخخ چیکار میکنی
-اینکارو خیلی دوس دارم خاله… شما اگه بخوای تا صب برات پاتم میلیسم خاله جونم
– خخخ عه اگه میشه پامو بلیس
فک کرد دارم شوخی میکنم
– چشم..خاله یه چیز بگم ناراحت نمیشی؟
– بگو عزیزم نه نمیشم
– قول بده
– قوووول قول
-میشه شلوارتو در بیاری؟آخه اینطوری ک سخته لیسیدن پا
– چه سختی ای داره؟
سختی نداشتا داشتم چرت و پرت میگفتم..فقد میخواستم شلوارشو در بیاره

 
– خو خاله من میخوام از ساق پات بگیرم دستم لیز میخوره چون شلوارت نخیه
یه خنده معنا داری کرد و گفت باش
بلند شد و شلوارشو در آورد
وااااای چی میدیدم..انگار یه حوری جلوم بوود..چه پاهای سفیدی داشت..یه شورت سیاهم پاش بود
دست خودم نبود خیر مونده بودم ب شورتش
خندید و گفت چیه خاله
-هیچی ببخشید
شرو کردم از پاشو لیسیدن و وختی زبونمو لای انگشتاش میبردم بعضی موقعا یه آه کوچیکی میکشید..پاش خیلی مزه خوبی داشت الانم ک یادم میفته خیلی حال میکنم و افتخار میکنم همچین پایی رو لیسیدم
زیاد تو بحث لیسیدن پاش نمونیم میدونم زیاد فوت فتیش اینجا نداره میریم سراغ بحث سکس
گفتم خاله بیا پایین یه طور دیگه کف پاتو بلیسم

 
من پاهام باز کردم اونم به پشت خوبید روم..ینی کسش بالای کیرم بود و کونش جلوم..دراز کشیده بود منم پاشو میلیسیدم..
گفت خاله صب کن من برم آّمیوه بیارم..داره حال میده بعد خندید ب این حرفش
منم شاد و شنگول بودم
آب آناناس آورد خودش آبمیوشو خورد باز همون حالتو گرفت..منم از عمد یکم از آب آناناسو ریختم روی سوراخ کونش بعد گفت آخ ببخشید خاله از دستم ریخت بعد سریع انگشتمو کشیدم روش ک مثلا تمیز کرده باشم ثابت مونده بود نفسش در نمیومد منم همینطوری انگشتمو کشیدم لای کونش بعد گفتم ببخشید از عمد نبود
یه نفس عمیق کشید و گفت اشکال نداره گلم.
خوشش اومده بود
بعد حالتو عوض کردیمم..حالت معمولی..رو زمین خوابیده بود یه بالشتم سرش منم پایین داشتم پاهاشو میلیسیدم
همونطوری ب لیسیدن پا ادامه دادم کم کم اومدم بالاااا..آروووم آروووم..ساق پاشو بوسیدم یکم لیسیدم اومدم بالا زانو هاشو شرو کردم ب بوس کردن..کم کم ک ب روناش رسیدم شرو کردم به لیسیدن آروم آروم میلیسیدم … تعداد آه گفتناش بیشتر شده بووود.
– آهههه آه آههه
منم با صدای آه گفتناش بیشتر تحریک شدم اینقد رفتم بالا که رسیدم کنار کسش و کنار شورتشو میلیسیدم..
یه نگاه کردم بش دیدم چشاشو بسته داره آه میکشه

 
گفتم حتما دلش میخواد همینطور ک داشتم میلیسیدم آروم کسشو نوازش کردم..سرعت دستمو بیشتر کردم و صدای آه آه کردناش بیشتر حشریم کرد بعد رفتم لب ازش گرقم..زبونمونو هی میکردیم تو دهن هم خیلی حال میداد و بعد شرو کردم خوردنش گردنش و آروم آروم رفتم سراغ ممه هاش اول یکم مالیدمش ک مست شه بعد مث قحطی زده ها ممه هاشو میخوردم بعدش اومدم پایین زبونمو کردم تو سوراخ نافش..خیلی تحریک شده بود اومدم کسشو از رو شرتش با کندی میلیسیدم..تا اون موقع بام حرف نزده بود..گفت نیما عزیزم بکش پایین مال خودتهههه آهههه آههه
کشیدم پایین شرتشو و شروع کردم ب خوردنش کسش..دیگه داشت کم کم جیغ میزد..هی با گوشواره کسش بازی میکردم و زبونمو میکردم توش و داشتم آبش ک اومده بودو میخوردم
یهو بدنش یه لرزشی کرد و ارضا شد و مرسیییی آه..عالی بوددد عشقم
بعدش خوابش برد…

فرداش 3 بار کردمش حالا داستانشو مینویسم سر فرصت

مرسی از توجهتون

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

1 دیدگاه دربارهٔ «از فتیش تا سکس»

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا