سكس من و مامان سيما

درود به همه دوستان عزيز.
داستاني رو ك ميخام واستون بنويسم كاملا واقعيه و برميكرده ب 2 ماه بيش . من تا جند روز بيش فك ميكردم فقط منم ك اينكارو كردم اما جند روز قبل ك اتفاقي تو نت بودم يهو ي داستان سكس با محارم ديدم ك مربوط ب اين سايت بود و خوندمش ولي احساس كردم خيلي داستاناي مصنوعي و مسخره اي هستن البته بعضي داستانا ك حيفم اومد از ي داستان واقعي سكسي ب بروبج سايت جيزي نكم ، البت عذر منو ببذيريد ك زبان كوشيم فارسي نميشه متاسفانه و اكه ميبيني خطاها رو ب بزركيتون ببخشيد .
خوب بريم سراغ خاطرم
 
من بنيامين هستم 23 سالمه قد 185 وزنم حول و حوشه 80 ساكن مشهد استيلمم بد نيس 3 ساله بدنسازي كار ميكنم و هفته اي 4 جلسم ميرم استخر خلاصه بدنم واقعا رو فرمه و تيب و قيافمم خداييش حرف نداره اكه غير اين ميبود ك مامانم ب من با نميداد اهل كارم نيستم بابام كم نذاشته واسم . واما از خونواده بكم ، من بدرم فوت كرده 2 سال بيش تو ي حادثه رانندكي و ي ابجي دارم 19 سالشه دانشجوئه دانشكا شيراز در اومد و رفت شيراز منو مامانم مونديم مشهد ، مامان سيما ي من قدش حول و حوشه 170 وزنشم حدودا 60 سفيد ناااز و مغرووور واقعا مغروره هر كي مامان سيمامو ميشناسه ب غرور و ناز و عشوش ميشناسه ، خيلي هم ب استيلش حساسه و اينكه هميشه فيت باشه ،و خونه داره ، مامان سيمام هفته اي 8 روزش اروبيك و يوكا و از اين شروورا ميره و بينهايت هم سفيد و نازه واقعا بينهايت سفيد و نازه ، ابجيم خصوصا ك ترم مهرشو شيراز رفته بود و مرقع امتحانات ابجيمم بود ك منو ماميم با هم ريختيم رو هم ، اينو بكم مامانم خيلي رفيق باز بود اما بعد فوت بابام و مخصوصا بعد رفتن ابجيم واقعا ريخت ب هم ، مخصوصا بعد رفتن ابجيم من و مامان سيما شديدا تنهارشديم ، خوب ازونجا بكم ك من خودم اصلا ادم مذهبي و معتقدي نيستم و واقعا رابطه هام حد و مرز نداره ك قبل مامانم لاس زدن با محارمو تجربه كرده بودم با ابجي بهارم ك فقط در حد لاس زدن بود ك البت رومو باز كرد بعد رفتن ابجيم بدجور تو نخ مامانم رفتم جون واقعا مامانم خوش استيل و سكسي بود واقعا سكسي بود با دختراي زيادي سكس داشتم اما همش تو نخ مامانم بودم ب استيلش و اينكه تو اوج جووني بيوه شده بود و اينكه حيفم ميومد ك فيض نبرم
 
تا اينكه ديكه قيد دختر مختر و همه درستامو زدم مخصوصا با رفتن ابجيم ، همش تو خونه با ي شلوارك رفت و امد ميكردم فقط شلوارك و همش ب مامانم ميكفتم بريم بيرون بش ميكفتم رنكاي شاد ببوش و ميكفتم مامان ارايش كن بزا همه مردم تو كف داشتن جنين ماماني بمونن ، واقعا از تنهايي مامانم و شرايطش نهايت سو استفاده رو كردم . با خودم عهد كردم بدجور وابسطش كنم اخه بهم دوستام بني تووور ميكفتن و ميكفتن بسر تو مهره مار داري ، ب خودم كفتم بني تو ميتوني وابسطش كني باور ميكنين كاري كرده بودم ك صب صبونه ميخورديم بش ميكفتم مامان باس بريم تو باركي بيروني جايي بجرخيم كارم ا رفتن ابجيك ك از ترم مهر رفته بود تا دو ماه بيش شده بود جرخوندن و برسه زدن با مامانم اينور و اونور كلا ناهارو با هم ميخورديم حتي ميرفتيم كافي شاب ، تو مراكز خريد ميجرخيديم همه كارم شده بود جرخوندن مامان سيما ، باور ميكنين. بدجور وابستش كرده بودم كم كم دستشو تو خيابونا ميكرفتم يا مثلا تو كافه جايي ميرفتيم ميجسبيدم بهش ك ميكف بعضي وقتا بنيامين منو با دوست دخترت اشتباه كرفتي ك من ميكفتم مامانم تو اين دنياي بست كسي ارزش عشق و دوست داشتن و بودن و نداره از نظر من و ب نظرم اوني ك لياقت عشق و دوس داشتنمو داره تويي ، همش تو خطابش ميكردم و اونم بني ، مامانم حدودا 40 سالش بوود و اصلا نميخورد مامانم باشه هركسم معرو ميديد فك ميكرد طرفمه امما ازم جن سال بزركتره ، واسش كادو ميكرفتم باور ميكنين تايمايي ك مامانم باشكا يا من باشكا ميرفتم مامانم ديوونه ميشد و ميزد زير كريه ميكفت بنيامين جان دام تنك شده واست ميكفت بخدا ي روز ازدواج كني بري من ميميرم ميكفت اميد من ب زندكي وجودته خلاصه تو همين دوران ك من تو فكر وابسته كردنش بودم متوجه شدم ك بيرون ميرفتيم مامانمم ارايشش غليظ تر شده بود و ديكه دوس نداشت كسي مترجه نسبتمون شه حتي دستمو محكم تر ميكرفت تو دستام تو جم جند دختر و بسر تو بارك اكه كسي دختري و نيكا ميكردم ناراحت ميشد و من از دلش در مي اوردم ميكفت بني كه نكفتي من فقط ارزش عشق و دوس داشتنتو دارم و اينا ب جرا اينجوري ب دختره تو بارك نيكا ميكردي خيلي اونروز ب خودم باليدم و كفتم دمت جبز بسر خود شيطوني
 
، ، تاجايي رسيده بوديم ك ميرفتيم بيرون ناهار باهم ميخورديم با ي قاشق و مثلا ي بستني يا ابميوه رو باهم ميخورديم . من اينو نكفتم ك من همش ب مامانم ميكفتم من زن نميكيرم تا اخر عمرم با تو ميمونم قسم ميحورم و فقط ي زن تو زندكيم مياد ارنم تويي ، اون اوايلش ميخنديد و ميكفت اينا حرفه اما اواخر از حرفاش متوجه شده بودم ك قلبا اينو ميخاد ك بيشش باشم . من ي روز بهش كفتم تو همه نيازامو برطرف ميكني زنو ميخام جيكا ك مامانم خنديب و كفت نيازها ? بعد من سريع بحث و جمع كردم كفتم بخدا سيما من لذت كرفتن ديتاتو بوسبدنتو با لذت هزاز تا رابطه با زيباترين دختراي دنيا عوض نميكنن و جشام از تو زيباتر و قشنك تر كسيو نميبينه ، حتي تايمايي ك من خونه نبودم مثلا دو ساعت نبودم يا مامي بيرون بود باور ميكنين ي ساعتشو با هم ميحرفيديم يا همش اس ميداديم ب خم حتي تا جايي ك خيلي درتي ميحرفيديم باهم ، اوخر حمومم ميرفتم صداش ميكردم ميكفتم سيم سيم بيا بشتمو بشور باور مبكنين. ميومد مامانم من شرتمو بيرون نياوردم امما تابلو برانداز ميكرد دم و دستكامو . يعني منو مامانم وابسطه و عاشق هم شده بوديم من ب ظاهر و با نقشه اون بيجاره با تمام احساس و وجودش . اما منتظر ي تلنكر بوديم ، اخريا مامانم همش ميكفت دين و كتاب اينا همش جرته و اصن جهان ديكه اي نيست و اينا حرفه و بهشت اينا ابزاري واسه جهنم كردن دنيا هيتن و اصن ادم تا ميتونه زندكي كنه ، اواخر سيما با ي تلب شلوارك ميجرخيد جلوووم واقعا غر ميداد يا شلواركاي واقعا جسبناك ميبوشيد همش تو خونه ارايشاي غليظ ميكرد شبا هميشه منو ماميم با هم فيلم ميديديم حتي ي تاتو زدم رو سينه ي ي طراحي شيك ك اسم سيما روش نوشته شده بود
 
باور ميكنين قبل اين جريانم حس ميكردم مامانم ب استيلم غبطه ميخوره ، مامانم ك ي روز تاتو رو ديدش كفت ديوونه اين جيه من رو تخت بوودم كفتم اسم عشقمه اسم زندكيم اسم تنها دخمل ناناز زندكيم اسم همه كسم اسم فرشتم اسم تو توي ديونه اي ك جند ساله منو از خواب و خوراك انداختي ذهنمو مشغول خودت كردي همينجور ك بهش كفتم يهو نات و مبهوت نيكام كرد منم كفتم جند ساله ك ديونه وار دوست دارم ن دوست داشتن ي رابطه مادر و فرزندي ي رابطه عميق عاشقانه ، ي عشق باك ي عشق واقعي ، بهش كفتم من تو اين جند سال جند بار خواستم از خونه بزنم برم امما نتونستم دوريتو تحمل كنم دستاشو كرفته بودم اونم كنارم بود و مث اينكه واقعا باور كرده بود بهش كفتم هر وقت صدلي خنده هاي تو و بابامو از تو اطاق خواب ميشنيدم ميمردم اتيش ميكرفتم بهش كفتم محكم و بلند سبما من عاششششقتم و دوووست داشتمو دارم بعدش باشدم اونم لاشد هيجي نكفت نزاشتم جيزي بكه همين ك خاست دهنش واشه بغلش كردم و شروع كردم ب بوسيدن لباش و بو كردنش فك كنم خورن لباش ب 10 دقيقم ميرسيد اخه روم نميشد سرمو بلند كنم و ب جشاش نيكا كنم واسه همين لباشو اينقد مكيدم وحشي وحشي ك واقعا كبود شدن محكم تو بغلم كرفته بودمش ك ي لحظه منو كنار زد و كفت واقعا اين حرفا تو واقعا زدي يا واس خاطر داشتن رابطه با من ك كفتم بخدا سيما واقعا كفتم از ته دلم بهش كفتم مكه تو نكفتي ك از اسلام و مطالبش بيزاري و ميكي محدوديته و عشق حد و مرز نداره بعدش كفتم اره منم عاشق توئه ديوونم تو و مهمم نيس كي هستي اصلا من ميخام عاشق تو باشم ميخام با تو باشم و باتو زندكي كنم حرفيه ? ك ديدم زد زير كريه و كفت نه عزيزم و كفت منم دوووست دارم و بغلم كردو بووسيد منو همين بوسيدنش بووود كار دستش داد و رومو باز كرد
 
منم در حين لب كرفتن ازش شروع كردم ب خوردن كردنش واقعا كردنشو جنان خوردم ك از خود بيخود شد و رفتم تند سراغ كوشاش ازون خوردناي مخصوصم و ي نفس عميق كشيدم رو كردنش ك جشاش باحال بست و تو جشاش نيكا كردم و ي 2 دقيقه فقط قربون صدقش رفتم بدجور بهش هي ميكفتم من عاااشقتم و عاششقت ميمونم و تو خاااانوممي ن مامانم عشقمي نفسم ب نفست بنده ، خداييش استاد مخ زنيم ، بيجاره كريه كرد با زبونم باك كردم كفتم سيما جته كفت نميدونم جي لكم شوكه شدم ميكف راس ميكي كفتم اره قربونت برم بعدش كفت فدات شم ك منم بغلش كردم و شروع كردم ب جرخوندنش ك جيغ زد كفت بسه بني سرم كيج رفت ك انداختمش رو تخت من ي شلوارك داشتم و اون ي سابورت و تاب سفيد من برده اطاقو كشيدم و لامبو خاموش كردم و جراغ خوابه رو زدم ك سيما هم رو تخت اماده من بود نشستم روش و شروع كردم ب خوردن صورتشو بو كردنش لباش جشاشو ك واقعا خط جشمشو باك كردم كوشاشو كونه هاشو ميخوردمو ي دستمو كزاشتم رو سينش و مالوندم با ي دستمم موهاشو دس كشيدمو بو كردم واقعا مست كرده بود نفس نفس زدناش شروع شده بود كفتم جته تو هنو ك كاريت نكردم ? ك جشاشو بسته بود و نفس ميكشيد و محكم دستاشو رو سينه هام ميكشيد ، منم اومدم با زبونم بايينتر تا سينه هاش تابو در اوردم و شروع كردم ب خردن سينه هاش واقعا ناز و سفيد بوووودن جنان سينه هاشو خوردم ك صداي اه كشيدناش هنو تو كوشم هستش و تنمو ميلرزونه سينه هاش سفت سفت شده بودن زبونمو بين سينه هاش كذاشتم و بايين اومدم تا نافش كل بدنشو لمس كردم و بوسيدمو بوئيدم و ب بشت خوبندمش و با زبون كردنشو از بشت ليسيدم و اومدم بايين مهره ها كمرشو زير بغلش و ميدونيتم ج كارايي ي زنو تحريك ميكنه راقعا ديونش كردم ك كفت بسه بني لكن تو تو رو جون من بكن تو ك در اوردش البت با هم لختش كرديم و اونم شلواركمو در اورد كيرمم شق كرده بود قطرش 5 و سايزش حول و حوشه 19 cm شده بود اخه همش مترش ميكردم اوغات فراغت ، كيرمو ك ديد جا خورد كاملا مشخص بوود ك حسرت اين چن سالي ك باش نبودم قبل اينو خورد ، باشدمو و اون رو تخت نشست و منم بش كفتم بخور بم كفت بني نميشوريش من رفتم ي مايع شستشو مالوندمو اومدم و با تاب سيما باك كردمش و كرفتشو تو دهنش كرد و بدجور مكيدش و ميهوردش ي دقيقه اي ميخوردش ك خوبوندمش و لنكاشو دادم هوا و باهاشو باز كردم سرمو كذاشتم لا باهاش و شروع كردم ب خوردن كسش
 
خاستم بكم سيما تو هم ي دست بزن كفتم بيخيال شايد بر بخوره بش يا فك كنه تلافي ميخام بكنم و كفتم مهم نيس،ب خوردنش فك نكنم ب كيرم بفكرم ك تا جن دقيقه ديكه تو كسشه ، شروع كردم ب زبون زدن يكم عرق كرده بود و ي بارم ارضا شده بود امما حال كردم كفتم بني ديرتي باش شروع كردم ب خوردن كسش ، جنان خوردم ك جيغش در اومد جوجول كشو با دندونام ميكرفتم اصن ديونه شده بود كفت بني تو رو جون من بكن توووووووو، ااااه ااااه ، ك كيرم ك شق كرده بود و اروم تو كسش كردم من لنكاشو هوا داده بودم و كيرمم ارةم ارةم توش كردم و در اوردم بعدش زجه زد و كفت جون من بكن تو اذيت نكن كفتم سيما كيرمو كجا كنم كفت بني بكن تو كوووسم جرم بده بكن تو لعنتي ، كشتي منو بكن ،
 
كيرمو كامل كردم تو و تلمبه زدمو شروع كردم جيغشو در اوردم بدجور تلمبه ميزدم خايتم جرش بدم واقعا صداش در اومده بود هي ك تند تند ميزدم ميكفت بني ارومتر ارومتر يواااش يواااش اااااه ن يواااش ك منم با شنيدن اين صدا. بيشتر تلمبه ميزدم و با شدت هر جه تمام ميكردمش ك فك كنم واس بار دوم ارضا شد ك خابوندنش ب بشت خودمم نيمجه واستاده اون رو تخت سكي ، من كنار تخت ايستاده بودم كيرمو از بشت تو كسش كردم و شروع ب تلمبه زدن كردم بدجور بدنم ب دنم ميخورد اون صدايي ك دور ميومد روانيم ميكرد منم همش حرفاي درتي بهش ميزدم و ميكفتم الان كستو جر ميدم بكير كير منو دوسش داري ك با حالته نيمه جوني كفت ميميرم براش ك داشت ابم ميومد خابوندمش رو تخت منم اومدم رو تخت ابمم ريختم رو سينش و رو صورتش ك بيحال افتادم روووش بوسيدمش و اونم منو بوسيد و بعدش از اطاق رفت بيرون رفت تو حموم نميدونم شايد خجالت ميكشيد و منم لباسمو بوشيدمو بدون رد و بدل حرفي زدم بيرون ،…
 
 
نوشته:‌ بنیامین

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

1 دیدگاه دربارهٔ «سكس من و مامان سيما»

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا