کون زنم به فاک رفت

اسمم آرش ٢٧ سالمه و خانمم مهشيد ٢٤ سالشه قدش ١٧٥ وزنش ٦٥ و سايز سينه هاش ٧٥ ولي كون خيلي گنده اي داره طوري كه حتي از زير مانتوي گشاد هم معلومه وخيلي سكسي طوري كه نظر همه رو جلب خودش ميكنه ، الان ٤ ساله ازدواج كرديم واين جريان مال ٥ سال پيشه ، من قبل از ازدواج با مهشيد ١ سال دوست بودم و چون مكان نداشتم خونه يكي از دوستام به اسم حسام ميبردمش اونم هرسري از جاي كليد در نگاه ميكردو جق ميزد خودم خبر داشتم از اين موضوع ، چون اولش من قصدم دوستي بود نه ازدواج ، بعداً جدي شد ازدواج مون كه ديگه با حسام قطع رابطه كردم و اونجا نرفتيم ، ببخشيد بريم سر اصل داستان ديگه…
 
سري سوم بود كه ما واسه سكس رفته بوديم خونه حسام و اونم طبق معمول از سوراخ در داشت ديد ميزد، مهشيد دختر بود يعني پرده داشت وكونشم خيلي تنگ بود و نمي ذاشت از كون بكنم واسه همين من اومدني يه صابون بچه جانسون گرفته بودم كه بتونم سوراخ كونشو باز كنم ( از يه دكتر پرسيده بودم)بعد اين كه يه بار ارضا شديم ( لاپايي ) من بردمش حموم كه با سوراخش ور برم ، صابون زدمو شرو به ماساژ لپ هاي كونش شدم اروم اروم رفتم سمت سوراخش باانگشتم اونو مي مالوندم ويواش يواش انگشتامو ميكردم تو يه نيم ساعتي بود كه اين كارو ميكردم بد جور سيخ كرده بودم حتي ميتونم بگم شديد تر از سري اول حتي مهشيدم ناله هاي شهوتي ميزد كه معلوم بود خوشش اومده و داره لذت ميبره ، و حال منو با اين ناله هاش بدتر ميكرد كيرم داشت متركيت كه يهو ديدم ٢ تا از انگشتام تو كونشه كلي خوشحال شدم و دكترو دعا كردم ، تصميم گرفتم كيرمو بذارم توش صابون ورداشتم كه بمالم به سوراخ كونش كه هم اون كونش داد عقب و من هم يه خورده فشار دادم كه يهو صابون ليز خورد رفت توسوراخ و سوراخش سريع بسته شد
 
مهشيد هم يه دادي كشيد كه حسام كه قرار نبود تابلو كنه خونست دويد امد گفت چه گهي ميخوري الان همه ميريزن اينجا كه كه من مونده بودم صابون به اون بزرگي چه جوري رفت توكونش و الان چه گوهي بخورم گريه ها و ناله هاي محكم مهشيد از يه طرف دادو بيداد حسام از طرف ديگه، منو به خودم آوردو مهشيدو با گريه و التماس و خواهش يه خورده ساكت كردم و گفتم يه لحظه تحمل كنه بعدش درو باز كردم و به حسام گفتم حل تو برو الان تا تابلو نشدم ، اون بد بختم بي تغصير بود چون پدر مادرش طبقه بالايي اين بودند داشت شر ميشدخلاصه اونو راهيش كردم بره و دوباره امدم ببينم چه گوهي بايد بخورم انگشت و هر كار كردم كه بيرون بياد ، نيومد كه هيچ ، بدتر درد مهشيد بيشتر شد كه مونده بودم چيكار كنم عقلم ديگه به جايي قد نمي داد خيلي ترسيده بودم چون مهشيد طفلك داشت عين مار دور خودش ميپيچيد به مهشيد گفتم ميخوام برم از حسام كمك بگيرم كه قبول نكرد ولي يه خورده بعد از شدت درد راضي شد درو باز كردم كه ديدم كثافت دوباره داره پشت در جق ميزنه حلش دادم كنارو دستشو گرفتم اوردم تو حال كه جريانو بگم كه گفت شنيدم !!! از اين به بعد و از زبون خودي ميگم
حسام چه خاكي تو سرم كنم
حسام: بذار من ببينم بگم راهش چيه
من : مرتيكه راضي نميشد ازت مشورت بگيرم بعد تو ميگي ببينم
حسام : ميخواي حل شه يا ميخواي ننه بابام با صداي گريه اين بريزن اين تو!!!
 
