بازی سکسی

سالها بود که با مهسا و شوهرش مسعود رفت و آمد خانوادگی داشتیم و با هم خیلی راحت بودیم و تقریباً هفته ای یکی دوبار یا اونا میومدن خونه ما یا ما میرفتیم خونه اونا .تا اون شب هم اتفاق خاصی نیفتاده بود و فقط بعضی وقتا نگاههای عاشقانه ای بین من و مسعود رد وبدل شده بود یا اینکه بدون اینکه مهسا و مهران بویی ببرن من و مسعود دزدکی سراپای همدیگرو دید می زدیم و لبامونو از شدت علاقه گاز می گرفتیم ولی هیچکدوم جرات نکرده بودیم راز دلمونو به هم بگیم
اما اون شب که ما خونه مسعود اینا بودیم تلفن شوهرم زنگ خورد ومجبور شد برای انجام کاری بره بیرون . من هم همون موقع دلمو زدم به دریا و برای رسیدن به مسعود کارمو شرو کردم. آخه خیلی شیفته قیافه جذاب و مردونه او شده بودم و آرزو داشتم روزی بتونم دستای اونو توی دستام بگیرم و لبامو روی لباش بذارم و دست آخرم کیرشو توی کوسم احساس کنم…
خلاصه بعدازاینکه مهران رفت من هم به بهانه اینکه میخوام چندتا از عکسای روی گوشیمو به مسعود نشون بدم رفتم کنارش نشستم و چندتاعکس بهش نشون دادم مهسا هم از همه جا بی خبر رفت توی آشپزخونه که واسمون چایی بیاره.
همون موقع من دستمو روی رون مسعود گذاشتمو و آهسته بهش گفتم مسعود دوست دارم بخدا توعزیزمی
مسعود از این حرکتم جا خورد اما یواشکی دستشو روی دستم گذاشت و گفت مهسا می بینه بد میشه فردا باهم حرف میزنیم.حالا برو اون طرف تا مهسا نیومده . من هم با عجله دستمو انداخت دور گردنشو ازش ی لب کوچولو گرفتم که اونم لبمو بوسید توی اون لحظه انگار تموم دنیا رو به من داده بودن.
چن لحظه بعد مهسا که با سینی چایی برگشت توی هال با تعجب ازم پرسید ثریا جون طوری شده؟ چرا رنگت پریده؟ با دستپاچگی گفتم نه طوری نیس… شما خوبین؟
باخنده گفت: من خوبم ولی خدا کنه تو هم خوب باشی. در این لحظه مسعود هم که رنگش پریده بود رفت توی اتاق . من و مهسا هم بعدازاینکه چایی مان را خوردیم طبق معمول حرفای خودمونو میزدیم که مهران هم بعدازیکی دوساعت برگشت و تا آخرشب دور هم بودیم. موقع خداحافظی هم کمی خودمو به مسعود چسبوندم که اوترسید شوهرم ببینه و ازم فاصله گرفت.

 
توی راه دلم تاقت نیاورد و برای مسعود اس دادم که تو همه وجودمی او هم در جواب نوشت” من هم خیلی وقته دوست دارم اما دو دل بودم که تو منو نخوای .
نوشتم: خیلی دلم میخواد من و تو مال هم باشیم و از وجود هم لذت ببریم ولی نمی خوام به مهساو مهران هم خیانت کنیم
گفت: این که نشدنیه گفتم : نه عزیزم . اتفاقاً شدنیه>
نوشت: چطور اس دادم : فردا بیا بریم بیرون خیلی باهات حرف دارم فعلاً بای
روز بعدش به مسعود زنگ زدم و گفتم بیا جلو در خونه تا باهم بریم بیرون
اونم اومد. سوار ماشینش شدم و بهش دست دادم. دستامو توی دستاش فشار داد و گفت: یعنی این ثریاس که من دستاشو گرفتم.
گفتم : اگه بخوای میتونی همه جای بدنشو بگیری
گفت: من از خدامه
گفتم :پس راه بیفت برو ی گوشه خلوت تا بهت بگم و همون لحظه دستمو گذاشتمم روی رون مسعود اونم همین کارو کرد و دستشو گذاشت روی رونای من.که من حال خوشی بهم دست داد و ی آهی کشیدم که مسعود متوجه شد و گفت جونم
گفتم: برو مسعود که دیگه تحمل ندارم برو ی گوشه خلوت که میخوام حسابی لباتو بخورم.
اونم گاز ماشین ماشینو گرفت و از شهر خارج شد.

 
توی ی جاده فرعی کنار زد و تا ماشینو خاموش کرد خودمو انداختم توی بغلش و اونو غرقه بوسه کردم مسعود هم نامردی نکرد و حسابی منو مالونند وخورد.نزدیک بود که دست ببرم و کیرشو بگیرم که یهو به خودم اومدم و گفتم دیگه بسه مسعود زیاده روی کردیم گفت: تازه میخوام شرو کنم میخوام ببرمت ی جای خوب حسابی لذت ببریم گفتم نه دیگه اگه یادت باشه بهت گفتم اگه بخوای میتونیم مال هم باشیم. گفت: معلومه که میخوام گفتم : پس باید کاری کنیم مهسا و مهران هم با هم باشن وگرنه من دیگه ادامه نمیدم.
گفت: ثریا جان ضدحال نزن دیگه ، من امروز سرکار نرفتم حالا هم که تا اینجا اومدیم بذار کارو یکسره کنیم.
گفت: نه عزیزم تا حالاهم خیلی زیاده روی کردیم اونم چون خیلی دوست دارم دیگه دست خودم نبود
گفت: ولی چیزی که تو میگی محاله نه مهسا راضی میشه نه مهران
گفت: اون دیگه مشکل من و توئه ماباید هرطور شده اونا رو وارد این بازی بکنیم

 

ادامه بزودی در همین صفحه

 

 

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

16 دیدگاه دربارهٔ «بازی سکسی»

  1. مهران سکسی

    سلام یکی هم پیدا بشه با من سکس کنه بعدش داستانشو بنویسه

  2. من که از شق درد مردم…. من که آبم ریخت تو مشتم … آخ که چقده سخته تنهایی …. مشهدم

  3. ali tehrani

    ما هم شرق تهرانیم دنبال همین داستان ایمیلم Niki0051 تو یاهو.

  4. محمد یاس

    منم پایه ضربدری هستم اینم ایدی تلگراممه @yasy5 من ۴۵ سالمه همسرمم ۴۰ سالشه تجربه هم داشتیم.غرب تهرانیه

    1. علیرضا

      سلام من و همسرم تجربه اولمونه 30 و25 ساله تهران.خوشحال میشیم باهم اشنا بشیم09214547808

      1. من وخانم هستیم تهران من ۳۲ خانمم۲۲ هر دو مون هم بسیجی‌ هستیم و الان تو پلیس فتا کون میدیم… یعنی‌ فعالیت می‌کنیم. یا مهدی

  5. داریوش از کرج

    سلام واسه ی سکس mfm تماس بگیرید از کرجم ۳۰ساله تو هر سنی باشید مشکلی نداره
    ۰۹۱۹۹۶۲۰۱۷۱

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا