کجایی ببینی خواهرت زیر کیرمه

سلام.

من از بچگی تو فکر یکی از دخترای فامیل بودم دختر خیلی ناز و خوشکلی بود گذشت و گذشت تا اون رسید به کلاس دوم دبیرستان منم پیش دانشگاهی بودم بالاخره بعد از چندین سال تونسم از نزدیک زیارتش کنم وای که تو ای مدت چقد خوشکل شده بود قد بلند صورت سفیید دستا همه سفید سینه متوسط و مرتب کون گرد و کمر باریک قیاقه هم که ماشالا انگار عروسک اصلا ازخوشکلی دومی نداشت خیلی بدجور به دلم نشسته بود اما هیچ راهی واسه نزدیکی بهش نداشتم هر وقتم میدیدمش نمیدونم چم میشد چنان جذبه ای به خودم میگرفتم دختره جفت میکرد تو دلم به خودم گفتم خاک برسرت ماهان خب این چه کاریه دیگه چرا اخم میکنی بهش خب میترسه دیگه دفع بعد که دیدمش خیلی خوش برخورد بودم لبخند زدم حالشو پرسیدم و خلاصه حسابی باهاش گرم گرفتم خخخخخ اینبار اون از خجالت اب شد و فرار کرد بازم رفتم سراغش بازم همونجوری پیش میرفت یا رومون نمیشد یا هزار تا چشم خیره بودن بهمون که نمیشد کاری کنی واقعا کلافه بودم خیلی دوسش داشتم و میخاسم هرجوری که شده بهش برسم.

 

روزا گذشت و من همش تو فکر اون بودم و دنبال یه راه چاره که چجوری به عشقم برسم که دیدم ابجیم داره به یکی اس میده گفتم کیه گفت مهتا هس منو میگی چشام چارتا شد تو کونم عروسی بود یواشکی شمارشو برداشتم و بهش از طرف خواهرم اس دادم و گفتم من ماهانم شارژ خواهرم تموم شده به گوشی من اس بده خلاصه اونشب چیزی نگفت من خوشحال از اینکه بالاخره شمارشو گرفتم فردا شبش شد و من نمیدونسم امشب اس بدم ندم اصن به چه بهونه ای و اینا که خودش اس داد و سلام اقا ماهان… اصن بند دلم پاره شد گفتم جون اقا ماهان…

مدتی مشغول مخ زنی بودم که بهم گفت فردا شب میایم خونتون منو میگی صد بار با سر رفتم تو دیوار از خوشحالی فردا شبش اومدن خواهرش تازه بچه دار شده بود منم که میخاسم بهونه داشته باشم و باهاش حرف بزنم بچه رو بغل کردمو رفتم پیشش نشستم داشتیم با هم حرف میزدیم که یهو مامانم صدام زد ماهان بیا سفره رو پهن کن گفتم ای ریدم تو شانس اومدم که بچه رو بدم مهتا دیدم خواهرش چارچشمی حواسش به منه گفتم چرا ایجوری نگاه میکنی گفت میخام حواسم باشه دستت یهو جاییش نره منم که اصلا تا اون موقع تو ای باغا نبودم هنوز تو خوشحالی دوس شدن باهاش بودم و خیلی دوسش داشتم ولی با ای حرفش خیلی بدم اومد و گفتم حتما تلافی میکنم شام خوردیم و اونا رفتن…

چند روز بعد باهاش قرار گذاشتم رفتیم بیرون خیلی خجالت میکشیدیم دوتامون یهویی بهش گفتم میزاری ببوسمت یهو انگار اونایی که برق میگیرتشون چشش چارتا شد اخم کرد منم یه نگاش کردم و لبخند زدم گفت باشه بابا بچه که زدن نداره یهو لپاش گل انداخت یه خنده ای زد گفت باشه منم گفتم جوووووون و بوسیدمشو رفتم…. چند شب بعدش گفت بابا مامانم میخان برن عروسی اجازه میدی منم برم گفتم نه بابا کجا میری بمون تا منم بیام باهم عروسی بگیریم اولش فکر کرد شوخی میکنم چندباری بهش اصرار کردمو قبول کرد که نره عروسی شب شده اونا رفتن و مهتا خانوم ما زنگ زد گفت ماهان جووونم بدو بیا که همه رفتن خودم تنهام گفتم اومدم عزیزم وارد خونشون که شدم فوری پرید بغلمو یه بوسی از لبام کرد و منم همونجوری بغلش کردم و اوردمش رو مبل نشوندمش کلی ازش لب گرفتم اما اصلا تو فاز سکس نبودم علاقم بهش اصلا اجازه نمیداد اما ظاهرا مهتا خانوم خیلی حشری بود از چشاش معلوم بود رفت تو اشپزخونه که واسم شربت درس کنه یهویی یادم به خواهرش افتاد و حرف اونشبش گفتم دارم برات رفتم پیشش از پشت بغلش کردم حسابی فشارش میدادمش لپاشو میبوسیدم قربون صدقش میرفتم میرفتم پشت گوشش نفس نفس میزدم گردنشو میلیسیدم حسابی کیف میکرد