(راست ميگفت مهشيد بد جور داد ميزدو گريه ميكرد.)
من: بذار به خودش بگم بعد ، كه يهو حسام به حالت داد نترس نمي خوام بكنمش! ميخوام گندي و كه زدي جم كنم
اينو گفت و سريع رفت تو.
مهشيد با ديدن حسام گريه و نالش قطع شد و داشت برو بر منو نگاه ميكرد با اون حال خودشو جم جور كرد، فكر ميكرد نقشه بود همه اين جريانها
من : مهشيد جونم ، عزيزم به قران اومده كمك مون كنه فقط همين تو رو خدا فكر بد نكن ، تو ساختمون همه از صداي داد و ناله هات شك كردن بذار كمك كنه تا شر نشده…
مهشيد كه چاره ديگه اي نداشت چيزي نگفتو چشاشو بست تفلكي خيلي درد ميكشيد رگهاي گردنش همه زده بود بيرون
حسام مهشيد و چرخوندو به كمر خوابند و پاي مهشيدو با يه فشار چسبوند به شكم مهشيدطوري كه سوراخ كونش كامل زد بيرون حروم زاده داشت ميخورد با چشاش و دهنش اب افتاده بود وهمش به من شكلك در مياورد بر گشت و به مهشيد گفت زور بزن كه مهشيدم نفهميد منظورش چيه
حسام : فكر كن ان داري فشار بده بياد بيرون ولي مهشيد به زور فهموند كه نمي تونه
حسام: آرش اين كونشو جم كرده بكو شل كنه اگه سفت كنه ميره بالاترها!!! اونوقت بايد عمل كني در بياري كه با اصرار من اروم اروم شل كرد بعد حسام گفت دوباره زور بزن … خلاصه بازم نتونست زور بزنه و حالش داشت بدتر ميشد چون زخم شده بود سوراخ و توش داشت ميسوخت
من : حسام چه گوهي بخورم كثافت تو كه ادعات ميشه يه راه جلو پام بذار من بد بخت شدم
 
حسام : بلند كن ببريم تو حال بگم اونو بلند كرديمو دوباره اه و ناله شروع شد
من : عزيزم تحمل كن الان درش مياريم ببخشيد گوه خوردم و از اين جور خايه مالي ها ، ولي خدا وكيلي ريده بودم به خودم
اورديم و گذاشتيمش رو اوپن اشپزخانه طوري كه انگار تو دسشويي نشسته با خايه مالي دوباره گفتم شل كن و زور بزن كه اومد دم سوراخش ، ديده ميشد ولي نمي امد بيرون ١ ساعت تلاش بي فايده بود و اون در نمييومد
من: حسام ببريم دكتر اين الان ميميره ها…
حسام : خفه شو هر جا ببري پات گيره و ميگيرنت بايد بگيم دكتر بياد خونه
منم ديدم راست ميگه اون لحظه مخم كار نمي كرد كه يهو ياد دكتر رستمي ( تكنسين اتاق عمل بود) هموني كه اين راه كيري و جلو پام گذاشته بود زنگ زدمو جريانو گفتم اونم گفت سريع خودمو ميرسونم ونگران نباش ٥ دقيقه اي درش ميارم گفت به صورت دمر دراز بكشه و يه بالش بزاريم كونش بياد بالا يه پتو هم بندازيم رو ش تا اون برسه
مهشيد و همون طور كه گفته بود خوابونديمو طفلك از حال رفت و تو اين مدت حسام همش دستماليش ميكرد وبا كيرش بازي ميكرد تا ابش باز اومد، بعد اين كه خودش و جم و جور كرد گفت عجب كس يه پسر من با اين همه كس بازي كه تا حالا كردم عين اين نديدم اگه اوكي شد يه راه من باهاش ميرم كه من گفتم دعا كن حل شه من پاس ميدم به تو حتي تو اون حالت كه قنبل كرده بوديمش چند تا عكس هم از كون مهشيد انداخت.
 
بعد نيم ساعت دكتر رستمي زنگ زدو شماره پلاك با شماره واحدو پرسيدو امد در بالا رو كه باز كردم خشكم زد همراهش يه نفر ديگه هم بود كه امدن تو حدود ٣٠ سال داشت طرف و كت شلوار تنش بود با يه كيف بزرگ هم همراهش بود تا ديدمش ريدم به خودم
من: دكتر رستمي يه لحظه بياين بي زحمت!
من : دكتر اين كيه با خودت آورديش گفت آرش جان اين دكتر زنان زايمان من كه كامل وارد نيستم نصفش تخصص ايشونه و… كه گفت حالا ميدي و رفتن پشت مهشيد و پتو رو كنار زد
دكتر زنان: اقايون بفرماييد اون يكي اتاق بي زحمت
كه من شاخ در آوردم، اولين بارم بود خوب حسام دست منو گرفتو با خودش برد تو اتاق و درو بست
ولي از جاي كليد كامل معلوم بود داره چيكار ميكنه.
 
دكتر رستمي دور سوراخ كونش چند تا امپول زد و از روش يه اسپره پاشيد كه مهشيد بيدار شد و وقتي دو نفر ديگه رو پشتش ديد شاخ در اورد كه داشت سكته ميكرد من سريع رفتم بغلش كردمو گفتم دكترن مهشيد جونم امدن به ما كمك كنند كه رستمي گفت عيبي نداره بزار پيشش باشه تا دختره نترسه ، معلوم بود بد جوري ترسيده بود ولي الان پشتش صفم وايميستادن كاري نمي تونست بكنه كه دكتر گفت پاهاتون و جو كن و حالت سجد بمون بعد پا هاشو باز كردو با يه ابزار سوراخشو اندازه ٢ برابر كير من باز كرد كه مهشيد يه اي اروم گفت ، با يه چيزي كه شبيه دم باريك بود كرد تو و اون كير خرو انداخت بيرون ، بعدش با سرم كاملا تورو شستشو داد به مهشيد گفت بشين تا خالي شه يه دو دقيقه اي با انگشتش كه يه كرم زرد رنگي زده بود با داخل كونش ماليد بعدشم اون گيره رو آروم دراورد و خودش مهشيد و دمر خوابوند
بعد دوباره به دستش كرم زدو داشت سوراخشو ميماليد كه من يهو متوجه كيرش شدم كه گنده شده و داره شلوارو پاره ميكنه كير رستمي هم دست كمي از مال اون نداشت كه من به روي خودم نيوردم
 
دكتر زنان : به خنده : تو كه بلد نيستي طرف و راه بندازي ببر دكتر زنان،ميدوني تو با اين كارت چيكار كردي؟ اگه افونت كنه چيكار ميخواي بكني و از اين جور چرت و پرتها…
يه ١٠ دقيقه ماساژ داد ديدم كثافت مهشيد داره حال ميكنه از رفتارش كاملا ً معلوم بود قنبل ميكردو…انگار نه انگار كه تا ١٥ دقيقه پيش داشت ميپيچيد به خودش ( سرش تو بغلم بود) فشار دادم طوري كه فهميدو جمع و جور كرد خودشو ولي فكر كنم دكتر متوجه شده بود ، دكتر تموم كرد و وسايلشو جم كرد بعد به من گفت اين مجاري ادرارش كامل زخم شده هر روز بيار واسه شستشو ومعاينه تازه تاكيد كرد كه يادت نره و … كارتشم داد و گفت اين بي حسي كه استفاده كردم ٣٠ تا ٤٠ دقيقه بيشتر نمي مونه امكان داره خارش شديد بگيره كه عادي تا ١٠ روز و بعدش رفتند واسه حسابشم گفت بيا مطب ازت ميگيرم.
 
حسام تو اين مدت ٣ تا شير موز درست كرده بود كه اوردو تارف كرد منم ورداشتمو تا خواستم بذارم زمين تا مهشيدو بلند كنم حسام زودتر از من اينكارو كرد
گرفت تو بغلش دستشم گذاشت روسينه مهشيد بعد با اون يكي دست هم ليوان و نزديك دهن مهشيد كرد آروم در گوشش گفت بخور عزيزم حالت جا بياد
مهشيد چشاش و باز كرد و بدون توجه به اين كه تو بغل كيه شير موز تا تح خورد تموم كه شد منو روبروش ديد
سريع برگشت و نشست به من گفت خاك بر سرت بي غيرت كنند راستي تو مگه نگفتي خونه خاليه پس اين كجا بود كه من سرم و انداختم پايين بعدش گفتم
مهشيد جان تا ٢ دقيقه پيش همين كلي مشكل ما رو حل كرد الانم كاريت نداره فقط بلندت كرد شيرموزتو بخوري
حسام: مهشيد جون حالا ما غريبه شديم تا دو دقيقه پيش كوس و كونت جلوم پهن بود خودتم از حال رفته بودي من دست نزدم الانم من فقط بغلت كردم جرمه ،اينو گفتو دوباره بغلش كرد
 
من: عيب نداره حسام لطف بزرگي واسه ما كرد الانم اينقدر سخت نگير راحت باش.معلوم بود اجباري توبغلش بود
من : عزيزم من دارم ميرينم به خودم برم دسشويي بيام رفتني به حسام چشمك زدم اونم گرفت جريانو
حسام داشت ميمالوندش من الكي در دسشويي رو باز و بسته كردمو وايستادم تماشا
كثافت حسام كارش و خوب بلد بود اول از مو وگردن شروع كرد بعدشم الكي گفت دكتر گفتش بايد ٣٠ مين بماليش كه بسته شه و بي حسيش پريد درد نكنه كاملا معلوم بود از روي اجبار داره تن به اين كار ميده حتي برگشت گفت ارش مياد انجام ميده ولي حسام پرو تر از اين حرفا بود برگردوندو با ٢ انگشت شروع به ماساژ كردو من در و باز و بست كردم كه دارم ميام ولي اونا.تو كاره خودشون بودند يعني مهشيد كم رو بود برعكس حسام پرو منم خيلي دوست داشتم حسام يه سر بكنتش چون در حق من لطف زيادي كرده بود و هميشه كس ميبردم خونش راستي من اولين كسي بودم كه با مهشيد سكس ميكرد اينو مطمئنم
 
منم امدم بغل مهشيد دراز كشيدم و گفتم حسام مشتي بمال حسابي حال بياد عشقم اونم گفت اي به چشم
با اين حرفم مهشيد ازم دلخور شد ولي كار از كار گذشته بود و كاري نميتونست بكنه ، چون گير ٢ تا لاشخور بود
شروع به لب گرفتن وبازي با سينه هاش كردم بي خيال شد و اونم لذت برد.
من: مهشيد جونم حالم بده ميخوام اونم اروم گفت كثافت نكنه جلوي اين كه در همين حين حسام كيرش و گذاشت لاي پاي مهشيد منم شروع به در اوردن لباسام كردمو افتاديم توجونش
حسامم لخت شد و دوباره كيرشو كرد لاي پاي مهشيد كه خيلي حشري شد و من كيرمو گذاشتم تو دهنش بعد چند دقيقه خودش گفت داخل سوراخم بد جور ميخواره كه من به حسام گفتم داداش آروم بخارن تورو كه حسامم نامردي نكردو كرم و ماليد به سر كيرشو گذاشت تو
 
با رفتن كير حسام تو كون مهشيد يه ناله دلنشيني كرد كه ميخواست ابم بياد تو دهنش
به ٥ دقيقه نرسيد كه حسام ارضا شد ولي مهشيد گفت هنوز ميخواره كه به حسام گفتم تو كسشو بخور نوبت منه رفتم واي داشتم كون گنده مهشيدو تجربه ميكردم
هم زمان ٢ تايي باهم ارضا شديم ومن ابمو ريختم توكونش بعدشم لباسهارو پوشيديم و انو بردم رسوندم خونشون و بعد اون روز ديگه پيش حسام نرفتم. ….
 
آرش ١٣٩٢/٩/٣٠

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

4 دیدگاه دربارهٔ «کون زنم به فاک رفت»

  1. تا کونشو بگا ندادی کونت از خارش نیفتاد/منم حشری شدم جات خالی دارم کیرمو میمالم هوس کردم بکنم تو یه سوراخ/09364010826

  2. سلام مرد بی غیرت میخام که از زنش بحرفیم
    اینم شناسه بیتاکم6426542700

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا