مالوندن تو مترو

سلام دوستان

من زیاد اهل داستان نویسی نیستم اما دوسدارم خاطره ای که دوسه روزپیش تو مترو ایستگاه هفت تیر برام پیش اومد واستون تعریف کنم…

***

ساعت ۶ بعدازظهر اوج شلوغی مترو بودش.دوسه تا قطارو بخاطر شلوغی نتونستم سوارشم…همونطوری که ایستاده بودم دوتا دخترکه فکرمیکنم دانشجو بودن اومدن نزدیک من…من آخرای ایستگاه بودم که یکمتر با واگن خانما فاصله داشتم…خلاصه یکی ازدخترا که خیلی ناز بود ازم پرسید آقا عذرمیخوام ایستگاه نبرد چطوری بریم ؟؟ منم بهشون توضیح دادم…بعدش با لبخند ازم تشکرکردن بعدش یهو یکی که کنارم وایساده بود گفتش خانم برید واگن خانمها تا راحت باشید که یکیش گفتش ممنونم اونجا خیلی افتضاحه…منم گفتم دیروز یه دختره کلیپسش گیر کرده بود نمیذاشت در مترو بسته بشه…با اینحرفم انفجاری تو سکو ایجاد شد و همه قهقه خندیدن..

 

.بعدش از یکی ازدخترا که حدود ۲۲-۲۳ ساله بود گفتم خانمی کجای نبرد تشریف میبرید؟؟ گفتش چهار راه کوکا پاساژ کسا….گفتم من راهنمایی تون میکنم…چونکه بایستی دروازه دولت پیاده شید قطار عوض کنید یعنی دوایستگاه دیگه…بعد اونیکی گفتش شما نزدیک ما باشید تا راهنمایی کنید…گفتم چشم و بعدازچند لحظه قطاری که مملو ازجمعیت بود وارد ایستگاه شد.منم خودمو نزدیک یکی ازدخترا کردم که قشنگ چسبیده بود به دوستش که مشخص بود اونیکی خجالتی و کمرو هست…خلاصه دستامو گذاشتم ازدوطرف و قشنگ پهلواشو گرفتم.قشنگ کیرم که شق کرده بود چسبید به کون نرمش و هی خودمو عقب جلو میکردم.مشخص بود دختره برآمدگی کیرمو رو بدنش حس میکرد…

 

یه پسری اومد دس بندازه بهش که برگشت بهم گفت آقا مراقب باش کسی اذیتمون نکنه منم قشنگ گرفتمش و بردمشون گوشه بطوریکه بعضیا تصورکردن باهمیم…جمعیت که شلوغ تر شد من قشنگ ازجلو چسبیدم بهش و بحرفش میگرفتم…کیرم حسابی سیخ شده بود و دختره قشنگ میدیدم حواسش به کیرمه ومنم میمالوندم به رونش و هردومون نفس نفس میزدیم…آب اولم کامل شورتمو خیس کرده بود…خلاصه ایستگاه دروازه دولت که رسیدیم دوباره ازپشت بغلش کردم باخودم بردمش بیرون.بعدش دوباره راهنمایی شون کردم و کارتمو بهشون دادم و باخنده گفتم هرجا تو آدرس گیرداشتید بهم زنگ بزن…

 

دوسه روز پیش تو اینستاگرام ادکرده منو و دارم رو مخش کارمیکنم…دوستون دارم

 
نوشته: بهنام