سکس دیشب من و شوهر غیرتیم

دیشب فوق العاده بود …

قبلش فقط به شوهرم گفتم دلم میخواد امشب جوری سکس کنیم ک صدامو کل دنیا بشنون..

رفتیم تو یه خونه باغ که خیییلی تاریک بود

اولین کاری ک کردم یه کم عصبیش کردم
گفتم بعد از یه سال اومدم چت روم شهوتناک  و با یه پسر خیلی سکسی و خشن آشنا شدم…یکی ک حسمو درک میکنه
گفتم دلم میخواد اون اسپنکم کنه

همینو ک شنید اونقد عصبی شد ک حتی منو نبرد داخل خونه !همونجا منو انداخت رو تابی ک اونجا بود و لباسامو در آوورد
دو تا دستاش رو سینه هام بود و نوکشونو محکم میکشید و ازم لب میگرفت…خداییش خیلی جا خوردم ازش ترسیده بودم…

بعد از اینکه خوب منو خورد سرمو از تاب آویزون کرد جوری ک پاهام رو قسمت تکیه گاه تاب آویزون بود و تنم رو قسمت نشیمن گاه تاب بود…
دستامو با سیم های برق ک روزمین افتاده بود بست ب میله های تاب
رفت یه شاخه از شاخه های درخت انار کند…خیسش کرد
کیرشو تا ته فشار میداد تو حلقم نمیتونستم درست نفس بکشم چ برسه ب جیغ و داد…

اون شاخه رو اولش خیلی اروم میکشید رو شکمم طوری ک قلقلکم بیاد …
همینجوری ادامه داد
تا وقتی ک اونقد فشار داده بود کیرشو تو حلقم من اوق زدم…همین ک اوق زدم کیرش و درآوورد و با کیرش زد تو صورتم ! گف :دیگه نمیخوای بخوریش؟
گفتم :میخورم اما اینقد فشار نده تو حلقم داشتم خفه میشدم با شاخه ی اناری ک دستش بود یکی محکم زد رو شکمم تا دهنم باز شد دوباره کیرشو کرد تو حلقم…
گفت تو خودت همینجوری میخواستی عزیزم حالا بخورش خوب مک بزنش ..
همینجوری حرف میزد و هر چند لحظه میزد محکم رو شکمم
حسابی عرق کرده بودم

هم درد داشتم هم میسوختم هم داشتم خفه میشدم هم لذذذذذذذذذذذذت داش واسم…

دیگه از شدت درد داشتم خیلی آروم ناله میکردم شکمم بی حس شده بود و حسابی قرمز جوری ک اگه یه کم دیگه ادامه میداد ممکن بود بعضی جاهاش خونی بشه…

دستامو باز کرد بلندم کرد برد تو خونه یه حموم کوچولو داش…منو به شکم خوابوند کف حموم دوش آب داغ رو باز کرد ریخت روم تمام بدنم لرزید میخواست حالت داگی منو بکنه اما من نمیتونستم رو چهار دست و پام بایستم خیلی ضعف داشتم…رفت چن تا بالش آوورد و گذاشت زیر شکمم تا بتونم حالت داگی باشم و باسنم بیاد بالا تر….
همزمان آب داغ هم رو تنم بود
کیرشو اولش تف نمالید همینجوری میخواس بکنه تو…اما نمی رفت!!!
با اینکه هم بدنم هم کیرش خیس بود نمیرفت توش …تف مالید دستاشو از شونه هام گرفت و منو ب سمت خودش کشید و کیرشو تا تههههههههههه فشار داد با صدای گرفتم جیغ زدم…

اینقد پشتم میسوخت ک حد نداش یه کم عقب جلو کرد دید صدام در نمیاد…
گفت:چیه؟ درد نداری ؟ یا مردی؟
آروم با خودش گف:الان امتحان میکنم…ببینم زنده ای
سینه هامو فشار داد دید بازم عکس العملی نشون نمیدم همون جا چن تا گیره ی لباس بود زد ب سر سینه هام …آروم گفتم :اوووف
گفت:خوبه پس زنده ای…مگه نمیخواستی کل دنیا سکسمون رو بفهمن چرا جیغ نمیزنی؟
بعد شرو کرد با یه چیز فلزی و پهن زدن ب باسنم …واقعا ب غلط کردن افتاده بودم ولی کلا رگ غیرتش زده بود بالا و دیوانه وار میخواست ب حسابم برسه…
تن تن عقب جلو میکرد کیرشو یهو منو برگردوند و کیرشو کرد تو حلقم داشت آبش میومد تو دهنم !محکم میزد تو صورتم و میگف قورتش بده خیلی اتفاقی یه ذره اش از گوشه ی لبم ریخت محکم تر زد تو گوشم و دهنمو با دستش محکم گرفت دماغمم گرفت…نتونستم نفس بکشم وقورتش دادم!وقتی فهمید قورتش دادم دهنم و دماغمو ول کرد…

 

همینجوری ک دراز کشیده بودم بدنمو شست بعد بلندم کرد و برد تو یه اتاق خشک کرد موهامو…
شوهرم گریموره…وسایلشو از تو ماشینش آوورد و گریمم کرد منم خواب و بیدار بودم فقط صداشو میشنیدم ک داشت میگفت:عشقم سیر شد؟همیشه دوس داره اینقد کتک بخوره؟بعله دیگه…منم اگه تک بچه بودم و همش مامان بابام ب جای کتک زدن نازم میکردن الان عقده ای شده بودم دلم میخواس یکی منو بزنه

 

البته فک کرد ک بهش دروغ گفتم ک اومدم چت روم شهوتناک  و با پسری آشنا شدم فک کرد اینو گفتم ک فقط تحریکش کنم….منم دیگه چیزی نگفتم!!!
فقط دو ساعت دیشب خوابیدم اونم چون بی حال بودم تا صبح فقط بهم آبمیوه میداد ک حالم جا بیاد ساعت 6 هم منو رسوند خونمون البته با یه قیافه ی گریم شده…طوری ک مامانم گف چقد خوشگل شدی…کصافت جوری کبودیای رد دستاش رو صورتم رو پوشونده بود ک مامانمم نفهمید… الانم ک در خدمت شمام

اینقددددددددد این سکس بهم چسبید و ذوق مرگ شدم ک گفتم همین الان بیام و بنویسمش…