الناز عاشق سکس

سلام به همه ی دوستان داغ و شهوتناک

اسمم النازه و  عاشق سکس کردنم ولی چون اکثرا طرف مقابلم منو نمیتونه ارضا کنه جق میزنم ولی امان از این هوس که نمیزاره ادم بیکار بشینه باز میرم سکس میکنم به امید اینکه بالاخره یکی پیدا شه اوجور که دلم میخواد منو بکنه. قدم بلند ، پوست سفید ، اندام پر والبته یکم شکم دارم واما یکی از خاطراتم سر کار با یکی از همکارام که فاصله سنی کمتری داشتم راحت بودم و شوخی زیاد میکردیم ولی فقط در حد همون محیط کار بود. یه روز ماشین نبرده بودم سرکار امیر تعارف کرد که منو برسونه منم قبول کردم . و خلاصه این رسوندن همانا وصمیمی شدن بیشتر کردم هم همانا. ..

 

شب داشتم فیسبوکمو چک میکردم که دیدم امیر پیام داد اولش به همون شوخی های معمولی گذشت همینجور که چت میکردیم امیر گفت سپیده یه چی میخوام بگم ولی میترسم ناراحت شی گفتم نه بگو گفت وقتی میای سر کار زیر مانتوت هیچی نمیپوشی . اولش میخواستم بگم به تو چه ولی امان از شیطونی که کرم کنه ودلت بخواد کرم بریزی. گفتم نه چطور؟ گفت اخه وقتی پشت میزت میشینی مانتوت یکم کشیده میشه سوتینت دیده میشه. منم گفتم باشه مرسی از فردا یه چیزس میپوشم ولی تو ام هیزی هاا گفت وقتی همچین هلویی دیده بشه ادم که نمیتونه جلو چشماشو بگیره. و همینطور ادامه پیدا کردم به حرفای سکسی خفنتری رسید.
فرداش دوباره ماشین نبردم از عمد تا امیر منو برسونه. تو محل کار هم امیر یجور دیگه نیگا میکرد دل ادم میریخت پایین تا میرفتم یه گوشه خلوت اونم میومد دست میزد پشت کمرم یا وقتی میومد سر میز کنارم میشت تا مثلا یه چیز توضیح بده دستوشو میزد به سینم منم که باز حسابی حشری شده بودم پیش خودم میگفتم با این قد بلند امیر حتما کیر بزرگی هم داره.

 

خلاصه روزا همینجور گذشت تا امیر بالاخره یه روز ازم خواست که بریم یکی ازمنطقه های خوش اب وهوای شهر اونجا خونه دارن بشینیم یه چایی بخوریم و سیگاری بکشیم . منم از خدا خواسته قبول کردم چون مطمعن بودم که کارمون به سکس میرسه کلی به خودم رسیدم یه دونه مو رو تنم پیدا نمیشد یه تاپ دامن قرمز ام برداشتم با یه ساپورت توری نازک که بپوشم .
ساعت قرار شد امیر اومد دنبالم . اولین بار بود که منو غیر تیپ اداره میدید منم یه مانتو تنگ وکوتاه با شلوار تنگ امیر دوتا چشم داشت دوتا دیگه ام قرض گرفته بود منو نیگاه میکرد وقتی رسیدم تو خونه سریع پرید بغلم کردم گفت چایی بی چایی من دیگه طاقت ندارم . کیرشو بهم میمالوند سینه ها مو میمالید. لبامو گاز میگرفت روسری مو در اورد دست میکشید دور گردنم خلاصه حسابی حشریم کردم وقتی دید حشری شدم گفت خوب حالا برو لباساتو عوض کن تا منم چای بزارم

 

مرض داشت عوضی کلی فحشش دادم تو دلم من موندم خودش بااون کیر شق و حشرش چجور طاقت اورد .رفتم لباسمو عوض کنم پیش و تو ذهنم قصد کردم که منم اذیتش کنم تا منو اینجوری تو کف نذاره . تاپ دامنمو با ساپورتمو پوشیدم موهامم دم اسب بالا بستم اومدم پیش امیر اون یه شلوارک پوشیده بود تیشرتشم در نیاورده بود . رفتم کنارش نشستم یه سیگار در اوردم شروع کردم کشیدن امیر هی خودشو به من میچسبوند دستشو مینداخت دور گردنم منم هی خودمو لوس میکردم پک که به سیگار میزدم سریع لباشو میچسبوند همه دودو ازم میگرفت کلا هی خوشش میومد باهام بازی کنه هی منو تا یه جایی میبرد ول میکرد اصلا فرصت تلافی بهم نمیداد عوضی بالاخره رفت چاییشم اورد خورد سیگارشم کشید دوباره شروع کرد به ور رفتن با من منم خودم وا دادم گفتم ایندفعه هم کاری نمیکنه اصلا خودمو حساس نشون ندادم هر چی کمتر محل میزاشتم بیشتر باهام ور میرفت تا یهو وحشی شد لباساشو در اورد…

 

حالا فهمیدم چرا تیشرشتشو نمیکند رو تنش پر از جای زخم بود اصلا بهش نمیومد اهل دعوا باشه عرضم به خدمتون من همینجور نیگاش میکردم وحشی تر میشد حمله کردم طرفم اولش یکم ترسیدم اخه رفتارش اصلا شبیه خودش یا اداره نبود ولی زدم به بیخیالی اونم شروع کردم تاپمو وسوتینمو در اورد سینه هامو میخورد فشار میداد گاز میگرفت منم اخ واوخم بلند شده بود دامنمو کشید پایین ساپورتمو شورتمم یهو کشید پایین شروع کردم به خوردن کسم اخ چه خوشم میومد اخ و اوخش بیشتر میکردم تا بیشتر بخوره اونم خوب بلد بود بعد با دوتا انگشتش کردم تو کسم هم میخورد هم انگشت میکرد منم اخ واو خ یهو کیرشو کردم تو اووووف منم یهو یه جیغ کشیدم که گفت هان چیه این همه مدت کیر مارو تو کف گذاشتی حالا حقته هی تند تر تلنبه میزد منم هی جیغ میکشیدم برم گردوند گفت قنبل کن منم کردم اول انگشتشتو خیس کرد بعد کردم تو کونم بازی بازی کرد بعد کیرشو خدایی تو همو کس بهتر بود کونم پاره شد انقد که دردم اومده بود اشکام داشت در میومد ولی انگار امیر از درد کشیدنم بیشتر خوشش میومد همنجور که تو کونم میکرد موهامم میکشید منم فقط جیغ میکشیدم عوضی هم بیشتر خوشش میومد انقد موهامو کشید تند تند کونمو کردم وهی در کونم زد وگفت جووون تا بالاخره ابش اومد همش ریخت تو کونم . بازم من ارضا نشدم ولی بعد از این سکس دیگه طرف امیر نرفتم کثافت بعد این قضیه هر وقت منو میدید یه لبخند مسخره ای میزد که دلم میخواست لهش کنم.

 

 

نوشته: الناز