 

میگفت اووووم ماهان جونم بلم کن بغل میخام اوردم انداختمش رو مبل و افتادم روش و شروع کردیم به لب گرفتن یواش یواش رفتم سراغ سینه هاش وای چقد سفت و باحال بودن سینه هاش گرد و پرتقالی بودن تقریبا سایز هفتاد لباسشو زدم بالا سوتینشو هم دادم بالا وای خدا چی می دیدم حتی تو فیلم سوپرم ایجور سینه هایی ندیده بودم دوتا سینه قلمبه صاف سفید سفید یه نوک کوچولو صورتی صورتی صورتی داغ داغ جوری که دستام میسوخت حسابی براش مالوندم بدجور داغ کرده بود میگفت بخورش ماهان جون هرکی دوس داری بخورشون شروع کردم لیسیدن وای چه مزه ای داشت ممه تازه سفید نوک صورتی به اون خوشمزگی هیچ کس تو عمرش نخورده تا حالا بدجورش حشریش کرده بودم داشتم میمکیدم که یهو چشمم به صورتش افتاد چشاشو بسته بود اروم که من نفهمم ناله میکرد لباش گاز میگرفت اهههه میکشید این صحنه رو که دیدم کیرم گفت دییینگ چنان شق کرد که نگو

 

بازم ادامه دادم از سینش لیسیدم تا نافش دور نافش ادامه دادم اومدم پایین یواش یواش شلوارشم در اوردم و از نافش ادامه دادم تا بالالی کسش یهویی شرتشو در اوردم وای خدا چی می دیدم یه کس سفید سفید که از سفیدی دیگه قرمز میزد بدون حتی یه نخ مو صاف صاف بدون هیچ زدگی انگار فقط با چاقو یه خطی انداخته بودن لای پاش لبه های کسش صورتی مث ممه هاش وای بازش که کردم رنگ ولعاب کسش از هوش بردم دیگه بهش اجازه ندادم از اول تا اخرشو لیس زدم چوچولشو حسابی میمکیدم دادش رفته بود هوا حسابی خودشو خیس کرده بود که یهو منو سفت فشار داد و سرخ شد بعد یه نفس عمیقی کشید فهمیدم ارضا شده از روش بلند شدم جلوش وایسادم بهش اشاره کردم بیاد جلو اومد و دس کشید از رو شلوار رو کیرم سریع درش اورد و وایساد ساک زدن وای سرشو که کرد تو دهنش دنیا رو سرم خراب شد انگاری تو ابرا بودم حسابی برام ساک زد یهو دیدم ابم داره میاد ولی کاری نمیتونسم بکنم همشو خالی کردم تو دهنش خخخخخ بدش اومد دوباره خوابوندمش و افتادم به جون کسش بازم خوردم و رفتم سراغ سوراخ کونش زبون میکشیدم لای کون تمیزش وای نگو کون تپل روفرمی داشت که نگو زبون میزدم رو سوراخ کون جیغی میکشید که نگو بهش گفتم اجازه هس گفت بکن دیگه مردم یخورده انگشتش کردم جا باز کرد کیرمو گزاشتم لاش هرچی فشار میدادم فایده نداشت تنگ بود یه تفی انداختم و زور زدم یهو سرش رفت تو وای خدا چه جهنمی بود مغزم داشت میپخت

 

دیدم از درد داره گریه میکنه صبر کردم تا جا باز کنه حالا شروع کردم به عقب جلو حسابی با کیر بیس سانتیم داشت حال میکرد و اه و ناله میکرد منم که تو ابرا بودم بازم یادم به خواهرش افتاد گفتم الان خواهرت کجاس ببینه زیر پام چه نفس نفس میزنی خوابوندمش و افتادم روش و بازم شروع کردم به زدن سرعتمو برده بودم بالا خیلی گرمم بود خیلی عرق میریختم از یه طرف پاهامم دیگه سست شده بودن دیگه نا نداشتم خیلی فاز بالایی داشت کونش کم کم دیگه داشت ابم میومد اما من عاشق این بودم که ابمو تو کون دخترا خالی کنم بخاطر همین چیزی بهش نگفتم که یهویی اون ارضا شد و منم پشت سرش روش ولو شدم ابمو خالی کردم توش یهویی گفت وای سوختم دوتامون از گرما و ارضا شدنمون دادمون رفت هوا بعد اروم روش خوابیدم ده دقیقه ای بعدش رفتیم حمام و اونجا هم حسابی حال کردیم و یه شامی خوردیم ساعت حدودای دوازده بود یهو یادمون به عروسی افتاد سریع لباسمو عوض کردم و فرار کردم یه ساعت بعدشم بابا مامانش برگشتن خونه بخیال اینکه دخترشون مشغول درس بوده واس امتحان فرداش…

 

 

نوشته: لیمو

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

2 دیدگاه دربارهٔ «کجایی ببینی خواهرت زیر کیرمه»

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا