سکس من با لیندا

اسم من سیناست 21سالمه.از بچگی همه چی داشتم تعریف از خودم نباشه خوشگل و جذابم 19 سالم بود ما تو خانواده مرفه تو یکی از مناطق خوب و به قول یالدینیا بالاشهر زندگی میکردیم بابام تو کار معدن بود مامانم هم 5 سالم بود مرده بود من یه خواهر کوچک تر از خودم داشتم به نام لیندا خیلی سکسی و خوشگل بود از بچگی تو کفش بودم دوستام همه دوست دختر داشتن بجز من جز لیندا هیچکی رو نمی خواستم ولی حیف خواهرم بود .خاله شکیلا خدمتکار و ندیممون بود که با ما زندگی میکرد مادرم وقتی داشت لیندارو میزایید مرد و از اون موقع پدرم با لیندا خوب نبود و اگه به خاطر خاله شکیلا نبود تاحالا مرده بود بابام همش این ور اون ور بود و کمتر به فکر ما بود .
 
یه روز طاها یکی از دوستام بم گفت بریم پارتی که مال یکی از دوست دختراش بود منم قبول کردم اومدم خونه دیدم خاله شکیرا داره گریه میکنه گفت مادرش مرده و باید بره خرمشهر چند روزی و لیندارو پیشم امانت گذاشت بابام هم که رفته بود معموریت تا یه هفته اونجا بود خیلی اعصابم خورد شد گفتم حالا لیندا رو چیکار کنم رفتم اتاقم یه نخ سیگار کشیدم و طبق روال همیشه لباسمو در اوردم البته شلوار پام بود رفتم تو تخت بخوابم اما خوابم برد یه فیلم سوپر گذاشتمو دیدم وصتاش خیلی حشری شدم یه لحظه فکر سکس با لیندا اومد تو سرم اما زود از اون فکر شیطانی اومدم بیرون با خودم گفتم لیندا خواهر منه فقط 15 سالشه چه طونر این کارو باش کنم .راستش لیندا و من بجز خواهرو برادر مثل مادرو دختر بودیم همیشه حواسم بش بود بعضی شبا که میترسید میومد پیش من میخوابید پریود که شده بود اول به من گفته بود بچه که بودیم باهم حموم میرفتیمو………
 
فردا از خواب بلند شدم یاد پارتی امشب افتادم با کلی فکر و کلنجار به این نتیجه رسیدم که لینداهم با خودم ببرم پس تو اتاقش رفتم که بش بگم بدون در زدن وارد شدم که دیدم لخته و داره لباسشو میپوشه سوتین تنش نبود و سینه های کوچولو و نازش معلوم بود یهو منو نگاه کردو جیغ زد منم که کیرم سیخ شده بود یهو پریدو درو بستم و رفتم اتاق غذا خوری نیم ساعت بعد اومد ازش معذرت و در باره ی مهمونی بش گفتم قبول کرد که بام بیاد بش گفتم فقط بهشون نگه خواهرمه بگه دوست دخترمه اونم قبول کرد شب اماده شدم رفتم پایین و لیندارو صدا زدم بعد 10 دقیقه اومد وای خیلی خوشگل شده بود تو عمرم زیبا تر از اون ندیده بودم .
 
با لا خره رفتیم من که خبر نداشتم سکس پارتی از 11 به بعد میشه بعد از یکم خوش امد و ازین کوس شعرا تعداد مهمونا زیاد شد فکر کنم حدوده 90 نفری بودن لیندا اروم یه گوشه نشسته بود منم با طاها در حال مشروب خوردن بودیم که لیندا اومد پیشمو بم گفت که بریم برقصیم منم قبول کردم موقع رقص همش خودشو بم میمالوند منم که از خودام بود کیرمو هی به لباسش میمالوندم مس کرده بودم حالیم نبود چیکار میکنم دستمو بردم زیر پیرهنش و کونشو فشار دادم یهو تکون خورد دستمو فوری ور داشتم
ساعت 11 شد خیلیا رفته بودن اما باز هم تعداد زیاد بود 50 نفری هنوز بودن که لب گرفتنا و مالوندنا شروع شد به طاها گفتم کوس کش من لیندارو چیکار کنم (میدونست خواهرم بود)گفت ببر اتاق خودت بیا که برنامه داریم گفتم نه ما میریم اصرار کرد و گفت نه بمون منم قبول کردم لیندا رو بردم تو یه اتاق که خودش گفته بود گفتم بیرون نیا داشتم بیرون میرفتم که گفت می خوای بری سکس کنی برگشتم اومدم کنارش رو لبه ی تخت نشستمو گفتم عزیزم این کارا واسه تو زوده اگه ببرمت بیرون اعزیتت میکنن تا نیومدم دنبالت بیرون نیا هر چی شد بهم زنگ بزن
 
رفتم پیش بچه ها یه دختره لختو طاها و دوستش شروین داشتن میکردن با اشاره ی شروین لخت شدمو کیرمو تو دهن دختره گذاشتم اونم شروع به ساک زدن کرد بعد نیم ساعت حال یهو صدای جیغ اومد صدای لیندا بود همه چیرو ول کردم و به طرفه اتاق رفتم درو که وا کردم دیدم دوتا عوضی دارن عزیتش میکنن دعوامون شد و بعد یه عالم کتک خوری 2:30 برگشتیم خونه همجام کوفته بود
به لیندا گفتم بره بخوابه که گفت میترسه منم طبق عادته همیشه گفتم بیا پیشه من بخواب اونم قبول کرد لباسمو مثه همیشه در اووردمو رفتم تو تخت اونم اود دستمو واز کردم و اومد سرشو گذاشت رو دستو بغلم کردو خوابید 20 دقیقه ای گذشت من بیدار بودم خوابم پریده بود داشتم به اتفاقات فکر میکردم که یهو لیندا گفت سینا خوابی گفتم نه تو چرا نخوابیدی گفت خوابم نمیبره
 
گفتم معذرت می خوام واسه اتفاقه امرو اصلا نباید میبردمت سرشو اورد بالا گفت هیس تو مقصر نیستی همش تقصیره خودمه گفتم چی؟
گفت تو که رفته بودی یواشکی اومدم بیرون نگات کردم یچی بگم گفتم بگو گفت خیلی دوست داشتم جای اون دختره بودم با تعجب نگاش کردم که یهو لباشو گذاشت رو لبام و شروع به مکیدن کرد لباش گرمو مرطوب بود خیلی حس عجیبی داشتم حشری شده بودم دستمو کردم تو شورتشو کوسشو مالیدم اونم اون یکی دستمو گرفتو کرد تو سینهاش منم میمالوندم بلند شدیم و لباسامونمو در اوردیم و شروع به خوردن سینهاش کردم اون که کعلوم بود داره حال میکنه دستاشو گرفته بود بالا و نفس نفس میزد یهو به خودم اومدم و با خودم گفتم که دارم چیکار میکنم این خواهرمه که…
 
ادامه داستان بزودی در همین صفحه

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

10 دیدگاه دربارهٔ «سکس من با لیندا»

  1. من یلدا هستم 24 ساله از تهران قد 170 وزن 57 سفیدم جذاب و زیبا
    دنبال یکی واسه سکس هستم 600 میگیرم

    1. عکستو بفرس به واتساپ این شماره09217446071خوب باشی بیشتر هم میدم

    2. یلدا جوون اگه واقعا اهل سکس هستی پایتم
      09363062389
      زنگ بزن هماهنگ شیم ارزش داشتی یه میلیونم میدم پول واسم مهم نیست مهم طرفه

  2. منم سوانا هستم خخ
    داستانت هن قشنگ بود
    عالیییی چه برادر خوبی که این قدر هواشو داری
    واقعا حسودیم شد

    1. علی محمدی

      سلام علی هستم عکستو باواتس آپ بفرست البته هرجورباشی قبولت دارم 09394883338من الان خارج ازایرانم دوست دارم باهم چت سکسی داشته باشیم تابه برسیم متشکرم

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا