سالگرد ازدواج من و شوهری

سلام به همه.

من الان ٢٢ سالمه، این خاطره هم راجع به سكس بين من و شوهرمه، من اصلا از خوردن و ساك زدن و از پشت و اينا خوشم نمياد، هميشه عاشق سكساي واژينال آروم و طولاني هستم كه آدمو راضي ميكنه، از اولش با هم قرار گذاشته بوديم كه هركس دلش سكس خواست بگه و بايد طرف مقابلو راضي كنه و مايه بذاره و سكس زير نيم ساعتم قبول نيست، تا الانم كه يه سال و خورده اي ميشه هميشه اينطوري بوده و هميشه لذت بخش حتي وقتي من پريود بودم و دلم خواسته يا دل شوهري خواسته، يه سكس مخصوص پريودي ابداع كرديم كه يه ساعت طول ميكشه و بدون اينكه اون فرو كنه تو واژنم با يه مانورايي كاملا همو ارضا ميكنيم…

 

حالا ميخوام سكس يه شب خاصو بگم، سالگرد ازدواجمون بود و مامان اينا هم از شانس بد ما اومده بودن خونمون، حالا ما هر دومون تنمون ميخاريد يعني هر بار ميرفتم تو آشپزخونه اونم ميومد دنبالم بغلم ميكرد از پشت و هول هولكي لب ميگرفتيم و سينه هامو ميمالوند و لاله گوشمو مك ميزد، منم تخماشو ميماليدم براش و بوسشو پس ميدادم، همش مثلا تو دو ديقه، بعد دوباره ميرفتيم، غذا رو كه خورديم به يه بهونه اي گفتم بذار الكي دعوا را بندازيم بريم تو اتاق، خلاصه شروع كرديم و رفتيم تو اتاقو درو كليد كرديم! مامان اينام هي از پشت در ميگفتن به هم نپرين و ما هم كه هر دو مون فيلم بازي ميكنيم حسابي! سرتون درد نيارم! مامان اينا كه انصراف دادن و از در اتاق دور شدن سيم ثانيه لخت شديم و پريديم رو هم، رو تختم نرفتيم كه يه وخ جير جير نكنه آبرو برامون نذاره، اولا كه كل رژ لبم مالونده شد به سر و صورت شوهري، بند سوتينم كنده شد از بس آقا محكم كشيد، از هولي هم نميتونست كيرشو ميزون كنه رو واژنم! همشم در حال ليس مالي و تف تفي كردن بوديم، تا فرو كرد براي اولين بار من كه ارگاسم شدم و وا رفتم، خودش ولي مونده بود، همينجوري پستونمو مك ميزد و عقب جلو ميكرد آروم، كه يهو اونم آبش اومد و كشيد بيرون و ريخت رو زمين، وقت كاندوم و اينا نداشتيم ديگه، بيس ديقه ميشد، حالا مگه ميتونيم از هم دل بكنيم پاشيم، دوباره سر تا پاي همو مكيديم ٥ ديقه و اون پاشد لباس بپوشه…

 

سايه  كيرشو ميديدم ديوونه ميشدم، خوبه حالا شب پيشش دو ساعت رو هم بوديما ولي اون شب نميدونم چمون بود، بالاخره آقا متوجه شدن من هنوز سير نشدم، شورتو كشيد پايين و كرد تو دوباره، براي اولين بار تند تند عقب جلو ميكرد و وسطشم وايميساد يه مك محكم به نوك سينه هام ميزد و فشارشون ميداد و دوباره، يعني تو ٥ ديقه آبمون فواره زد! يه انقباضايي ميداد واژنم كه اصلا نميتونم بگم، بعد بدنم يخ كرد، يني سير سير شده بودم، اونم همينطور، ولي باز يه كم تخماشو مالوندم و لب حسابي گرفتم تا كامل راضي بشه، بعدشم آرايشمو پاك كردم، صورت شوهريم تميز كردم و بيحال دو تامون از اتاق زديم بيرون، ديدم ظرفا همه تميز شدن، از دستشوييم داشتيم ميتركيديم جفتمون ولي حالا واسه اينكه شك نكنن يه كم تحمل كرديم، بعدم كه دعوا سر چي بودو اينارو تعريف كردم الكي مثلا! آخرشم مامان جون يه چشمك زد و گفت بابا اينا سالگرد ازدواجشونه ما بريم يه كمي هم با هم تنها باشن! بالاخره درك و شعور يكي رسيد!

 

خلاصه خدافظي كردن و رفتن ما هم تا دم در راهشون انداختيم و عذر خواهي كرديم به خاطر دعوا و برگشتيم خونه، خسته بوديم جفتمون اما تا رفتيم اتاق و چشممون افتاد به روي فرش كه شوهري آبشو ريخته بود انگار نه انگار سير شده بوديم! اينبارم با كاندوم و مخلفات رفتيم تو كار هم و يه يه ساعتي زحمت كشيديم آب همو در آريم! آروم مثل هميشه، همونجوريم خوابمون برد، يعني چشامو كه باز كردم شوهري با دهن باز رو پستونم بود، تفش رفته بود روم، كيرشم بدجور مونده بود، كاندومم خالي شده بود همونجا رو زمين، يه لبم تو خواب از شوهري گرفتم و گفتم فردا صبح همه چيو تميز ميكنيم، اونم تو خواب و بيداري گف باشه.

اين بهترين شب سكسي ما بود، اميدوارم شما هم با عشقتون سكس كنيد و لذت ببرين

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

2 دیدگاه دربارهٔ «سالگرد ازدواج من و شوهری»

  1. منم میتونی بیایین توسکس من تا 1.5 ساعت میتونم سکس کنم بکوب خواستین در خدمتم 09016150359

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا