شاگردم دوست پسرم شد

نه خیلی‌ خوش اندام هستم و نه آنچنان خوش قیافه… تو دوره نوجوونی و جوونی فکر و ذکرم فقط و فقط درس خوندن بود و با درس خوندن یه آینده خیلی روشن رو برا خودم میدیدم تا اینکه دکترام رو گرفتم تک و توکی خواستگار برام اومد ولی اصلا مناسب من نبودن، خب در حد تحصیلاتی که من داشتم که اصلا غیر ممکن بود کسی که تحصیلات عالی داره دنبال زن خوشگل میگرده چیزی هم که فراوونه دختر خوشگل تحصیل کرده خلاصه ازدواج نکردم تا اینکه سنم داشت میرسید به 35 با یک عینک نمره 7 اخلاق تند و یه قیافه ای که بخاطر شغلم (استاد) نمی تونستم آرایش کنم فامیل ها و همکارام همه متاهل و بچه دار بودن اومده بودم تهران و یه آپارتمان اجاره کرده بودم بدجوری احساس تنهایی و بی کسی میکردم وقتی دانشجوهام رو میدیدم که چه راحت دخترو پسر با هم دوست میشن و رابطه دارن حسرت دوران جوونی خودم رو میخوردم با خودم میگفتم چی میشد حداقل یه مردی هم سن و سال خودم بود که میتونستم باهاش حرف بزنم و درد دل کنم از این گذشته کمبود سکس رو تو وجودم احساس می کردم.

 
یه سال تو یکی از کلاسام یه دختر و پسریبودن که همیشه با هم مینشستن پسره قیافه جذابی داشت و دختره هم از اون خوشگلا، پیش هم نشستنشون تو کلاس بدجوری اعصابم رو خراب میکرد به همین خاطر بهشون تذکر دادم و قتی توجه نکردن با صدای بلند به دختره گفتم “اومدی اینجا شغل و زندگی آیندتو تعیین کنی ظاهرا برای کار آیندت برنامه های دیگه ای هم داری” با این حرف من همه بهش خندیدن و دختره که بهش توهین شده بود پا شد و گفت “ولی ظاهرا شما وقتی هم سن من بودید برا امروزتون برنامه ریزی نکردید که این جور به ما حسادت میکنید”. اینو گفت و از کلاس رفت بیرون بد جوری عصبانی و کلافه شده بودم با عصبانیت از کلاس رفتم بیرون و مستقیم رفتم دفترم از اونجا با کمیته انظباطی تماس گرفتم و موضوع رو گزارش کردم و شرط گذاشتم هردوشون باید درس رو حذف کنن چند روز بعد پسره با یه جعبه شیرینی و برای غذر خواهی اومد دفترم که از دفترم بیرونش کردم ولی وقتی خوب که به حرف دختره فکر کردم می دیدم برخورد منم درست نبوده

 

خلاصه یه روز که بیرون دانشگاه خرید کرده بودم و خواستم سوار ماشینم بشم جواد (همون پسره) رو دیدم که اومد پیشم و گفت استاد تورو خدا با زندگی من بازی نکنین با این کارتون منو یک سال عقب میندازین توروخدا بخاطر یه اشتباه کوچیک اینجور منو اذیت نکنین دیدم داره بدجور التماس میکنه و مردم هم دارن کنجکاو میشن بهش گفتم سوار شو تو راه صحبت میکنیم توی راه درمورد دوست دخترش و خونوادش حرف زدیم و کم کم حرفامون به درد دل تبدیل شد یه جا پارک کردم و نزدیک 2 ساعت باهاش درد دل کردم نمیدونم چرا ولی همه چیز زندگیمو براش گفتم و اونم گوش میداد و با حرفاش مشخص بود که درکم میکنه درسته که اگه زود ازدواج کرده بودم الان پسری هم سن جواد داشتم ولی احساس میکردم هم سنیم و خیلی راحت همه چیزو براش تعریف میکردم دیگه هوا تاریک شده بود خواست خداحافظی کنه و بره ولی نمیخواستم از دستش بدم به همین خاطر هم گفتم هرجا میری میرسونمت قبول نکرد ولی با اصرار من سوار شد و راه افتادیم بردمش یه رستوران و با هم شام خوردیم و کلی ازش خواهش کردم که ماجرای امشب رو به کسی نگه اونم قول داد کرد و رفت.

 

از اون به بعد زیاد با هم قرار میگذاشتیم با دختره هم کات کرد و کم کم قرارامون به خونه من هم رسید دیگه درسی با من نداشت وخیلی با هم راحت شده بودیم وقتی میومد پیشم لباس راحت میپوشیدم و همدیگه رو با اسم کوچک صدا میزدیم البته جواد بعضی وقتا خودشو لوس میکرد و مامان صدام میکرد تا اینکه یه شب تو خونه قرار گذاشتیم و شروع کردیم به صحبت اینبار صحبتامون درمورد دانشجوها و ارتباطاشون بود که صحبت از سکس هم شد اینکه کجاها دختر پسرا از هم لب میگیرن یا با هم میرن کوه اونجا برنامه های دسته جمعی دارن. دخترایی که دوس پسر تهرونی غیر دانشجو دارن با این حرفا داشتم تحریک میشدم ولی از چهره جواد میخوندم که اونم یه فکرایی تو سرشه به همین خاطر پاشدم رفتم تو آشپزخونه یه لیوان آب خوردم و اومدم رو مبل کنارش نشستم و گفتم راستش رو بگو تو و خانوم . . . چه ارتباط هایی با هم داشتین؟ گفت راستش فقط تا بغل کردن و لب گرفتن جلو رفتیم ولی وقتی اون جریان پیش اومد باهم حرفمون شد و دیگه قطع رابطه کردیم

 

 

گفتم برا تو که کاری نداره هم خوش تیپی هم خوش سرو زبون مخ یکی دیگه رو کار میگرفتی اونم گفت فعلا که تو بدجور مخ منو کار گرفتی گفتم جنابعالی اولش راه افتادی دنبال من اونم گفت ولی تو ول کن نبودی مامان تازه وقتی باهات هستم کلی بهم خوش میگذره گفتم چجوری دیگه کسی نیست که بغلش کنی و ازش لب بگیری؟ انگار منتظر این حرف من بود سریع منو گرفت بغلش و شروع کرد به لب گرفتن خواستم بزنمش کنار که منو خوابوند رو مبل و شروع کرد به خوردن لبام دیگه نمیتونستم مقاومت کنم دستام رو دور گردنش حلقه کردم و منم شروع کردم به خوردن لباش خیلی لذت بخش بود بعدش شروع کرد به مالیدن سینه هام از روی لباس که منم طاقت نیاوردم و تیشرتم رو زدم بالا و از زیر سوتین یکی از سینه هام رو بیرون آوردم اونم بدون معطلی شروع کرد به خوردن با خنده بهش گفتم دیگه راستی راستی شدم مامانت کلی از هر دوتا سینم خورد کسم بدجوری خیس شده بود و دیگه اصلا تحمل نداشتم دستم رو بردم جلو و از رو شلوار گذاشتم رو کیرش که بدجوری سفت شده بود دکمه شلوارش رو به هر زحمتی که بود باز کردم و زیپشرو کشیدم پایین و دستم رو بردم تو شرتش کیرش داغ داغ بود یه کم باهاش بازی کردم و از تو شورتش آوردمش بیرون و شروع کردم به بازی کردن باهاش اونم رفت سراغ دکمه و زیپ شلوار من و با زحمت شلوارم رو درآورد و از روی شورت شروع کرد به مالیدن کوسم …

 

نفهمیدم کی و چطور لخت شد بعدش شورت منو در آورد و خوابید روی من و شروع کرد با دستش کیرش رو مالیدن به درز کسم خیلی کیف داشت ولی دوست داشتم بکنه تو همین طور که داشتم لذت میبردم دیدم یه دفعه پاشد و کیرش رو گرت تو دستش و آبش از لای انگشتاش شروع کرد به چکیدن روی پاهای من یه دستمال برداشت و تمیزش کرد و بعدشم رفت تو دسشویی که بشوره از اینکه میدیدم تموم شده خیلی ناراحت بودم ولی وقتی اومد گفت چکار کنیم ادامه بدیم گفتم بریم تو رخت خواب لخت رفتیم زیر رخت خواب و تو بغل هم خوابیدیم تمام شب کیرش لای پام بود و مرتب میمالیدش به کسم، چند بار میخواستم بهش بگم بکنه تو هرچی میخواد بشه ولی خودمو کنترل کردم. امروز یه بسته کاندوم خریدم و منتظرشم قراره شب بیاد منتظر یه خاطره توپ باشین چو میخوام پردمو بزنه و دوست دارم حسابی باهاش حال کنم.

 

 

نوشته: ؟

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

14 دیدگاه دربارهٔ «شاگردم دوست پسرم شد»

  1. باحال بود من هم دنباله یه همچین کسی میگردم ۲۵ سالمه اسمم امید. از تهرانم من هم دنبال یه خانم خوب. واسه در دل میگردم سنش مهم نیست ۰۹۳۳۳۶۸۸۵۳۵

  2. مهران سکسی

    سلام باحال بود منتظر داستان بعدیت هستم خانم دکتر ،کاش میشد با هم سکس کنیم

    1. arman shariat

      کیم عزیز،من چندوقته میخام ،منتظرتم ،۰۹۰۱۵۰۴۰۵۴۲،تماس توچیزدیگه س ،لذت بیکران میشه برات

  3. آرش هستم 34 تهران
    خانمهای محترم که دنبال یه دوست خوب میگردن لطفا تلگرام پیام بدید.
    09398285617

  4. یک خانم شوهر دار از گرگان میخوام اگر دوست داشت امیل بده 40به بالا فقط50نرسیده باشه پول لازم هم باشه ساپورت می کنم

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا